رفتن به محتوای اصلی

همنشینِ عشق

همنشینِ عشق

آسوده آن دلی که تواَش آشیان شوی

خوشا کبوتری که تواَش آسمان شوی

پرواز اگرچه نامبارک ست در این دیار

خوشا نشاط در پَری که تواَش نشان شوی

گُل را تو رنگ وُ بو ببخشی وُ زیبایی اَش

خوشا همنشینِ عشق که تواَش ضمان شوی

تو مصرعی ز فصلی که می خوانَدَش جهان

خوشا شرارِ شبی که تواَش جَهان شوی

رُخسارِ فرّخ وُ فرخنده خنده ای بیار!

خوشا درخششِ شاد که تواَش زمان شوی

دل سر به سینه می زَنَد با هر تپش به رقص

خوشا رها شدنی که تواَش امان شوی

چشمم نخفته وُ پَرپَر زَنَد در انتظار

خوشا رسیدنی که تواَش ارمغان شوی

سپیده سر زَد وُ ماه رفت وُ آسمان سپید

خوشا سخن ز عشقی که تواَش زبان شوی

بُستان گرفت سکوتِ سردِ زمستان به چنگ

خوشا سرخ سخنی که تواَش ارغوان شوی

تو نغمه ی شعری به جانِ عاشقان سوگند

خوشا به حالِ جان که تواَش جاودان شوی

2012 / 5 / 16

http://rezabishetab.blogfa.com‍

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید