رفتن به محتوای اصلی

پسوند

پسوند

قصد:

قصد من اینست در این نوشتار نشان دهم: نشاندن پسوند اسلامی و یا هر پسوند به این شکل در آخر بعضی از کلمات گاه غیر ضروری،گاه نامفهوم ،گاه هم معنی کلمه ی اصلی را میستاند، البته شاید این چنین پسوندهای برای بعضی از کلمات نیز گاه ممکن است.

کلمات:

آنچه پیرامون زبان و زبان شناسی به کار ما می آید شامل معناشناسی آن است و نه بیش از آن، از این رو سعی در نشان دادن اشکال معنایی و مفهومی قضیه خواهیم کرد و نه اشکالات احتمالی دستوری زبان شناسی آن، که خارج از تخصص ما نیز میباشد.

به کلمات زیر دقت کنید:

"هنر اسلامی، اقتصاد اسلامی"

تا پایان این نوشتار ما از این دو کلمه استفاده میکنیم تا به مدعای خود برسیم.

بغرنج ها:

1- هنر اسلامی:

آیا ما چیزی به نام هنر اسلامی داریم؟ آیا این نوعی از هنر؟ قسمتی از هنر؟ یا کاملا مفهومی متفاوت است؟

به طور مثال یکی از انواع هنر ، هنر نقاشی است،آیا صرف پرداختن مسلمانی به نقاشی، هنر نقاشی را اسلامی میکند؟آیا پرداختن به مضامینی خاص یا محدود این هنر را اسلامی میکند؟آیا سبکی خاص این هنر را اسلامی میکند؟

2- اقتصاد اسلامی:

علوم را به سه دسته محض و تجربی و انسانی تقسیم میکنم . در دو دسته اول کمتر ما با پسوند گذاری مواجهیم بطور نمونه ما کمتر کلمات ریاضیات اسلامی و یا زمین شناسی اسلامی را شنیده ایم،اما در دسته سوم ما کاملا با این مسئله با شکلهای گوناگون و بطور دائم مواجهیم.

سئوال میشود اگر در اقتصادی "ربا" بصورت عینی حذف شود آنگاه میتوان از چیزی به نام اقتصاد اسلامی نام برد؟

دورگشت

دورگشت یعنی موضوعی را دوباره واکاویدن از طریق طی کردن راه دقیقا طی شده، از این رو: در پاسخ به تمام سئوالات ذکر شده میتوان به شرح و پاسخ تمام سئوالات ذکر شده پرداخت و حتی سئوالاتی را هم بر آن افزود و سپس دوباره همه ی آنها را کاوید و پاسخ گفت.

به همین دلیل من ابتدا نقدهای را به این پسوند گذاریها انجام میدهم و سپس سعی در تبیین قاعده ی برای این موضوع میکنم و سپس این قاعده را در مورد آن دو کلمه به کار میگیرم.

نقد:

تمام کسانی که از این نوع پسوند گذاری استفاده میکنند:

1- آیا معتقد به آفرینش مسئله ی جدید(ذات انگاری) هستند که کاملا از موضوعات شبیه به آن متفاوت است؟اگر اینگونه است چرا شروع به مقایسه این مخلوق (موضوع آفرینش شده) با موضوعات شبیه میکنند؟آیا مقایسه تراکتور با اجاق گاز کاری بس عبث به نظر نمیرسد؟دو موضوع با دسته های متفاوت امکان مقایسه را فراهم میکنند(قیاس مع الفارق)؟چرا برای این موضوعات از مفاهیم و موارد و علوم شبیه استفاده میشود؟ چرا برای این موضوعات "جهانی" خلق نمیشود تا بتوانیم راحتر خود را با مسئله کنار آمده ببینیم؟

2- یا نه; تنها معتقد به نوع خاصی یا شکل خاصی از موضوع هستند؟آیا برای اینکار لوازم آن را در پیش گرفته اند؟یعنی اینکه آیا مثلا حذف ربا از اقتصاد نقض غرض از اقتصاد نمیکند؟

احتمالا میتوان به این نقدهای یاد شده،تعداد دیگری را هم افزود ولی من به این دو دسته نقد بسنده کردم تا نشان دهم به راحتی نمیتوان از کنار این مسئله گذر کرد و به این مشکلات پاسخ نگفت.

قاعده:

راه حل مشکل به نظرم به این شرح است:

"برای استفاده از پسوند برای موضوعاتی و اینکه بدانیم این استفاده درست بوده باید دید که معنای را که از این عمل مراد میشود باعث نمیشود که نقض غرض شود؟"

بکارگیری:

در اینجا ما به دونمونه از چهار نمونه خود مراجعه میکنیم و سعی میکنیم با استفاده از این قاعده به پاسخ در مورد آنها بپردازیم.

1- هنر اسلامی:اگر مدعی این شویم هنر مسلمانان کلا و ذاتا مبرا و ذاتی جداست آنگاه به تمام مشکلات نقد دسته اول باید پاسخ داده شود. به نظرم هنر یک معنا بیشتر ندارد و آن هم "بیان هنرمند در اثر" . شاید ایرادهای گرفته شود.ولی آیا میشود حقیقتا تعریفی دیگری از هنر داد که اخص از تعریف ذکر شده نباشد؟یا مثلا نقاشی یعنی استفاده از هرگونه رنگ(اعم از رنگی ،سیاه قلم،....) در یک شی.آیا سادگی نیست به این دلیل که مثلا در نقاشی مسلمانان از بدن عریان استفاده نمیکنیم ،از نقاشی اسلامی(ذات انگار) نام ببریم؟ فدا کردن صفت بارز و بزرگ مشترک در پای صفت کوچک تفاوت.استفاده از لغت اسلامی همانقدر بی معناست که هنر مسیحی،هنر شینتویی، هنر یهودی. باید از هنرمندان مسلمان نام برد و نه از هنر اسلامی.اگر از هنر اسلامی استفاده شود نقض قرض میشود چون ما از این واژه یعنی "هنر"برای طیف بزرگتری نیز استفاده میکنیم از این رو استفاده از دو واژه در کنار هم برای دو معنی متضاد در یک جا محال است.

2- اقتصاد اسلامی:در همینجا براحتی عرض کنم اگر اقتصاددانان(بعنوان متخصصان این رشته) مسلمان توانایی دارند باید در جهت رفع مشکلات این علم و مشکلات بشریت و یا مسلمانان از آن استفاده کنند و نه در جهت مدعی شدن به زایش علمی نو.استفاده از نوع خاصی از اقتصاد توسط مسلمانان در منتهی درجه ی خود به معنای بکارگیری بعضی از این قواعد است مثلا استفاده از اقتصاد کینزی و نه بیشتر.

نتیجه:

به نظرم در پایان لازم است اشاره کنم تمام مسائل ذکرشده حول اینست که در صورتیکه پسوندی را ذاتی تلقی کنیم کلمه ی اصلی را نقض غرض میکند ،چرا که کلمات دارای بار مفهومی هستند و گاه تعریف ذاتی ما از پسوندی موجب جمع نقیضین "کلمه ی اصلی و پسوند" در یکجا میشود که آنهم محال است.

http://azdaroon.blogfa.com/

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید