رفتن به محتوای اصلی

آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است!

آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است!

کیانوش توکلی:

جناب علی کبیری گرامی / موضوع بر سر نقد این و آن فرد در ایران گلوبال و یا «صفحه شما» نیست . ازادی بیان در این سایت تقریبا نزدیک به مطلق است و برای اینکه کسی بتواند باور کند که چنین است کافی است کامنت هایی شما، علیه اینجانب نوشته اید را بخواند. د ر حالی که قصد ماواقعا یک دیالوگ در جنبش سیاسی ایران؛ برای اینکه بتوان علیرغم اختلافات عمیق آن ،راه خروجی از این بحرانی که کشور و مردم ایران دچار آننند ؛ بیابد ... کسانی با این سایت و روش کار من آشنایند ، به روشنی دیده اند که اینجانب از مقالات مسعود و مریم رجوی تا هواداران نظام پادشاهی را به چاپ رسانده ام ؛ تا شاید تا یک حداقل اتحاد عملی مابین اپوزیسیون ؛ علیرغم گوناگونی اش ایجاد شود. شاید تلاش من بیهوده است ؛ ولی با سر سختی به آن عمل کرده ام.

از شما و همه کسانی که منتقد محسن سازگارا و دیگر شخصیت های سیاسی هستند؛می خواهم با نقد سالم و بدون توهین و تشر موجب بالا رفتن سطح فکری جنبش سیاسی ایران را فراهم نمایند. ضمن اینکه خو د آقای سازگارا در یکی از گفتارهای روزانه خود به انتقاد شما پاسخ مشخص داده است...امید است روز خوبی داشته باشید.

علی کبیری :

جناب سازگارا، از واشنگتن نمیتوان آخوندرا لنگ کرد!!

آقای توکلی گرامی، همه چیزهائی که شما اینجا نوشته اید، بجای خود. درمقابل، بسیار متعجبم که چرا یک گوشزد ساده به آقای سازگارا اینقدر مایه عصبیت شما شده است. شخصاً مایل بودم تا این بحث در معرض دید مستقیم سایرین هم قرار میگرفت تا سازنده تر باشد. درواقع، من وشمائی وجود ندارد. ما همه ایرانی هستیم وهرکدام به نوعی از این رژیم صدمه خورده ایم. اگر نظریات قبلی مرا بدقت خوانده باشید، متوجه میشوید که یک دوست مشفق با شما طرف گفتگو است.

بقول معروف شک نیست که دردعوا نان وحلوا که خیر نمیکنند.حالا شما بیائید وتصمیم بگیرید که مرا با هزار من سریش به جمهوری اسلامی وصل کنید، دردی از دردهای کشور ما علاج نمیشود. دلائل من همانها بودند که قبلاً نوشته ام. مایل بودید، پاسخ دهید. مایل نبودید، پاسخ ندهید. شمارا به خیر ومارا به سلامت.

ضمناً در پائین، شخصی موضوع مسائل تاکتیکی واستراتژیکی جنبش سبز راپیش کشیده که بسیار پرت گفته است. فقط همین را بگویم که ازموسوی وکروبی نمیتوان بعنوان پلی بسوی هدف استفاده کرد. قبلاً هم درمورد خاتمی اینرا گفته بودم. گفتند در بیابان لنگه کفش کهنه نعمت خداست. روشی که من برای اثبات این استدلال برگزیده بودم، روش استقرائی بود که در منطق جایگاه والائی دارد. بهر حال به موارد مهمی که اشاره کرده بودم، توجهی نکردید. به امید موفقیت وپیروزی برای شما.

کیانوش توکلی :

جناب علی کبیری !

شما بجای اینکه به چند سئوال مشخص اینجانب پاسخ گفته باشید؛ سیاست فرار به جلو را درپیش گرفته ایدو همراه با کلمات توهین آمیز و با بکار گیری از«ادبیات کهنه انقلابی » به من و دیگران؛ زمین و زمان سیاست و انقلاب ایران را بهم بافتید تا بتوانید ؛ از شر سئوالات مشخص نجات یابید و در این راه متوسل به تحریف و دروغ هم شده اید. بطور مثال :

من در کامنت قبلی که هنوز پای مطلب شماست، نوشتم:«جناب علی کبیری گرامی_ من نه بجای آقای محسن سازگارا بلکه نقد شمارا نقد می کنم .....»

شما در پاسخ می نویسید که:«سالهاست گفته اند که آدم زنده نیاز به وکیل ووصی ندارد. آیا آقای سازگارا مگر دیگر درقید حیات نیست که کیانوش توکلی را وکیل ووصی خود قرارداده است؟»

_همه کسانی که با ایرانگلوبال آشنایی دارند، بخوبی می دانند که این سایت کاملا مستقل عمل می کند و به هیج دسته بندی سیاسی تعلق ندارد و رابطه مراد و مریدی با هیج شخصیت و یا حزب سیاسی بر قرار نکرده است .

_ شخصا نه تنها مرید و پیرو سازگارا نیستم بلکه دو ماه پیش ، کامنتی در نقد اقای محسن سازگارا در همین «صفحه شما»نوشتم ولی شما نوشتید:

«چگونه است که اکنون سایت شما بعنوان وبسایت مکرر آقای سازگارا که در همکاری مداوم با صدای آمریکااست، تبدیل به بنگاه سخن پراکنی سازگارا ودر واقع تبدیل به بنگاه سخن پراکنی صدای آمریکا شده است؟ ....شخص شما(کیانوش توکلی) ازاپورتونیسم چپ به اپورتونیسم راست غلتیده اید»

البته بگذریم که چنین «اتهاماتی» را روزانه کیهان شریعتمداری علیه سایت ایران گلوبال ساز می کند با این وجود به عرض سرکار می رسانم که ایران گلوبال یک سایت متعلق به اپوزیسیون سکولار ایران ، سایتی مشارکتی و علیه سانسور می باشد .

این جمع کوچک ما دارای دیدگاههای نسبتا متفاوت سیاسی است . این گروه اینترنتی نه تنها مزدی از کسی و یا دولتی دریافت نمی کند بلکه مبلغی هم از پول زحمت کشیده مان را صرف خبر رسانی وانعکاس رویداد های سیاسی داخل و خارج از کشور و انتشار مقالات مخالفین سیاسی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی می کنیم....اگر دقت کرده باشید ، در پای هر مقاله ای که انتشار می یابد ، نام منتشر کننده بطور اتوماتیک ثبت می شود. ....

- انتشار گفتار و نوشتار سازگارا وگنجی ومهاجرانی وسید ابراهیم نبوی در چارچوب خط مشی اطلاع رسانی ایران گلوبال است همانطور انتشار نقد گفتار آنان هم در چارچوب وظایف سایت می باشد .

_ در واقع آنچه مرا وادارکرد که کامنتی پای نوشته شما بگذارم نه دفاع از نظرات سازگارا بلکه اعتراضی به نوشتار سراسر توهین آمیز شما بود ... در حالی که سازگارا علیه رزیم سخن می گوید و کلمه ای هم علیه بقیه اپوزیسیون صحبت نکرده است

_ از آنجا که کامنت توهین آمیز تان متاسفانه بعنوان کامنت «برگزیده » انتخاب و به صفحه اصلی راه پیدا کرد ؛مورد نقد من قرار گرفت .

_...شما همچنین برای فرار از سئوالات مشخص دست به «ضد حمله » زدید و علیه اینجانب نوشتید که :« .... شخص شما(کیانوش توکلی) ازاپورتونیسم چپ به اپورتونیسم راست غلتیده..»

از این رو ناگزیرم از زندگی وفعالیت سیاسی ام بطور مختصر شرح دهم :

60 سال دارم، زندانی سیاسی دو نظام سلطنتی و اسلامی بودم ؛ که 31 سال عمرم در مبارزه علیه جمهوری اسلامی گذشته است ؛ پس از انقلاب که همه ازادانه در محل شهر وزادگاه خود زندگی می کردند؛ اینجانب مجبور بودم که بطور نیمه مخفی و مسلح در خانه های مخفی زندگی کنم(عضو کمیته نظامی چریک های فدایی بودم) از این رو هر گز موفق نشدم پس از انقلاب علنی به شهر زادگاهم وارد شوم . شخصا در هیج یک از انتخابات جمهوری اسلامی شرکت نکردم . از سال 60 تا 65 شبکه ای متشکل از 2000 نفر را تهران و شهرستانها به شکل هسته های مقاوت ،سازمان دادم پس از خروج از کشور مجددا مخفیانه برای سازماندهی به داخل برگشتم ... در سال 66 در کمیته ارتباطات با داخل کشور در نواحی مرزی به مدت 4سال یعنی تا سال 1990 در افغانستان ماندم و همزمان در دو رادیوی فارسی زبان مخالف حکومت اسلامی (گوینده وهیئت تحریه آن مشغول بودم ... با تسخیر کابل توسط مجاهدین اسلامی به غرب آمدم وبه تدریج نقد چپ را آغاز کردم .... در سال 1994 کمیته دانمارکی دفاع از حقوق بشر ایران(DKIR) را تشکیل دادم وبا همکاری دوستان ارگان کاغذی این کمیته (نشریه ماهانه پژواک) را به سه زبان (فارسی ، دانمارکی و نروژی) انتشار دادم. در همین سالها (از 1995 تا 2000) به جمع بندی آنچه گذشت پرداختم که حاصل آن یک مجموعه مقالات 6 گانه بود که در نقد چپ و بسوی آینده نگری نگاشته شد در سال 2000 جز اولین وبلاگ نویس هابودم ، وبلاگ «شکاک» ، «آینده راه اندازی کردم ودر 2001 گروه اتاق پال تاکی « فرهنگ گفتگو» و» در سال 2004 ایران گلوبال و در سال 2006 سایت فرهنگ گفتگو ... و اکنون 6 سال است که پس از کار (تاکسی)، بطور متوسط بین 5 تا 10 ساعت صرف کار های سایت ، پاسخ به امیل ها و کامنت ها انجام می دهم . ... اینها نه برای خود خواهی بلکه بدانی مبارزه مشخص است وگرنه شما هم همسایه دیوار به ویوار اقای محسن سازگارا هستید اگر او که به قول شما« جناب سازگارا، از واشنگتن نمیتوان آخوندرا لنگ کرد!! ؟ چطور شما از همین شهر می توانید ؛ نظام را از بیخ و بن بر کنید؟! خوب جناب لطفا بنویس روزانه چه کار مشخصی جز نفی جنبش موسوم به سبز و گیر دادن به گنجی ، سازگارا ، ایران گلوبال و... می کنید ... و تازه خود را «ما» می خوانید و هنوز نمی دانی تو یک نفر مشخص بنام علی کبیری هستی و زبان تو تنها نماینده ایده های مغز شماست و حق نداری قیم 70 میلیون مردم ایران باشی ... از آنجا که به سئوال اخرم پاسخ ندادی؛ بازهم آن را در زیر تکرار می کنم و منتظر پاسخ منطقی شما می مانم :

«...شما از یک سو جنبش سبز را تمام شده و رهبران آن را هم خائن اعلام می کنید و از طرف دیگر می نویسید که این سیستم(نظام) باید برود ؛ چگونه و تحت رهبری چه جریانی باید برود ؟ اگر جنبش دیگری با رنگ و پرچم دیگری سراغ دارید ؛ ان را به همگان معرفی نمائید و دقیقا بنویسید چگونه؟ ... رهبری آن کیست؟ استراتزی آن کدام است ؟ ... در کدام شهر ها و مناطق فعال است لطفا چند خبر و گزراش عینی از چنین جنبشی را به خوانندگان سایت معرفی نمائید .....اگر دقیقا توضیح ندهید ... آن وفت به این نتیجه می رسم که همه چیز تنها در ذهن انقلابی شما جا دارد ......و چیزی بنام جنبش علی کیبری در واقعیت موجود نیست!

علی کبیری :

alikabiri@aol.com

جناب سازگارا، از واشنگتن نمیتوان آخوندرا لنگ کرد!!

سالهاست گفته اند که آدم زنده نیاز به وکیل ووصی ندارد. آیا آقای سازگارا مگر دیگر درقید حیات نیست که کیانوش توکلی را وکیل ووصی خود قرارداده است؟

به جناب کیانوش توکلی،

آقا،

منظور از «ما» من وبقیه مردمی هستند که شاهد رهبربازیهای جناب سازگارا وگنجی ومهاجرانی وسید ابراهیم نبوی و هم پالکیهایشان، هستیم. اگر شما گمان میکنید که من وبقیه مردم ایران که مجموعاً ما نامیده شده اند، از دو چشم نابینا بوده واز نظر عقلانی قادر به تشخیص «هِر» از «بِر» هم نیستیم، دچار خطای فاحشی درارزیابی شعورسیاسی مردم ایران نسبت به تمیز سره از ناسره در اوضاع سیاسی شیر توشیر صحنه نمایشهای خر رنگ کردن، شده اید. پیش از آنکه وارد مبحث پاسخگوئی به شما بشوم، مایل به ابراز امیدواری هستم که قصد انتقامگیری از من به خاطر تذکر بجائی که در مورد مقاله شما دائر بر"نسل کشی ارامنه" دادم، نباشد. من آن استدلال شما را بی پایه و فاقد استدلالی متکی بر منطق یافتم وبهمین خاطر سئوالاتی را درمقابل شما گذاشتم که از پاسخگوئی به آنها عاجز بودید وهنوز هم جوابی به آنها نداده اید. بهر حال، در بحث حاضرشما در خطابیه مربوطه تان، زده اید به صحرای کربلا و گرد وخاک زیادی راه انداخته اید. نخست آمده اید و واژه ما را با جمله ای که از اعتقاد شخصی من مبنی براینکه «این سیستم با تمام روابط سیاسی واجتماعی واقتصادی آن باید به زباله دان تاریخ ریخته شود...» به هم پیوند ناشیانه زده اید. ممکنست به من نشان دهید کجا من از سوی ملت ایران گفته ام که ما ملت ایران، یا ماایرانیان، یا ما مردم ایران، اعتقادداریم که " این سیستم با تمام روابط سیاسی واجتماعی واقتصادی آن باید به زباله دان تاریخ ریخته شود...؟" این جمله حی وحاضر در این مبحث وجود دارد وشما آقای مدعی مدافع دمکراسی وآزادی بیان وحقوق انسانی برای مردم ایران، دارید درمقابل دیدگان حیرت زده خوانندگان، جمله را مسخ کرده واعتقاد شخصی من را به اعتقاد همه مردم ایران پیوند میزنید. آیا این همان راستی ودرستی است که مدام دراین وبسایت از آن سخن گفته میشود؟ آری، من اعتقاد راسخ دارم که مبارزان راه آزادی ودمکراسی با یک «سیستم» سروکاردارند ونه با احمدی نژاد یا خامنه ای وامثالهم. سیستم عبارت از زیر بنای مادی یک جامعه است وتامادامی که آن سیستم دست نخورده باقی مانده وسیستم مناسبی که پاسخگوی نیازهای یک ملت باشد، بجای آن برقرارنشود، آش همان آش است وکاسه هم همان.کاسه مجموعه ای از احزاب وگروهها وافرادی در سال 57، منجلاب را بجای انقلاب به مردم غالب کردند واز آن زمان تا کنون، رژیم اعمال ضد انقلابی وضد مردمیش را به عمد با کلمه «انقلاب» زیور داده وروشنفکرنماها هم همراه با رژیم، مردم را از دست زدن به انقلاب میترسانند. غافل از آنکه درمنجلاب 57، رهبران منجلاب آمدند وجای شاه را با شیخ عوض کردند وچون سیستم روابط اقتصادی-سیاسی-اجتماعی، دست نخورده باقی ماند، ملت راسرخورده و پشیمان از جانفشانیها کردند. چه کسانی مردم را سرخورده کردند؟ رهبران گروههای سیاسی حاضر در صحنه که اصولا اعتقاد نداشتند که سیستم باید دگرگون شود و لذا عجوزۀ ارتجاع راهفت قلم بزک کرده وبجای انقلاب به مردم جا زدند. حالا همه از انقلاب ترسیده اند ورژیم هم با نشخوار مداوم کلمه انقلاب ودست زدن به اعمال خلاف درسایه لغت انقلاب، مردم را دراسارت خود نگاهداشته وچهار نعل مملکت را بسوی پرتگاه میبرد. حالا شما آمده اید ورندانه میگوئید که علی کبیری از سوی ملت ایران ادعا میکند که این سیستم حاضر باید دگرگون شود. نه آقای محترم. این اعتقاد شخصی علی کبیری است که این سیستم باید دگرگون شود وهر که غیرازاین ادعا دارد، دارد سر مردم را به طاق میکوبد. درمقابل، شما لاجرم باوارد کردن ناشیانه این ایراد به من، با زبان بیزبانی میگوئید که "آقا...سیستم را دست نزن. تغییر رژیم تنها کافیست " و بنابراین شما دارید از برقرار بودن سیستم زیربنائی فاسد کنونی، دفاع کرده وتازه خودتان را مدافع آزادی ودمکراسی هم میخوانید. حاشا وکلا! دوما اینکه شما از من شناسنامه خواسته اید وگفته اید که اگر شناسنامه ام را رو نکنم، شما مرا چنین وچنان خواهید خواند.

جناب توکلی گرامی...

آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. علی کبیری چه دررژیم شاه، چه در بحبوحه وقوع منجلاب وچه درزمان حاضر، همواره یک چهره سیاسی داشته است وآن ملی بودن واستقلال در ملی بودن، بوده است. مبنای سنجش من در حرکتهای سیاسی واجتماعی، ارتقاء منافع ملی ایران است واعتقاد به سربلندی ملت ایران. من نه به چپ تمایلی دارم ونه به راست واین به آن معناست که مدافع حقوق انسانی واجتماعی چپ وراست ومسلمان وکافر وشیطانپرست وبهائی وزرتشتی وغیره هستم. آن زمانی که شما همراه با فدائیان ، سنگ بنای حاکمیت ارتجاع را پایه گذاری میکردید، من و امثال من به شما گوشزد میکردند تا دردام ارتجاع نیفتید ورهبران شما یا مرا ساواکی خطاب میکردند ویا میگفتند: «رفیق الآن موقع این حرفها نیست!» از آن موقع تاحال، شخص شما ازاپورتونیسم چپ به اپورتونیسم راست غلتیده اید ولی علی کبیری همانیست که بوده است. من وما درمرام خود صادقیم وبر بلندای شرف وافتخارایرانی بودن خود ایستاده ایم. برای نجات مردم ومیهنمان، نه گوشه چشمی به شوروی داشته ایم ونه دست گدائی بسوی غرب دراز کرده ایم. امثال ماها اعتقادشان براینست که کشورهای بظاهر دایه مهربانتراز مادر برای ایران وایرانی، جز به پیشبرد منافع خود درکشور ما، به چیزدیگری نمی اندیشند. اگر قراراست که کاری باید انجام شود، این مهم به عهده مردم ایران است وبس. لطفاً تشریف ببرید ومطالعه کنید که چگونه شوروی به خاطر منافع خود، بارها به احزاب وجنبشهای چپ ایران وحتی به مردم ایران خیانت ورزید وبازهم توجه شما وهمفکرانتان را به مبارزات کردها و شیعیان عراقی جلب میکنم که بعداز شکست نظامی صدام حسین، چگونه غرب برخلاف قول پشتیبانی از آنها، درمقابل بمباران شیمیائی کردها درحلبچه وآوارگی آنها در سرمای سخت زمستان در کوهها ونیز کشت وکشتار شیعیان عراقی، ساکت نشست وانگار که جان آنهمه انسان از جان پشه ای هم بی ارزشتر بوده است. پس لطفاً شما برای من روشن کنید که شخص شما نقشتان در سالهای پس از وقوع منجلاب و درگروه فدائیان چه بوده وچه مشئی راتعقیب میکرده اید؟ ضمناً مایلم بدانم که باچه استدلالی از فدائیان چپ بریده وبه راست متمایل شدید؟ وبعداز تمایل به راست، چگونه است که اکنون سایت شما بعنوان وبسایت مکرر آقای سازگارا که در همکاری مداوم با صدای آمریکااست، تبدیل به بنگاه سخن پراکنی سازگارا ودر واقع تبدیل به بنگاه سخن پراکنی صدای آمریکا شده است؟ سوماً فرموده اید که ««... به ویژه که این نام شما مستعار بوده و هیج آدرس حقیقی و حقوقی ندارد شما حتی یک امیل هم از خود بجا نگذاشته اید ...لطفا از «ما» خود در اینجا آدرسی بگذارید وگرنه روراست شخصا به شما شک می کنم که ریگی در کفش دارید...»» پاسخ این سئوال شما آنست که بنظر میرسد شما فاقد معلومات حقوقی میباشید واحرازاین واقعیت دلالت بر اشاره شما به «« آدرس حقیقی وحقوقی» میکند. محض اطلاع سرکار معروض میدارم که علم حقوق دوشخصیت حقیقی وحقوقی را برسمیت میشناسد ونه دو آدرس حقیقی وحقوقی مورد اشاره شما را. پس خواهشمندم کمی بیشتر در حقوق مدنی مداقّه فرمائید. درمورد اسم مستعار نیز به عرض مبارکتان میرسانم که اصلا چنین نیست. بنظر میرسد که شما یک دایره حول خودتان ترسیم کرده اید وپای مبارک را از پیرامون آن بیرون نمی گذارید. علی کبیری فراتر از دایره شما درفعالیت است واگر در گوگل آنرا جستجو کنید، هم به وجود این شخصیت حقیقی بخوبی واقف خواهید شد وهم از افکار نامبرده آگاه میشوید. اگر هم که وقت پرارزشتان اجازه نمیدهد، حاضرم به سر مبارک وجقه همایونی قسم یادکنم که من حقیقی ام ووجود خارجی هم دارم. ضمناً همسایه دیوار به دیوار جناب سازگارا هم هستم وگاهی اوقات که فرصتی دست دهد، به حیاط خلوت ایشان نیز سرکی میکشم. امیدوارم این مختصر شما را کفایت کرده باشد. ضمنا ایمیلم را هم برای شما گذاشتم تااگر خواسته باشید که سر بنده را زیر آب کرده ویا در چند وچون بنده تحقیقات گسترده تری را انجام دهید، از این بابت هم در مضیقه نباشید. چهارماً فرموده اید که «...2 _مبارزه علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی؛ داخل و خارج کشور ندارد این یک مبارزه به وسعت جهان علیه رژیم فاشیستی احمدی نژاد است آیا هدف تان این است که پژواک صدای داخل که توسط هزاران فعال خارجی کشوری به یک کارزار بزرگ گلوبال مبدل شده را خاموش کنید ؟...» در اظهاریه اخیرتان شما دچار یک اشتباه فاحش سیاسی-مبارزاتی شده وبه من یک تهمت ناروا مبنی بر کوشش در خاموش کردن« کارزار بزرگ گلوبال»، زده اید. پاسخ من به شما ودیگرانی که چون شما سوراخ دعا را گم کرده اند، آنست که برخلاف نظر شما اعتقاد من به برچیدن بساط جمهوری آخوندی میباشد. شخص آقای احمدی نژاد که عددی در این میان بحساب نمیآید تا ما وقت وانرژی مردم بپا خاسته را صرف حذف کردن نامبرده از صحنه سیاسی کنیم. هم اینجاست که تفاوت دیدگاه من وشما بخوبی آشکار میشود. آیا شما وامثال شما تصورشان براینست که مردم با هدف حذف احمدی نژاد دارند اینهمه از جان ومال وهستی خودشان میگذرند؟ زهی خیال باطل. زهی گمان محال. اکنون 31 سال است که این زالوهای آخوندی وپادوهایشان خون ملت را مکیده وهستی مملکت را به یغمابرده اند. دراین میان، شخص من هیچگونه تفاوتی میان اصلاح طلب واصولگرا وبسیجی وغیره نمی بینم. اینان همه دست دریک کاسه دارند وبرعلیه ملت وکشور ما درحال توطئه هستند. احمدی نژاد تنها وتنها یک عروسک خیمه شب بازیست که نخهایش دردستان پشت پرده ای هاست. آقا بیزحمت از این خواب گران بیدارشوید که هدف والاتر وبالاتری از احمدی نژادها مد نظر مبارزان است که بنظر میآید شما وامثالهم از آن بیخبرید. سپس آمده اید وبطور غیر مستیقیم به من گوشزد میکنید که چون من به سازگارا تذکر اصولی داده ام، پس من بقول شما قصد خاموش کردن صدای مردم رادارم!! پاسخ من به این تهمت ناروای شما اینست که اگر کسی نسبت به یکی از همپالکیهای شما تذکر دهد که آقای سازگارا از واشنگتن نمیتوان آخوندرا لنگ کرد، شما به او تهمت خاموش کردن صدای مردم رامیزنید؟ دستورات 21 بهمن سال قبل آقای سازگارا واسب تروآی سید ابراهیم نبوی ومهاجرانی، سبب شد تا مردم ناآگاه از آن دستورات اطاعت کرده واز آن طرف مأموران رژیم هم با پی بردن به آن دستورات، کلیه راهای مقابله رافراهم کرده وبنابراین مردمی ناآگاه ومؤمن که برای اجرای آن دستورات به میدان آمده بودند، دردام بسیجیها وپاسداران رژیم تادندان مسلح افتاده وروانه زندانها شدند ودرمعرض شکنجه وتجاوز جنسی واحکام اعدام قرار گرفتند. حال باز دوباره وهم رهبر بودن آقای سازگارا را برداشته و به خیال اینکه مردم در این فاصله زمانی خاطره تلخ نتیجه دستوالعملهای سازگارا وشرکاء رافراموش کرده اند، دوباره دستورالعمل تازه ای صادر میکند برای ماه اردیبهشت که مردم باید در آن ماه چنین وچنان کنند تا جمهوری آخوندی به زانودرآید. آیا آقای محمد حسن محسن سازگارا تصور میکنند که مأموران اطلاعاتی رژیم اینقدر خام وهالو هستند ویا درخواب تشریف دارند که از شنیدن وخواندن دستورات نامبرده غفلت کرده اند؟ آیا دستوالعمل آقای سازگارا در خدمت وزارت اطلاعات رژیم عمل نخواهدکرد تا هرکسی را که مطابق آن دستوالعمل رفتارکرد، دستگیرکرده وبجرم ارتباط باعوامل برانداز خارجی به اشد مجازات محکوم کند؟ واقعاً درمغز آقای سازگارا چه میگذرد که داعیه رهبری مبارزات مردم بپا خاسته ایران را داشته وآنهم از نوع رهبری از طریق اینترنت واز نوع ناشیانه ترینش!! اینست علّت اعتراض من به عمل ایشان. آیا اگر کسی چون من عیب وایرادی را تذکر داده ویا به دستوالعمل ناشیانه ای اعتراض کند، قصد خاموش کردن صدای اعتراض مردم رادارد ویا اینکه مشفق ملت وکشور خوداست؟ آیا بهتر نیست تاشما فرهنگ تفکر خود را اصلاح کرده وازاین منبعد خادمان را خائنان وبالعکس انگ نزنید؟ شماها وشرکایتان یکبار در کشاکش وقوع منجلاب، به تذکرات واعتراضهای علی کبیری ها وقعی ننهاده وکشور وملتی را به این ورطه وحشتناک کشاندید. حال شایسته نیست تا از آن اشتباه تاریخی درس عبرت گرفته وواقعیتها را آنطور که هستند ونه آنطور که دیگران میخواهند به من وشما بنمایانند، به بینید؟ آیا بازهم میخواهید ازاین منبعد مردم را به دنبال آقای سازگاراها ریسه کنید؟ مگر نه آنست که آقای سازگارا همواره خود را پیرو مشی مهندس موسوی دانسته است؟ چه عاملی سبب شده است که شما اینقدر به رهبری آقای موسوی اعتقاد پیداکرده اید؟ این شخص درتمام دوران حکمروائی ولی وقیح حتی از یک اعتراض مختصر نیز خودداری کرده است. به یکباره همگان با دیدگان حیرت زده مشاهده میکنند که ابتدا به ساکن وبدون هیچگونه زمینه وسابقه قبلی، آقای مهندس موسوی از کنج خلوت به بیرون خزیده وادعای نجات ملت وکشور رامیکند. آنهم درسایه حکومت جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم ونه یک کلمه بیش!! جل الخالق!! حاج آقا درعرض 30 سال گذشته مگر خبر از بی قانونی وقتل وغارت وهتک حرمت اشخاص وتجاوز به حریم مردم، نداشته اند. ایشان که سالهاست عضو عالی مقدار مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده اند واگر این مجمع بخواهد برای مصلحت نظام تصمیمی اتخاذ کند، لازمست تا از جیک وبوک همه چیز خبرداشته باشد. بنابراین ایشان از همه تخلفات رژیم تا کنون باخبر بوده ولی همه را زیر سبیلی درکرده است. پس نتیجه اینکه این شخص آدم گناهکارو غیرقابل اطمینانی است. این واقعیت درمورد آقای کروبی هم محرز است. پس این همه دعوا وبلبشو برای چیست؟ آیا رژیم قدرت دستگیری موسوی وکروبی وختم غائله راندارد یا نیم کاسه ای زیر این کاسه است؟ پاسخ آنست که این یک دعوای خانوادگیست که آقایان موسوی وکروبی دارند به رقبای جبهه مخالف چنگ ودندان نشان میدهند. این دونفر مردم ناآگاه را به میدان کشانده اند وجبهه مقابل هم با قدرت اطلاعاتی ونظامی خودش، دست به بگیر وبه بند زده است. خب اگر قراربه بگیر وبه بنداست، پس چرابجای به بند کشیدن مردم، عاملین ناآرامیهارا به بند نمیکشند؟ تصور میکنید که اگر موسوی وکروبی رادستگیرکنند، در ایران به یکباره کُن فَیَکوُن خواهد شد؟ این سئوالات است که باید به آنها پاسخ مناسب داده شود. بهمین سبب هم باز دراینجا مجدداً تکرار میکنم که دنبال موسوی وکروبی نباید راه بیافتیم وباید به دنبال رهبرانی باشیم با سوابق سیاسی روشن ودارابودن قابلیت رهبری. اطمینان دارم که بزودی از میان نسل جوان بپا خاسته ما رهبران قابلی ظهور خواهند کرد. من استعداد شگرف وقابلیتهای نسل جوان ایرانی رابزرگترین پشتوانه برای آینده ای روشن بشمار میآورم. این جوانان با حرکات ونمایشهای سیاسی داهیانه خودشان، تاکنون نشان داده اند که شایستگی رهبری جنبش مردم ایران را دارند.

پنجماً- راجع به محاسن پیوستن شخصیتهای رژیم به صف مخالفان، گفته اید. من هم درمقابل از شما یک سئوال دارم وآن اینست که اگر شخص آقای توکلی یک دشمن داشته باشد وروزی مشاهده کند که دشمنش بدون هیچ مقدمه ای دست دوستی بسوی اودراز کرده است، چگونه این رفتار طرف مقابل را تجزیه وتحلیل کرده ودر مقابل او چه روشی را اتخاذ میکنید؟ شک نیست که بسیار با احتیاط عمل میکنید ودوستی او را درفرصتهای مختلف مورد بررسی قرار میدهید تا به شما ثابت شود که دشمن شما اکنون دردوستی با شما صادق است. همین روش راباید درمورد این قبیل اشخاص هم بکاربست. اینها باید از آزمون راستی آزمائی با نمره قبولی بگذرند وگرنه این هالوگریست که ما بیآئیم ودودستی دشمنی را درآغوش بگیریم که ممکنست در پهلوهایش دوخنجر برایمان آماده داشته باشد. این گذراندن آزمون از سوی اینها نه به مقاله نوشتن ونه به نطقهای آتشینشان ونه لبخندهای دلفریبشان، بلکه درستی اعمالشان در لحظه های بحرانیست. تنها به این طریق است که از دوستی طرف مقابل درکارهای سیاسی میتوان اطمینان حاصل کرد. تازه دوستی تنها کافی نیست بلکه کارآ بودن طرف بسیار مهمست.

ششماً- بدرستی نوشته ام که حرفها وتجزیه وتحلیلهای ایشان دیگر خریداری ندارند. میپرسید چرا؟ پاسخ آنست که این شخص عضو انجمن اسلامی ونهضت آزادی درآمریکا بوده، واز ابتداء گام اول را از همراهی با خمینی از زیر درخت سیب نوفل لوشاتوبرداشته است. ضمناً در بدو شروع کار سپاه پاسداران، مسئول بخش اطلاعاتی آن وبعد درسمت دست راست آقای بهزاد نبوی در صنایع سنگین وبهره وری از مزایای آن سمت وغیره...تا حدوداً هفده هجده سال از ایشان هیچگونه ایراد واعتراضی نسبت به انحرافات وقتلها وزندان وغیره رژیم، دیده نمیشود. حال شما برای من واضح کنید که آیا این فرد هیچگاه کتاب نامه ای ازامام موسوی کاشف الغطاء یا حکومت اسلامی خمینی را مطالعه نکرده بود؟ آیا او درپاریس شاهد آماده کردن خمینی توسط بنی صدر نبوده است که طی مصاحبه های مکرر خمینی باخبرنگاران رسانه های خارجی، مرتب حکومت اسلامی رایک هدیه بهشتی برای مردم ایران وانمود میکرد که درآن دمکراسی وآزادی مردم فوق دمکراسیهای موجود بود؟ آیا ایشان شاهد نبود که خمینی بعداز تسلط براوضاع وشروع فرمان بگیروبه بندها وکشت وکشتارها، درمقابل خلف وعده هایش درپاریس که از وی مورد ایراد قرارگرفته بود، اظهارداشت که خدعه کرده بوده است؟ آیا ایشان که درداخل رژیم بوده است، از کشتارهای سال 67 بی خبر بوده است؟.... چگونه است که این شخص شاهد اینهمه نامردمیها ودروغ ودغلها بوده ودر طی آن سالها عکس العملی نشان نداده است ولی به یکباره این آقا هم همچون دیگر مخالفخوانها ، در چند سال اخیر قد علم کرده وتازه دوزاریش افتاده که اعمال این رژیم غیر انسانی وغیر قابل دفاع است؟ پس مشخص میشود که یک جو از دمکراسیخواهی وآزادیخواهی از ابتداء درنهاد این فرد وجودنداشته است. چه شد که به یکباره رگ غیرت ایشان ورم کرد و آزادیخواه ازآب درآمد؟ بهمین خاطر است که گفته ام دیگر سخنان وراهنمائیهای مشفقانه ایشان، خریداری ندارند. شخص شما مختارید تا خریدار آن سخنان صدتا یک غاز شوید. باید دید آیا مردم ناآگاه اکنون که دفاعیات مرا ملاحظه کرده اند، بازهم حاضرند وقت گرانبهایشان راصرف توجه به گفته های این آقا بکنند؟

هفتم- راجع به شکر خوردن، که آنرا به منهم تسری داده اید، باید به شما توصیه کنم که ازاین منبعد اگر قصد شکرخوردنهای این چنینی راداشته باشید، حتماً قاشق آنرا هم به پر کمرتان بزنید تادرخوردن از بنده عقب نیافتید. و بعد اشاره به ادعای من که جنبش سبز به پایان رسیده است. بلی به پایان رسیده است. حسن بزرگ این جنبش آن بود که طلسم معصومیت ولی وقیح را شکست. حالا مردم میدانند که اینهمه نابکاریها از کجا سرچشمه میگیرند. بهمین خاطر بود که شعار مرگ برجمهوری اسلامی ومرگ بر خامنه ای گوشها راکر میکرد واین نزدیک شدن مردم به خط قرمز نظام یعنی سکه یک پول کردن ولایت فقیه وبی اعتباری حکومت اسلامی بود. ولی این شعار باب میل موسوی وکروبی نیست. پس جنبش سبز اعلام شده از جانب اینان به پایان رسیده است. اکنون مردم از موسوی عبور کرده ودارند آماده برای کارزاری درجهت تغییر رژیم میشوند. بهمین خاطراست که موسوی دارد فتیله را پائین میکشد. چرا چنین میکند؟ چون همانطور که بارها گفته است، او خواهان برقراری جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم ونه یک کلمه زیاد، است. در مقابل آقای سازگارا وشرکایشان نیز که به حمایت از موسوی ادامه میدهند، درواقع چیزی جز جمهوری اسلامی نمی خواهند. غافل از آنکه تابوت جمهوری اسلامی بیش از چند قدم تا قبرستان تاریخ فاصله ندارد. اینها هستند که به وضوح قابل رؤیت بوده ولی شما از دیدن آنها عاجزید.

هشتم- به من ایراد وارد کرده اید که چرا گفته ام این رژیم با تمام روابط اقتصادی-اجتماعی-سیاسی آن باید برود. پس چه باید کرد؟ باید که این رژیم را باکلیه روابط ناسالمش حفظ کنیم؟ اینکه یک دین ومذهب 1400 ساله ای را که در طی قرنها هیچ نفعی برای بشریت نداشته، مبناقرارداده وبرآن مبنا انقلاب برپا کنند، چیزی جز ترویج ارتجاع نیست. تنها تف سربالائیست که دوباره به صورت تف کننده میافتد.

درپایان یک توصیه دوستانه هم برای شما دارم. برای اداره یک وبسایت سیاسی وفرهنگی وغیره...مطالعات پایه مربوطه هم لازمست. والسلام.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید