رفتن به محتوای اصلی

سانسور و تبعیض وابعاد آنها

سانسور و تبعیض وابعاد آنها

مقدمه: این مطلب را مدتی پیش آغاز کرده و قصد انتشار آن را داشتم، اما بدلایل مختلف از انجام آن خودداری کردم. حال این ضرورت ایجاد شده است تا این مطلب که هدفش برخود به یکی از مسائل سد راه دمکراسی در میان ایرانیان است، هدف برخورد به سانسور و تبعیض است. بارها شده است که با این مسئله برخورد شده است و چهرهء آنها را به عیان می توان دید و همچنین هر انسانی می تواند ابعاد زیانبارشان را لمس کند.

در حال حاضر: سانسور وتبعیض خورهء جان نه تنها جامعهء ایران، همچنین بخشهای زیادی از اپوزیسیون شده است و دارد این اپوزیسیون را نابود می کند. همگی ما جزیی از این اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستیم و در تلاش برای نابودی نظام ضد آزادی و نابرابر حاکم بر کشورمان به سر می بریم. روز وشب و انرژی و تلاشمان بخاطر این است که این نظام برچیده شود و یک نظام برابر و آزاد مبتنی بر اصول انسانگرایانه بر کشور ایران حاکم شود تا همهء مردم ایران بتوانند در کمال آزادی و برابری به زندگی کردن بپردازند. در این راستا تلاشهای بیشماری می شود و هر روز افکار زیادی تولید می شود، اما قسمت عمدهء این فکرها به هدر می رود، چرا این همه تلاش ارزنده انسانی که اوقات فراوانی از تدوین کننده های آنها را می گیرد، نیست و نابود می گردند؟ مسئول این این ویرانگریها چه کسانی هستند؟ هدر دادن این همه زحمت فکری ضعیف و متوسط و قوی به عهده چه کسانی می باشد؟ در این جا پاسخ دادن به این سوالات بسیار مشکل است، چون نمی توان در این آشفته بازار اپوزیسیون براحتی مقصرها را معرفی کرد. دلایل عدم این کار هم بیشمار هستند و اصلا ربطی به محافظه کاری ندارد، چه بسا مطرح کردن ایده بسیار موثرتر باشد تا وارد شدن به بحثی بیهوده و لاعلاج. هدف این نوشته هم این است تا مسائلی را که به نظر نگارنده می رسد با علاقمندان بیان دارد. در اینجا ادعا نمی شود که این نوشته می تواند همهء مسائل را به شیوایی بیان کند و هیچ اشکالی را باقی نگذارد، بلکه می توان مدعی بود که این بحث که شاید بحث عدهء بیشماری از زخم خوردگان باشد، بتواند سویچی باشد تا قلم بدستان خوش فکر و توانا را بمیدان بیاورد و این معضل تاریخی در عرصهء مبارزه به چالش بکشند. اگر بتوان حداقل مثقالی از این مشکلات را هم تغییر داد، درعرصهء تولید و باز تولید اندیشه ها خیر این کار به خودمان برمی گردد و می تواند ما را هم اگر به این دردها مبتلا هستیم ونمی توانیم که به تنهایی بر آنها چیره شویم، در طول زمانی عوض کند. واقعییت این است که متاسفانه این فرهنگ در خیلی از ماها ریشه دارد و این هم اگر با فدرت در آمیزد می تواند خطرناک شود، همچنان که در حال حاضر در ایران شاهد این فاجعه هستیم.

مالکیّت: مالکیت در میان انسانها به نحوی در مواردی که پول و سرمایه مطرح است، نمود می نماید. در این میان شخص یا اشخاص و یا موسسه و گروه که برای امری هزینه اس صرف می کنند، می خواهند که ثمره ء آن هزینه به خودشان و اهدافشان خدمت کند. براین اساس دامنه را بر دیگران تنگ می کنند تا آنها نتوانند سهمی هر چند کوتاه از این سرمایه آنها را تصاحب کنند، ولو اینکه تلاش دیگران کمکی به افزایش سود سرمایه آنها کند. در میان ایرانیان مالک بودن موسسه یا روزنامه و یا حتی سایتی به منظور کمک به هدفشان است و برای همین هم روی آنها سرمایه گذاری می کنند. آنها در موارد بسیاری اگر نظری را به نفع خود نبینند، نمی گذارند که این نظر از امکانات آنها سودی ببرد. این در دمکراسی می تواند ضرری بزرگی به آن نظرات بزند که امکانات لازمه را ندارند و مجبور هستند برای انتشار نظرشان از امکانات دیگران استفاده کنند. در خیلی از نشریات و سایتهای ایرانیان و اپوزیسیون این امر را می توان بوضوح دید که نمی گذارند که دیگران براحتی از امکاناتشان استفاده کنند. در سازمانهای سیاسی این امر چه در مورد نشریات و چه سایتها روی داده است.

فرهنگ خودی و قبیله ای: در این فرهنگ تنها افراد خودی می توانند حق اظهار نظر را داشته باشند. این افراد تا زمانی می توانند حق اظهار داشته باشند که از قوانین و مرزهای تعیین شده تخطی نکنند. اگر کسی از این قوانین نوشته شده ویا غیر مکتوب عبور کند، او هم مانند غیر خودیها کنار گذاشته می شود. این کار می تواند به شیوهء فشارهای مختلف بر طرف برای کناره گیری، صورت گیرد. در این بخش نیروهای غیر خودی به هیچ صورت تحمل نمی شوند و بیشترین تلاش در جهت خنثی کردن و خفه کردن صدا وقلم آنها می باشد.

سانسور: سانسور یکی از شنیع ترین شیوه ها در مسدود کردن آزادی بیان است. در میان ایرانیان این شیوه در حکومت به انواع مختلف اعمال می شود. آثار نویسندگان غیر خودی یا امکان انتشار نمی یابند و یا اگر هم انتشار یابند باید با قوانین حکومت ایران هم خوانی داشته باشد. در میان اپوزیسیون هم سانسور به شیوه های مختلفی رواج دارد. اگر کسانی ترجیح دهند که نظری مخالف ایدهء آنهاست، محال است که از زیر تیغ سانسور ، سانسورچیان سالم بیرون آید. یا آنرا خفه می کنند و یا اینکه آنرا قیچی کرده و یا فقط به آن امکان خودنمایی بسیار کوتاهی می دهند. در سایتها و نشریاتی که از طرف گروهها و زیر مجموعه های آنها پدید آمده، کمتر می توان نظرات مستقیم مخالف این گروهها را دید. این نشاندهندهء سانسور است. شیوهء بسیار رایجی که می توانند آنرا برای سانسور بهانه کنند می توانند بند کردن به شیوهئ نویسنده، چه منظوری و یا گرامری باشد. صاحبان دستگاه سانسور خود را صاحب هر اندیشه ای بحساب می آورند و براحتی آب خوردن، نویسنده را در خلوت خود به زیر چرخ سانسور و حذف می کشند.

تبعیض: شیوهء بسیار رایجی که می توان دید، مخصوصا در میان احزاب و گروهها و اطرافیان آنها، تبعیض است. متاسفانه تبعیض در میان ایرانیان راه بسیار طولانی را طی کرده است و در صدر مشکلات عدیده قرار گرفته است. همین که کسی از میان بزرگان این احزاب نظری ولو غلط هم بسراید، برایش هلهله و چهچه راه انداخته می شود. فارغ از اینکه این نظرات بارها و بارها مشکل ساز بوده اند. این در کشور ایران ضربات خاص خود را در عرصه سیاست و اجتماع زده است. اگر این شیوه در حکومتی روی دهد به آن رشوه و فساد می توان نام نهاد، اما در میان احزاب و گروههای ایرانی این مسئله خیلی عادی روی می دهد. ریشهء آن هم به خود افراد بر می گردد که می خواهند به اصطلاح مرید مرشد باشند. این به نوبهء خود بسیاری از استعدادها را خشک کرده و به تنوع نظرات ضربهء کاری می زند. انسانهایی را پرورده می کند، مدعی و مغرور و خودبزرگ بین و در نهایت هم به این افراد ضربه وارد می آید و هم به آنان که مورد تبعیض قرار گرفته اند.

جمع بست: اگر ما بخواهیم در راه دمکراسی و برابری و آزادی در ایران بکوشیم، باید هوشیارانه عمل کنیم. تنها با علم کردن شعارها، نمی توان به آنچه رسید که در شعارها مطرح است. رسیدن به این اهداف دگرگونی می خواهد. دگرگونی هم کارویژهء خود را می خواهد. سانسور و تبعیض واقعیتی است که در میان ایرانیان به طور عموم رشد و رواج داده شده است. برای اینها هم دلایل روشن و ناروشن تراشیده می شود. تنها کسانی می توانند مدعی شوند که درراه دمکراسی و آزادی و برابری بدرستی قدم بر می دارند که بتوانند نظر های دیگر را در رنگ و بوهای مختلف تحمل کنند. در اپوزیسیون هستند انسانهای بسیاری که در راه رفع تبعیض و سانسور می کوشند. این کسان کم هم نیستند و تلاششان هر چند سخت است، اما کمکی است برای رسیدن ایران به اهداف دمکراسی و آزادی وبرابری. متاسفانه سانسورچیان و کسانی که تبعیض روا می دارند هم کم نیستند و فعالیتشان ضربه های جبران ناپذیری بر ذهن انسانهای آزاده و پیکر دمکراسی و آزادی و برابری وارد آورده است. تصویری که جمهوری اسلامی دارد، تصویر نازیباست و این تصویر رنگ و نور تبعیض و خفقان و سانسور را منعکس می کند. برای رسیدن به دمکراسی و برابری و آزادی باید برعکس جمهوری اسلامی عمل کرد.

29.4.2010

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید