رفتن به محتوای اصلی

مصاحبه ایران گلوبال با احسان تبریزلی، در باره مسئله ملی _ قومی

مصاحبه ایران گلوبال با احسان تبریزلی، در باره مسئله ملی _ قومی


- 1-
بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟

ضمن تشکر از سایت ایران گلوبال بخاطر طرح نمودن چنین بحث جدی و حیاتی بطور قاطع می توان ادعا نمود که پس از سقوط سلسله قاجار و آغاز دوران پهلوی مسئله ملی-قومی در ایران ظهور پیدا نموده و همچنان نیز ادامه دارد. رضا شاه بطور غیرمستقیم و حتی مستقیم سعی نمود با پاک کردن صورت مسئله و وانمود کردن اینکه ایران یعنی فارسستان و با تحقیر زبان، تاریخ و فرهنگ ملل غیرفارس تخم نفاق و کینه ملی را در ایران کاشت و ریشه آن را آبیاری نمود. در زمان رضا شاه بود که آذربایجان اهمیت سیاسی خود را از دست داد. قیام ملی در آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری و در کردستان به رهبری قاضی محمد بزرگترین حرکتی بود که در اعتراض به این سیاستهای نژادی اتفاق افتاد. سرکوب شدید این اعتراضات از سوی پسر او محمدرضا شاه نه تنها کمکی به حل مسئله ننمود بلکه باعث عمیق تر شدن کینه بین ملل غیرفارس و ملت حاکم یعنی فارسها گردید. حکومت پهلوی با استفاده از روشهای نرم افزاری و سخت افزاری سعی در مهار جنبش های ملی داشت. تبلیغات گسترده رژیم بر علیه فرهنگ ملل غیرفارس و پرورش روشنفکران مزدور جهت تئوریزه نمودن تفکر برتری نژادی فارس در این راستا قابل ارزیابی است. این سرکوب ها و تبلیغات بعدها از سوی جمهوری به اصطلاح اسلامی نیز ادامه یافت. ماحصل این تبلیغات بوجود آمدن تفکری بود که سرکوب ملی و فرهنگی ملل غیرفارس و اعمال سیاست همگون سازی جهت حفظ تمامیت ارضی را توجیه می نمود. متاسفانه اکثریت تحصیلکردگان و هموطنان فارس زبان در نتیجه این سیاست به نوعی خود برتربینی باور و اعتقاد پیدا نمودند. بعضی از آنها که اتفاقا در رسانه ها هم حضور پررنگی دارند اگرچه بصورت غیرمستقیم و حتی در خفا و یا آشکارا از اظهارنظر در مورد برتریت قوم فارس ابایی ندارند. این افراد همیشه با سانسور تاریخ و اخبار از واقعیت ها فرار می کنند. اکثر سایتهای فارس زبان و رسانه های تصویری همچون بی بی سی مصداق بارز این رویکرد هستند. به نظر من جامعه روشنفکری فارس زبان در ایران احتیاج عمیق و گسترده ای به دگردیسی فکری و عملی دارد. روشنفکری که از کوچکترین حقوق پایمال شده ملل خارجی دفاع می کند ولی هموطنان خویش را تحقیر می کند و حق تعیین سرنوشت آنها را مسخره می کند و برسمیت نمی شناسد نمی تواند این عنوان را یدک بکشد. ما به یک انقلاب بزرگ ذهنی نیاز داریم. بایستی چهارچوب فکری و نظری خویش را با الهام از مفاهیم مدرن انسانی بازسازی کنیم. در غیر اینصورت مشکلات ملی-قومی در ایران عمیق تر شده و روزی فرا خواهد رسید که فروپاشی ایران بعنوان راه حل قابل قبول و پرهزینه خودش را بر همه ایرانیان تحمیل خواهد نمود.

2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟

تصوری که معمولا از یک حکومت دمکراتیک در ذهن اکثر سیاسیون وجود دارد، حکومتی است که با روشهای سکولار و آزادیخواهانه ضمن برپائی آزادیهای اجتماعی، آزادیهای سیاسی احزاب سراسری را تامین نماید. قطعا این نوع حکومت دمکراتیک نخواهد توانست حقوق ملی ملل غیرفارس را برسمیت بشناسد. از نظر ملل غیرفارس حکومتی دمکراتیک می باشد که ظرفیت ایجاد احزاب ملی-قومی را داشته و حق تعیین سرنوشت سیاسی ملل غیرفارس را برسمیت بشناسد. حقی که می تواند در جلوه هائی چون آزادی زبان، حق تشکیل حکومت فدرال و حتی اعلام استقلال تبلور داشته باشد. همچنانکه ما حق ازدواج برای هر فرد قائلیم بایستی حق طلاق را نیز قائل باشیم اگرچه از طلاق خوشمان نیاید. حق طلاق و جدائی سیاسی حقی است که بایستی یک حکومت و حزب دمکرات آنرا برسمیت بشناسد. شناسائی این حق به منزله تبلیغ طلاق سیاسی نیست بلکه در اختیار گذاردن ابزاری انسانی و دمکراتیک جهت جلوگیری از رشد یافتن هر گونه راسیسم است.

3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟

صد در صد این اقدام تا حدود زیادی به حل مسئله کمک خواهد نمود. چه بسا اکثریت جنبش های ملی و فعالان سیاسی ملل غیرفارس در صورت محقق شدن این مسئله دست از مبارزه و اعتراض بردارند. فعالان ملی بایستی از این اقدام بعنوان یک شروع خوب حمایت نموده و پشتیبانی نمایند. اما در کنار آن نگرش امنیتی به مسئله ملی و فعالان قومی را نیز بایستی کنار گذاشت. واقعیت اینست که مسئله ملی و قومی در ایران به اندازه ای پیشرفت نموده که اصل 15 قانون اساسی به هیچ وجه جوابگوی مطالبات آنها نخواهد شد. چه بسا همچنانکه بارها در بیانیه های جنبش دانشجوئی آذربایجان نیز عنوان گردیده رسمیت یافتن زبان ترکی و سایر زبانهای غیرفارس در مناطق ملی بعنوان کف این مطالبات مطرح شده است.

4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟

جریانات هویت طلبی در ایران به لحاظ روش و ماهیت تفاوتهایی با یکدیگر دارند. کردها، بلوچها و ترکمن ها سنی بوده و از نسبت جمعیتی کمتری برخوردار هستند. شکاف مذهبی همراه با شکاف ملی از ویژگیهای اساسی آنهاست. آذربایجانیها، عرب ها و ترکمن ها سابقه تشکیل دولت ملی را دارند اما بلوچها و کردها تاکنون دولت ملی نداشته اند. به غیر از آذربایجانیها بقیه این ملت ها از روشهای مبارزه مسلحانه برای رسیدن به مقاصد خویش بهره جسته اند. اما حرکت ملی آذربایجان همیشه از روشهای مدنی برای مبارزه استفاده نموده و از وزن جمعیتی-سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی بسیار بالائی بهره می برد. مبارزه همه این جنبشها در راستای برچیدن سیاست برتری نژادی و مذهبی فارس-شیعه در ایران می باشد. آنها ابزارها، نفوذها و توانهای متفاوتی دارند. به شرط اتخاذ رویکرد مدنی در مبارزه می توانند با یکدیگر متحد شوند. در دنیای کنونی روشهای خشونت آمیز مبارزه و ترور به هیچ وجه قابل قبول نیست.

- 5- به نظر شما چه رابطه‌ای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟

منسوبین به جنبش سبز تفاوتهای زیادی با همدیگر دارند ولی حداقل در یک چیز متفق القولند و آنهم برسمیت نشناختن جنبش های ملی و سانسور خبری آنهاست. اتفاقا به همین دلیل هم جنبش سبز بزرگترین فرصت تاریخی دمکراتیزه کردن ایران را ازدست داد. اگر جنبش سبز از همان ابتدا جنبش های ملی را برسمیت می شناخت و آنها را به عنوان یک نیروی سیاسی تاثیرگذار می پذیرفت امروز ایران در مسیر متفاوتی قرار داشت. همچنانکه دیدیم هیچ یک از جنبش های ملی از جنب سبز حمایت ننمود. آذربایجان بعنوان قویترین حرکت سیاسی و ملی خودش را کنار کشید. زیرا دیوار بی اعتمادی به قدری بلند بود که نتوانستیم از آن بگذریم. آقای موسوی و دوستان اصلاح طلبش بقدری مغرور شدند که حتی به نامه شورای منتخبین فعالین آذربایجانی هیچ جوابی ندادند. رئیس ستاد موسوی در تبریز فعالان آذربایجانی را از دفتر ستاد موسوی در تبریز با بی ادبی و توهین اخراج نمود. آنها به توان سیاسی و قدرت سازماندهی و بسیج اجتماعی حرکت ملی آذربایجان اعتقاد نداشتند. فعالین آذربایجانی تجربه تشکیل اعتراضات صدهزار نفری را داشتند و می توانستند با یک بیانیه صدها هزار نفر را در تبریز به خیابانها بکشانند و لرزه بر اندام حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی بیندازند. اما رویکرد غلط جنبش سبز این فرصت را ازدست داد. آیا تاکنون سراغ دارید که یک تشکل سیاسی منسوب و متحد با جنبش سبز بازداشت فله ای آذربایجانیها را محکوم کرده باشد؟ آیا تاکنون سراغ دارید که تلویزیون بی بی سی یکبار هم که شده با یک فعال حقوق بشر آذربایجانی مصاحبه کند؟ آیا تاکنون سراغ دارید که برنده جایزه صلح نوبل یک کمپین هم به نفع فعالین دربند آذربایجانی راه بیاندازد و یا در یک سخنرانی عمومی خویش از حق آذربایجانیها دفاع کند؟ طبیعتا در چنین شرایطی جنبش های ملی نیز به جنبش سبز اعتماد نخواهند داشت و قطعا رابطه ای دوستانه بین آنها وجود نخواهد داشت. جنبش سبز بایستی خطاهای گذشته خود را جبران کند در غیر اینصورت بازنده اصلی نیز جنبش سبز خواهد بود.

-- 6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟

فدرالیسم بعنوان یک روش تجربه شده و موفق می تواند تا حد زیادی مسئله ملی را حل کند. چه بسا این سیستم بتواند جوابگوی نیازهای ملی تمامی ملل ایران شده و ایران را از خطر تجزیه برهاند. اما نگته اساسی ویژگیهای در نظر گرفته شده برای این سیستم است. سیستم فدرال در اینجا تعریف مشخصی ندارد و اینکه منظور شما کدام نوع از سیستم فدرال است مشخص نیست. اما بنظر می رسد سیستم فدرال بایستی طوری تعریف شود که حق استقلال در صورت خواست ملل فدرال فراهم باشد. شاید این سیستم نتواند تمامی حقوق ملی را تامین نماید در آن صورت چه راهکاری پیش رو خواهد بود؟ بهرحال ما بایستی به این سوال اساسی جواب بدهیم که اصالت با انسان است یا با خاک؟ چرا بایستی حفظ تمامیت ارضی بهانه ای برای سرکوب یک ملت باشد؟ حفظ تمامیت ارضی تا چه حد مهمتر است؟ اگر شما حق تعیین سرنوشت را برسمیت شناختید بایستی هراسی از تجزیه کشور نیز نداشته باشید. بجای اینهمه تاکید بر حفظ تمامیت ارضی بر اصالت انسان و حقوق او باید تاکید نمود. بایستی حقوق ملی باندازه ای محترم شمرده شود که یک ملت نیازی به جدائی حس نکند. اگر من نوعی احساس کنم که حکومت مرکزی همه حقوق ملی مرا پاس می دارد مطمئنا هرگز به تجزیه و استقلال فکر نخواهم کرد.

تنطیم پرسش ها توسط کیانوش توکلی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید