سایت اطلاعرسانی علی خامنهای در اقدامی کمسابقه، به بررسی سه سناریوی جنگی پیش روی غرب و آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی پرداخته است. این سایت روز شنبه (۲۷ آبان) در یادداشتی به قلم امیر محبیان اعلام کرده غرب در رویارویی با تهران سه سناریوی «جنگ تمامعیار»، «جنگ به عنوان مقدمه هدف سیاسی» و «جنگ کانونی و نقطهای» را پیش رو دارد. این یادداشت «وارد کردن ضربه سنگین از طریق یک جنگ تمام کننده» از طریق «مداخلهٔ نیروهای زمینی پس از یک عملیات هوایی مخرب» را مهمترین هدف سناریوی نخست برشمرده است. «عدم امکان توجیه کشورهای همپیمان برای جنگ»، «برهم خوردن توازن قدرت در ساختار بینالمللی»، «عدم اطمینان به نوع واکنش ایران»٬ «فاصله گرفتن آمریکا از دوران رادیکالیسم بوش پسر» و «وسعت سرزمینی و تنوع جغرافیایی ایران» از مهمترین موانع اجرای این سناریو معرفی شده است. این یادداشت در ادامه «جنگ به عنوان مقدمه هدف سیاسی» با هدف «ضربه زدن به اعصاب کنترلگر نظام برای برهم زدن قدرت تعادل نظام اسالمی با هدف بروز آشوب داخلی یا نشاندن ایران پای میز مذاکرات تسلیم» را دومین سناریوی غرب در رویارویی با جمهوری اسلامی معرفی کرده است. آنطور که در این یادداشت آمده٬ غرب پیشبینی کرده است در اجرای این سناریو با نخستین حمله «نظام از کار خواهد افتاد.» «عدم اطمینان به از کارافتادن نظام با ضربه اول»، «توانایی ایران در دفاع از خود و از بین بردن ضربه دشمن»، «هزینهبر بودن جنگ برای اروپاییها» و «عدم وجود جایگزین مطمئن برای آمریکا پس از سرنگونی نظام» نیز از مهمترین موانع و اشکالات سناریویی دوم اعلام شده است. «جنگ کانونی و نقطهای» سومین سناریویی است که به اعتقاد نویسنده این یادداشت، غرب با هدف «از کار انداختن ماشین تهاجمی نظام» پیش رو دارد. به نوشته این سایت «حمله نظامی به مراکز حساس نظام مانند مراکز هستهای، سیاسی، اقتصادی یا نظامی» روش اجرایی سناریو است. «عدم تحقق شکاف حکومت و مردم با حمله به مراکز اقتصادی»٬ «عدم امکان حمله به تمام مراکز حساس نظامی» و «مقابله به مثل ایران و کشیده شدن جنگ به کل منطقه» از مهمترین موانع اجرای این سناریو اعلام شده است. دکترامیر محبیان ( -۱۳۴۱)روزنامه نگار، سیاستمدار و استاد فلسفه غرب از سوی جناح اصلاح طلب در دوران پر چالش پس از دوم خرداد ۷۶ و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، به عنوان استراتژیست و نظریه پرداز جناح اصولگرا ملقب شد. محبیان از سال ۱۳۷۶ بصورت جدی در صحنه مطبوعاتی ایران از طریق خلق ادبیاتی ویژه خود که نگارش مقالات با دستمایه علمی و نقدی محترمانه نسبت به رقیب بود؛ به شهرت رسید. نخستین نبرد قلمی او با رقیبان پر قدرت اصلاح طلب در حوزه نقد مفهوم جامعه مدنی صورت گرفت که شعار محوری سید محمد خاتمی بود. محبیان نهایتا پس از نگارش چند صد مقاله در این مورد و طرح دهها پرسش از سید محمد خاتمی رییس جمهور اصلاح طلب، او را وادار نمود تا برداشت خود را از جامعه مدنی با مدینه النبی (جامعه تاسیسی توسط پیامبر اسلام در شهر مدینه)همخوان داند. این موضع جدید خاتمی که مورد انتقاد شدید اصلاح طلبان رادیکال قرار گرفت، پیروزی بزرگی برای جریان اصولگرا بود که پس از پیروزی اصلاحات به لاک دفاعی محض فرو رفته بودند. محبیان در تمام دوران ۸ ساله حاکمیت اصلاح طلبان بر دولت با نگارش بیش از سه هزار مقاله در چارچوب ادبیات خاص خود در صف مقدم نبرد قلمی و نظری با آنان بود و در همان حال به چهره محبوب نشریات اصلاح طلب تبدیل شد که بر خلاف چهرههای شاخص جناح محافظه کار با آنان مصاحبه و گفتگو میکرد. محبیان با حضور در دانشگاهها به شاخصترین چهره اصولگرا مبدل شد که در مناظرات با رقیب سیاسی اصلاح طلب شرکت کرده و با خلق ادبیات مدرن برای اصولگرایان، خود و جناح اصولگرا را جناح منتقد دولت نامید. محبیان در سال ۱۳۷۶ حزب نواندیشان ایران اسلامی را تاسیس نمود که به گفته او قصد دارد حزب پیشگام در حوزه تئوری پردازی جناح اصولگرا باشد. این نظریه پرداز محافظه کار پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد با تاسیس خبرگزاری آریا و مرکز مطالعات استراتژیک آریابه سازماندهی توان تئوریک و رسانهای برای پیشبرد ایدههای خود پرداخت.محبیان سیاست حمایت منتقدانه از احمدی نژاد را در پیش گرفته است. او در مصاحبه ای با روزنامه جام جم در واکنش به وقایعی که بعد از انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری رخ داد؛ ضمن انتقاد از عملکرد تند برخی نخبگان و نهادهای سیاسی در این دوره از انتخابات، اعلام کرد نباید هیچ سرمایهای را از خزانه کشور به دور ریخت و باید راه را باز گذاشت تا حتی اگر فردی اشتباه کرده است، بتواند بازگردد. انتشار این مقاله در سایت رهبر جمهوری اسلامی حاکی از نگرانی عمیق جمهوری اسلامی از خطر جنگ و تلاش رهبر آن برای سامانمند کردن بحث در این باره در میان اصولگرایان و جهت دادن به نشر اخبار است. در ضمن، انتشار این مقاله می تواند به عنوان نزدیکی پیام این مقاله با منویات رهبر جمهوری اسلامی تلقی گردد. لازم به تذکر است که این مقاله با ادبیاتی نوشته شده است و از اصطلاحاتی استفاده می کند که اصطلاحات رایج سی و سه ساله جمهوری اسلامی است. اما به جهت آن که خواننده خود با اصل مقاله روبه رو شود و نظرات حاکم در جناح های قدرت در ایران را دریابد، کل مقاله را بدون جرح و تعدیل منتشر کردیم. لازم به تذکر نیست که این مقاله فقط و فقط بیانگر نظرات جناب محبیان است و بس.
این روزها تهدیدهای آمریكا و رژیم اشغالگر قدس علیه ایران و پاسخ قاطع و محكم رهبر انقلاب اسلامی، تبدیل به تحلیل روز رسانههای منطقهای و بینالمللی شده است. این تهدیدها در شرایطی عنوان شد كه بسیاری از كارشناسان مسائل خاورمیانه و استراتژیك، وضعیت آمریكا و رژیم صهیونیستی را با وجود وقوع بیداری اسلامی در خاورمیانه، نامناسب و غیر قابل پیشبینی ارزیابی میكنند. یادداشت زیر از دكتر امیر محبیان، استاد دانشگاه و كارشناس مسائل سیاسی، تهدیدهای نظام سلطه را با توجه به متغیرهای موجود بررسی میكند:
طی سالهای گذشته، آمریكا و متحدان غربیش به همراه رژیم صهیونیستی سعی كردهاند كه احتمال درگیری با ایران را دائماً در بوتهی امكان نگهدارند. فضاسازی هماهنگ رسانههای غربی علیه فعالیتهای هستهای ایران، زمینهی بهرهبرداری آنها از این بهانه را برای اعمال فشار بر ایران فراهم آورده است. هر چند كاملاً آشكار است كه فعالیتهای هستهای ایران صرفاً بهانه و دستاویزی بوده كه آنها به تلاش خود برای رویارویی با تنها رژیمی دامن بزنند كه با ایستادگی در برابر تز نظم نوین جهانی و نیز با تأثیرش بر پیدایش امواج جدید بیداری در كشورهای اسلامی عملاً اقتدار نظام كنونی جهان را به چالش كشیده است. تحلیل حاضر، سناریوی تهدید به جنگ و حمله به ایران و اهداف و امكان آن را مورد واكاوی قرار میدهد.
***
مواضع اخیر سران ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و برخی كشورهای غربی علیه ایران كه فشارهای جدیدی را به بهانهی گزارش آمانو بر ایران وارد آوردهاند و حتی بر طبل جنگ هم كوبیدهاند، در دوران ریاستجمهوری اوباما نیز سخنان جدیدی نیست. چنانچه در 25 سپتامبر 2009 در نشست كشورهای صنعتی غربی (جی20) در پیتسبورگ، باراك اوباما و سران انگلیس و فرانسه از وجود تسهیلات اتمی مخفی ایران در دل كوههای جنوب تهران خبر دادند و مدتی نیز به جنجال تبلیغاتی دربارهی آن دامن زدند.
ایران در آن هنگام برای خنثیسازی تبلیغات غربیها اعلام كرد كه به بازرسان سازمان ملل اجازهی بازدید از نقاط اعلام شده را میدهد. زمانبندی تبلیغات غربیها هم جالب بود؛ آنان این سخنان در 25 سپتامبر و در حالی ابراز كردند كه قرار بود در 1 اكتبر 2009 گفتوگوهای مستقیم ایران با كشورهای غربی طبق برنامه آغاز شود. این بازی تبلیغاتی غربیها البته بیپاسخ نماند و ایران نیز همزمان با روز «یوم كیپور»* كه جشن اسرائیلیها است، آزمایش برنامهی موشكی خود را اجرا كرد و شادی جشن صهیونیستها را در كام آنان به تلخی مبدل ساخت.
مطالعهی رفتارها و تحلیلهای اسرائیلیها و غربیها در قبال ایران نشان میدهد كه رفتار فعلی آنها بر اساس امیدها و نگرانیهای آنها شكل گرفته است:
نقاط امید غربیها در قبال ایران
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آنان ایران را كشوری با تركیب قومیتی متكثر میدانند و در همین راستا سعی كردهاند كه ناامنی را در مرزهای ایران و در نقاط تماس قومیتهای ایرانی با همسایگان پدید آورند یا تشدید كنند. پدیدآوری و حمایت از مواردی همچون ریگی در شرق و پژاك در غرب در همین راستا بوده است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آنان چشم امید به تحولات درونی همسو با خواستههای خود یا آشوبهایی داشته و دارند كه كنترل را از دست دولت مركزی ایران خارج كند؛ رسانههای غربی در همین راستا آشوبهایی مانند اتفاقات سال 1388 ایران را تقویت كردند.
نقاط نگرانی غربیها در مورد ایران
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif گسترش نفوذ ایران در منطقه و رشد بیداری اسلامی كه عملاً بخش اعظم متحدان آمریكا و كشورهای محافظهكار منطقه را كه با ایران شدیداً مسئلهدار بودند؛ یا سرنگون كرد یا شدیداً تهدید به سرگونی را برای آنان به همراه آورد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif عدم تأثیر قابل توجه و ناتوانی در بازدارندگی مورد انتظار از تحریمها
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif ارتباط بسیار نزدیك و عقیدتی ایران با حزبالله كه به صورت نگرانی از پشتیبانی حزبالله توسط ایران ابراز شد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif ارتباط نزدیك ایران و سوریه
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif رشد قدرت نظامی ایران علیرغم تحریمها كه به صورت نگرانی از مانورها و تحركات نظامی ایران كه اسرائیل را تهدید میكند، بیان شد.
اقدامات انجام گرفته و نتایج
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نقاط امید غربیها و اسرائیل در مناطق مرزی با دستگیری ریگی و سركوب پژاك به ناامیدی مطلق یا حداقل نسبی تبدیل شد و ایران در این زمینه بازی موفقی را اجرا كرد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif غربیها برای محدود كردن حزبالله و قطع رابطهی ایران با سوریه، حركت اپوزیسیون در سوریه را فرصت دانستهاند و میكوشند تا با سرنگونی بشار اسد، هم ارتباط ایران با سوریه را از میان ببرند و هم پل حمایت ایران از حزبالله را تخریب كنند و عملاً حزبالله را نیز تحت فشار قرار دهند. آنها با این تصور كه دلیل بقای بشار اسد تاكنون هدایتها و مدیریت ایران بوده است، تلاش كردهاند با طرح بحث ترور یكی از فرماندهان سپاه قدس، عملاً تحرك او را به حداقل كاهش دهند و مدیریت اوضاع در سوریه را از پشتیبانی فكری و عملیاتی كه از دیدگاه آنها تجربیات ارزندهای در كنترل آشوبهای گستردهی پس از انتخابات 1388 ایران دارد، محروم سازند و از اشتباهات احتمالی سوریها نهایت بهره را ببرند. این در حالی است كه چهبسا آن چیزی كه آنان خطر بزرگ ایران مینامند، بیشتر توهمی است كه آگاهانه یا ناآگاهانه بر آن دامن میزنند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif در مورد كنترل نفوذ ایران بر جنبشهای فعال در منطقه، غربیها با تحلیلی واژگونه نقش سپاه قدس را پررنگ دیده و تصمیم گرفتهاند برای در بند كردن آن، سپاه قدس را از لحاظ تبلیغی به عنوان عنصر خطرناك جایگزین القاعده سازند. آنان با زیر ذرهبین قرار دادن سپاه قدس، بنا به زعم خود، میخواهند بازوهای فعال ایران در منطقه و بلكه جهان را قطع كنند. در حالی كه انگیزهها و مبانی فكری و عقیدتی مشابه بیشترین اثر را در الگوگیری نهضتهای منطقه از ایران دارد و تقلیل یا انحراف انگیزههای تحرك مردم منطقه به پشتیبانی یا دخالت خارجی صرفاً موجب بدفهمی و واكنش نادرست در مورد جنبشهای منطقه است و قدرت درك و حل مسئله را از كشورهای غربی خواهد گرفت.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif در پی ناكارآمدی تحریمها، آمریكاییها میكوشند كه با تشدید تحریمها علیه ایران، بر كارآمدی آن در جهت فلجسازی ایران بیفزایند و فعلاً هیچ گزینهی دیگری جز تشدید تحریمها را در ذهن ندارند.
ایالات متحده جز در دوران بوش پسر همواره در قبال ایران از دو تز مكمل بهره برده است؛ نخست تز «قورباغهی آرامپز» كه میكوشد بدون واكنش شدید ایران، این كشور را در مسیر اهداف خود قرار دهند و دوم تز «تضعیف مستمر» از طریق كاستن از توان اقتصادی ایران و نیز قدرت چانهزنی سیاسی به واسطهی اعمال تحریمها.
جنگ؛ موسیقی متن آمریكایی
در تمام مدتی كه بازیهای سیاسی غرب در حال اجرا است، دائماً سر و صدای امكان وقوع جنگ همچون موسیقی متن به گوش میرسد. اما آیا غربیها واقعاً امكان جنگ تمامعیار علیه ایران را دارند؟ امكان جنگ محدود و نقطهای را چطور؟ اهداف چنین جنگهایی چه میتواند باشد؟ واكنش ایران چه خواهد بود؟ تبعات جنگ چه خواهد بود؟
تحلیل وضعیت فعلی نشان میدهد كه هدف آمریكا و متحدانش و بهویژه اسرائیل از هر جنگی، تأمین هدف نهایی آنان، یعنی شكست نظام انقلابی و اسلامی ایران است. در این راستا مشكل اصلی آنان، احتمال و نیز هزینههای احتمالی آن است. امید بستن به فشار همسایگان -نظیر آنچه كه اقدام صدام و جنگ تحمیلی برای آن رخ داد- یا نوعی قیام یا شورش درونی -نظیر آشوبهای 1388- یا تحولات آرام درونی به سمت سكولاریزه كردن نظام -مانند حركات هشت سالهی دوران اصلاحات- یا فشارهای ایذایی از حاشیهها -مثل عملیات سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، پژاك و ریگی- عملاً بیش از 30 سال فرصت به نظام اسلامی داده است. پس ناكارآمدی این سناریوها قبلاً آشكار شده است و لذا تنها دو راه برای غربیها باقی میماند:
1. تضعیف نظام تا حدی كه امكان سر باز كردن شكافها و اختلافات درونی پیش آید و مخالفان درونی آنچنان جسارتی پیدا كنند كه همچون ویروسهای درونی، پیكر ضعیفشدهی نظام را مورد حمله قرار دهند.
2. وارد آوردن یك ضربهی سنگین از طریق یك جنگ تمامكننده
آنچه كه هر یك از این سناریوها را اولویت میبخشد، میزان هزینهها و فواید آنها است. در میان این دو سناریو ابتدا هزینههای اقدام سخت و خشن را مورد تحلیل قرار میدهیم. نخست باید دانست كه جنگ علیه ایران به سه صورت امكان تحقق دارد:
1. جنگ تمامعیار فرسایشی با مداخلهی نیروهای زمینی پس از یك عملیات هوایی مخرب
2. جنگ به عنوان مقدمهی هدف سیاسی و به منظور ضربه زدن به اعصاب كنترلگر نظام (مخچهی نظام) تا با از میان بردن قدرت تعادل نظام اسلامی عملاً در خوشبینانهترین سناریو منجر به بروز آشوب در كشور شود و نظام را از درون متلاشی كند یا آنكه در بدترین سناریو، نظام را از فاز تهاجمی به فاز بقاء بكشند و پای میز مذاكره برای تسلیم بنشانند.
3. جنگ كانونی یا نقطهای با هدف از كار انداختن ماشین تهاجمی نظام بهویژه علیه رژیم صهیونیستی
اما گزینهی نخست به چند دلیل زیر از كمترین احتمال برخوردار است:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif امكان هماهنگسازی كشورهای همپیمان برای چنین عملیاتی دشوار و توجیه همهی آنها تقریباً ناممكن است.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif تسخیر و كنترل كامل ایران را حتی اگر فرضاً محتمل بدانیم، تأثیرات ژئوپولیتیك و ژئواستراتژیك گستردهای در سطح توازن قوای بینالمللی خواهد داشت و به دلیل قرار دادن كامل كلید كنترل انرژی جهان در دست آمریكا، موقعیت روسیه و چین را شدیداً تهدید خواهد كرد و واكنش آنها را به دنبال خواهد داشت.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif سابقهی تاریخی نبردهای خارج از مرزهای ایالات متحده حاكی است كه این كشور بعد از جنگ ویتنام وارد هیچ جنگی نشده است كه از واكنش كشور هدف مطمئن نبوده است. دو مورد عراق و افغانستان هم علیرغم اطمینان از عدم واكنش سوژهها، به هزینههای سنگینی انجامیده كه هر حركت مشابهی را برای آنان غیر عقلانی میسازد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آمریكا دورهی اوج رادیكالیسم در سیاست خارجی را به صورت یكجانبهگرایی دوران بوش پسر طی كرده است و ظهور اوباما در واقع حاصل تجربه گرفتن از اشتباهات دوران بوش بوده است؛ دورانی كه تكرار آن هم به وجههی دموكراتها صدمه میزند و هم توجیه افكار عمومی داخل آمریكا را دشوار خواهد ساخت.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif انتخابات ریاستجمهوری آمریكا و رقابتهای انتخاباتی آن در رویكرد سیاست خارجی آن كشور تأثیر قاطعی دارد و هرگونه جنگی تنها زمانی ارزش انتخاباتی خواهد داشت كه نتیجهی مثبت آن تا قبل از انتخابات به دست آید وگرنه هر حركتی كه آغاز شود و تا انتخابات نتیجهی مثبت نداشته باشد و حتی چشمانداز منفی یا نامعلومی ارائه كند، فقط شكست حزب دموكرات را تضمین خواهد كرد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif ایالات متحده در حال حاضر با مشكلات اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی قابل تأملی مواجه است كه عقلاً افزودن بر آنها از طریق ورود به جنگی با دامنه و هزینهی نامشخص قابل پذیرش نیست.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif گسترهی ایران با تنوع جغرافیایی و موانع طبیعی آن، یاریگر نبردهای فرسایشی است. همچنین نوع حكومت حاكم و حجم هوادارانش كه تجربهی ژرف و گستردهی جنگی دارند، ورود به هر نبرد فرسایشی با این كشور را نامعقول میسازد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif فقدان اطلاعات كافی غربیها از میزان، نوع، شدت و حتی دامنهی واكنش ایران هر حركتی را در فضایی مبهم، غیر عقلانی و حتی محاسبهناپذیر قرار میدهد.
موارد فوق و پارهای عوامل دیگر امكان درگیری گسترده و جنگ تمامعیار را تا حد صفر پایین میآورد.
اما سناریوی جنگ به عنوان مقدمهی عمل سیاسی نیز مشكلات خاص خود را دارد كه برخی از آنها به قرار زیر است:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif برای ضربه زدن به سامانهی اعصاب نظام ابتدا باید مطمئن شوند كه این نظام با ضربهی نخست از كار خواهد افتاد یا كارآیی خود را از دست خواهد داد. چنین اطمینانی وجود ندارد، زیرا اولاً نظام سیاسی با كسب تجربه از اقدامات ایالات متحده در قبال كشورهای دیگر، پوشش لازم دفاعی را برای حفاظت از مغز سیستم خود در هنگام درگیریهای محتمل تدارك دیده است. ثانیاً شرایط ایران حاكی از آن است كه نظام قادر است با «ساماندهی لانهزنبوری» از انتقال ضربات در هر بخش به دیگر بخشها و مكانیزمهای درگیر دفاع جلوگیری كند. ثالثاً معلوم نیست ضربه و از كاراندازی مكانیزم تعادلی نظام -حتی اگر ممكن باشد- مفید تلقی شود، زیرا در این صورت آمریكا با واكنشهای محاسبهناپذیر بسیاری مواجه خواهد شد كه كنترل آنها برایش بسیار پرهزینه خواهد بود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آمریكا چگونه میتواند مطمئن باشد كه در صورت زدن ضربهای اینچنینی، نظام ایران به سمت رفتاری نرم با واكنشهای كنترلشدهی سیاسی خواهد رفت؟ شاید ضربه به سیستم تعادلی كشور، ایران را به سمت حركتهای رادیكال بكشاند و آتش را به صورت واكنشهای زنجیرهای به منطقه و جهان سرایت دهد. آیا كشورهای منطقه با موقعیت بسیار شكنندهای كه دارند، حاضرند در چنین ریسكی با ایالات متحده همراه بمانند؟ چنین ضربهای قطعاً آمریكا را اذیت خواهد كرد و كشورهای عربی منطقه را با وضعیت نامطمئن داخلی نابود خواهد ساخت.
كشورهای اروپایی چطور؟ آیا آنها حاضرند هزینههای حركت محاسبهنشدهی آمریكا را بپردازند؟ كشورهای اروپایی كه اكثراً ارتباط اقتصادی خوبی با ایران دارند، چرا باید برای منفعت بیشتر آمریكا با یك احتمال ضعیف ولی با هزینهای زیاد وارد یك بازی خطرناك شوند؟ اروپاییها بارها نشان دادهاند كه تمایل دارند شریك نتیجهای بشوند كه آمریكا هزینهی آن را داده باشد. به عبارتی مایلند از كیسهی آمریكا به جشن و شادی بپردازند. ضمن آنكه آمریكا میداند اروپاییها -غیر از انگلیس كه در صورت جدایی از آمریكا جزیرهای در برابر اروپا خواهد بود- از گرفتاریهای آمریكا زیاد هم نگران نمیشوند؛ بهویژه اكنون كه خطر شوروی هم از بین رفته است.
پادكست:
مشتهای پولادین
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif ضربه به سامانهی اعصاب نظام و آشوب در كشور، هدف روشنی را تأمین نمیكند، زیرا دشمن دارای جایگزینهای فعال و ساماندهی شدهای در درون كشور نیست كه بتواند آشوب فرضی را تحت كنترل درآورد. هدف «آشوب برای آشوب» نیز اساساً در سیاست معقول نیست؛ آن هم برای كشوری با مسئولیتهای آمریكا!
بنابراین چهبسا ممكن است كه حتی بر فرض موفقیت، برنامهی مورد نظر ایرانِ آشوبزده فضای تحرك را برای رادیكالهای ضد آمریكایی به جبههی گستردهای از افغانستان تا عراق مبدل كند و جهان را نیز به آشوبهایی غیر قابل كنترل گرفتار سازد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif اگر فرض شود كه فشارها موفق باشد و ایران را پای میز مذاكرات تسلیم در حوزهی هستهای بكشاند، اما چه تضمینی برای نتیجهگیری سریع وجود دارد؟ شاید در شرایط جدید نیز مذاكرات فرسایشیشدهی ایران با استفاده از یك فریب استراتژیك و به روش «یك گام آشكار به پس و دو گام پنهان به پیش» بازی را به گونهی دیگری ادامه دهد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif بر فرض كه اساساً دولت ایران در مذاكرات تسلیم شد و قراردادی را مبنی بر از میان بردن تأسیسات هستهای خود امضا كرد. اگر این رفتار تسلیمطلبانه مورد تأیید مردم ایران قرار نگرفت، آیا آمریكا به بمباران مردم ایران خواهد پرداخت؟
در مورد گزینهی جنگ نقطهای یا كانونی هم كه از درصد احتمال بیشتری برخوردار است، پرسشهای جدی زیر مطرح است:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نقاط كانونی مورد نظر كجاست؟ مراكز اقتصادی؟ یا نظامی؟ یا سیاسی؟ یا هستهای؟ اگر مراكز اقتصادی را هدف بگیرند، عملاً مردم ایران را مورد تهاجم مستقیم قرار دادهاند. پس هدف ایجاد شكاف میان حكومت و مردم محقق نخواهد شد و مردم را در حمایت از حكومت بسیج خواهد كرد. چنانچه مراكز نظامی را هدف قرار دهند، با عدم تمركز یا پراكندگی مركز نظامی به چه حجمی از پرواز نیاز دارند؟ پس این امر ظرف یك روز و دو روز یا حتی چند ماه محقق نخواهد شد و اساساً معلوم نیست چه ضربهای به نظام دفاعی یا تهاجمی ایران خواهد زد. ضمن آنكه ایران نیز در این میان ساكت نخواهد ماند و واكنشهای سنگینی نشان خواهد داد كه حجم و نوع آن نامشخص است. پس عملاً جنگ نقطهای به جنگی تمامعیار تبدیل خواهد شد و حداقل منطقه را به آتش خواهد كشید.
اما اگر اهداف سیاسی را مورد تهاجم قرار دهند نیز حمایت مردم از حكومت دوچندان میشود. ضمن آنكه عدم تمركز آن، معنی نقطهای بودن را زیر سئوال برده و مردم را نیز احتمالاً هدف قرار خواهد داد كه اساساً اثر بازدارندهای بر آن مترتب نیست.
اما اهداف هستهای كه محتملترین هدف اسرائیل و آمریكاییان خواهد بود؛ كدام است؟ بوشهر؟ یا چند مركز هستهای مطرح دیگر؟ آیا حمله به بوشهر كه هماكنون فعال شده است، با موازین اعلام شده و اعلام نشدهی بینالمللی همخوانی دارد؟ آیا آلودگیهای پس از چنین حملهای كشورهای منطقه را دچار وضعیتی همچون وضعیت رآكتور شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل اوكراین نخواهد كرد؟ اثرات اقتصادی آن چه خواهد بود؟ آیا این اقدام فارغ از واكنش محتمل ایران، تیر خلاصی به كشورهای جنوب خلیج فارس نخواهد بود؟
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif این پرسش جدی نیز مطرح است كه آیا ضربه به تأسیسات بوشهر منجر به از كار افتادگی سیستم اتمی ایران خواهد شد؟ آیا بوشهر تمامیت توان هستهای ایران است؟ آیا ضربه به یك تأسیسات هستهای، توان علمی قابل تكرار ایران را نیز از میان خواهد برد؟
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آیا ضربه به گوشهای از توان هستهای ایران ارزش پرداختن چنین هزینههای سنگین با دامنهای نامشخص را خواهد داشت؟ آیا جهانیان برای وضعیت بحرانی پدید آمده، آمریكا و رژیم صهیونیستی را خواهند بخشید؟ آیا رژیم صهیونیستی آمادهی پرداخت سنگینترین هزینههای تاریخ محدود خود خواهد بود؟
همهی این پرسشهای و دهها پرسش دیگر ما را به این باور میرساند كه هر چند احتمال حملهی نقطهای بیشتر از دیگر سناریوها است، ولی وضعیت نامعلوم اقدام به آن و خطرات محتمل برای مرتكبین آن كاملاً این رفتار را غیر عقلانی مینماید؛ هر چند سیستم دفاعی ایران نیز خوب میداند كه حتی اگر این احتمال ضعیف باشد، اما چون محتمل قوی است، باید خود را در بالاترین سطح آمادگی و با فرض حداكثر سطح درگیری نگهدارد.
حال پرسش نهایی این است كه اگر هزینههای جنگ در وجوه مختلف آن زیاد و عمدتاً نامعلوم است، پس چرا بر طبل آن میكوبند؟ پاسخ این است كه جنگ به عنوان یك بلوف همیشه وسیلهی خوبی برای آزمایش ارادهی طرف مقابل بوده و نیز اهداف چندی را دنبال میكند:
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif به هراس انداختن مردم در جهت اعمال فشار به حكومت
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif ایجاد شكاف در حاكمیت میان آنچه كه بازها و كبوترها میدانند.
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif اثرگذاری بر وضعیت اقتصادی و كاستن از قدرت حكومت در توجیه شرایط برای مردم
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif ایجاد بحرانهای درونی از طریق دامن زدن به وحشت عمومی
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif نتیجهگیری در حوزهی تعاملات سیاسی
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif كشاندن حكومت از فاز تهاجم به فاز دفاع، آن هم دفاع از بقاء و ماندگاری خود
http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif آزمودن حد آستانهی بحرانپذیری نظام
رهبری ایران برای ترسیم مدل واكنش ایران در برابر هرگونه رفتار محتمل، مدلی را ارائه كردهاند تا ایالات متحده بهروشنی نحوهی رفتار ایران را بداند و دچار سوء فهم نگردد. رهبری ایران با اظهار اینكه «ما در مقابل تهدید، تهدید میكنیم» عملاً نوع رفتار ایران را منوط به رفتار طرف مقابل كردهاند.
نتیجهگیری
ایالات متحده جز در دوران بوش پسر همواره در قبال ایران از دو تز مكمل بهره برده است؛ نخست تز «قورباغهی آرامپز» كه میكوشد بدون واكنش شدید ایران، این كشور را در مسیر اهداف خود قرار دهند و دوم تز «تضعیف مستمر» از طریق كاستن از توان اقتصادی ایران و نیز قدرت چانهزنی سیاسی به واسطهی اعمال تحریمها. ظاهراً كوبیدن بر طبل جنگ مقدمهی لازم و رادیكالی است كه آنها میكوشند با طرح آن اروپاییان و حتی روسیه و چین را با تحریمهای شدیدتری موافق سازند كه در مقایسه با جنگ، نرمتر مینماید.
بنابراین طرح بحث جنگ، آن هم با شدت بیشتر، نوعی عملیات روانی است كه چند هدف را دنبال میكند:
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آزمایش واكنش ایران (حكومت، مردم و سیاسیون) و بررسی میزان شكاف میان حاكمیت
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif راضی ساختن روسیه و چین با اقدام نرمتر تشدید تحریمها در برابر اقدام شدیدتر جنگ
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif ایجاد وحشت هدفدار در كشورهای عربی برای فروش سلاحهای دفاعی به آنها
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif وادار ساختن ایران به امتیازدهی در حوزهی سیاسی؛ مثلاً خودداری از حمایت حزبالله یا سوریه یا تأثیرگذاری بر روند بیداری اسلامی
واكنشهای فعلی ایران
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif واكنش مشترك و همسوی سران قوا و جریانات سیاسی و نیز بیاعتنایی مردم به تهدیدها نشان از بیاثر بودن آنها دارد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif در مورد روسیه و چین باید منتظر رفتار این دو كشور باشیم. طبعاً تحركات دیپلماتیك ایران در این راستا مؤثر خواهد بود.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif كشورهای عربی همواره مشتریان منفعل كشورهای غربی بودهاند و این بهانه میتواند منجر به فروش حجمی از سلاح به آنان شود؛ سلاحهایی كه مشكل آنها را حل نخواهد كرد، ولی شاید كمی از مشكل اقتصادی آمریكا را حل كند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif واكنش محكم رهبری ایران در كرمانشاه و سخنان ایشان در دانشگاه امام علی علیهالسلام مبنی بر پاسخ كوبندهی مردم ایران به هر نوع حملهای، عملاً تز امتیازگیری از ایران را با شكست مواجه كرده است و سیگنالی منفی را به سوی طراحان این پروژه ارسال كرده است. اهداف زیر را میتوان برای این واكنش متصور دانست:
1. توهمزدایی: این پیام با بیانی محكم قصد داشت این توهم را از میان ببرد كه با اعمال فشار و ادبیات سخت میتوان از ایران امتیاز گرفت.
2. محوریت رهبری در موضوع آمریكا: آمریكاییها ظرف سه دههی گذشته مستمراً و شدیداً در پی یافتن شكافی در میان مسئولان ایرانی (ولو وهمی) برای نشان دادن اختلاف موضع در ایران علیه آمریكا بودهاند. البته موضع صریح رهبری نشان داد كه وحدت تصمیم با محوریت رهبری در این موضوع وجود دارد.
3. عقلانیسازی نوع تعامل: رهبری پیش از این از تمام رفتارهایی كه تغییر در رفتار آمریكا را نشان دهد، به شرط صداقت و اثبات حسن نیت استقبال كردهاند و نشان دادهاند كه ایران در پی تز «خصومت برای خصومت» نیست و اگر تغییری عقلانی در رفتار ایالات متحده دیده شود، ایران آن را مورد توجه قرار خواهد داد؛ تغییری كه متأسفانه هنوز رخ نداده و رهبران آمریكا لجوجانه بر مواضع و رفتار قبلی خود اصرار دارند.
4. اصلاح دیدگاه: رهبری ایران با تأكید بر این كه «ما اهل تجاوز به هیچ ملتى و هیچ كشورى نیستیم. ما هرگز اقدام به جنگ خونین نمیكنیم» دیدگاهی را اصلاح كرده كه میكوشد ایران را خطری برای منطقه وانمود كند. البته ایشان با بیان اینكه «ما ملتى هستیم كه هرگونه تجاوز را، بلكه هرگونه تهدید را، بااستوارى و باقدرت كامل پاسخ خواهیم داد. ما ملتى نیستیم كه بنشینیم تماشا كنیم قدرتهاى پوشالىِ مادى كه از درون كرمخورده و موریانهخوردهاند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید كنند» به تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی نیز پاسخی بازدارنده دادند.
5. ارائهی مدل رفتاری: رهبری ایران برای ترسیم مدل واكنش ایران در برابر هرگونه رفتار محتمل، مدلی را ارائه كردهاند تا ایالات متحده بهروشنی نحوهی رفتار ایران را بداند و دچار سوء فهم نگردد. رهبری ایران با اظهار اینكه «ما در مقابل تهدید، تهدید میكنیم» عملاً نوع رفتار ایران را منوط به رفتار طرف مقابل كردهاند. هر چند كه رهبر نظام اسلامی بارها بر این مدل تأكید داشتهاند، ولی ایشان این بار صریحترین پیام را در حساسترین زمان بیان كردهاند.
* یوم كیپور در لغت به معنای روز بخشایش گناهان و نام بزرگترین جشن مذهبی یهودیان در طول سال است. ساكنان سرزمینهای اشغالی همهساله این عید را جشن میگیرند. در حال حاضر این عید به نماد پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ اعراب و اسرائیل تبدیل شده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید