ما در ساحل نشستگا ن غرب و کشتی شکستگان وطن.
آیا باید دختری زیبا بنام "مهسا امینی "کشته شود ؟تا ده ها هزار جوان درد مند که خواهان یک زندگی ساده و تنفس در هوائی آزاد هستند به خیابان ها بریزند! صد ها کشته دهند ! تا احساسات بخشی وسیع از جمعیت هشت میلیونی مهاجران ایرانی در سرتا سر جهان در حمایت از مبارزان جوان ایرانی که با شعارفرا گیر وتاثیر گذار " زن ،زندگی ،آزادی "که محصول سال ها رنج وستمی است که بر جامعه فلاکت زده ایران می رود !بر انگیخته شود ؟
تا دریک شورو همبستگی ملی به خیابان ها ومیادین شهر های سراسر جهان بیایند ویک صدا خواهان حمایت جامعه جهانی از مبارزه سخت و نابرابر نسل جوان ایران گردند؟
خواهان حمایت جهانی از زنان ومردانی که با درمیان نهادن زندگی وجان خود بمبارزه با حکومت خون ریز خامنه ای بر خاسته بودند.
مبارزه ای که با قتل وعام هزاران جوان ،نوجوان وحتی کودکان سرکوب گردید.
اما حکومت زخم خورده از جنبش مهسا هرگز قادر به برگردندان حجاب به آتش کشیده شده برسر زنان معترض و آزاده نگردید!
قادر نشد مجددا این نشانه قدرت وتحقیر را بصورت اجباری بر بخش بزرگی از جامعه یعنی زنان تحمیل کند.یاسای چنگیزی خامنه ای مستبد، خود شیفته ولجوج را که بر سر نیزه سرکوبگران حکومتی آویخته شده است را،به اجرا بگذارد .
دوسالی که لشگر پیروزمند زنان پیر وجوان با سری افراشته وموی رها کرده در باد خار چشم حکومت زخمی وترس خورده خامنه ای از جنبش "مهسا "گردیدند. گشت های "ارشاد" آتش به اختیاران" عریضشی" حکومتی در محاق رفتند.
اما این به معنای ترک کینه ورزی خامنه ای و نیرو های قائم برسرنیزه وسرکوب نبود . از مجلسیان معلوم الحال گرفته ،تا دادستان تیز دندان و رئیسی متهم به قتل عام وحشیانه شهریور سال شصت وهفت. تحمیل حجاب بر سر زنان را یکی از عرصه های حنگ با "استکبار جهانی " می دانند ،که از طریق نفوذ فرهنگی والقای سبک زندگی غربی قصد پائین کشیدن ستون خیمه اسلام رادارد!
آنها هرگز از تدارک برای سرکوب زنان کشف حجاب اجباری کرده ، دست بر نداشتند .تا که امروز شکست مفتضحانه سیاسی ،نظامی در برابر اسرائیل . خامنه ای و نظامیان تحقیر شده را که قادر به هماوردی در عرصه نظامی با غرب نگردیدند. بفرافکنی کینه توزانه و تبدیل مبارزه اجتماعی زنان بیک مبارزه سیاسی نفس گیر کشانده است.
گشودن جبهه ای که آنرا عرصه مبارزه فرهنگی با غرب وسبک زندگی غربی می دانند . جبهه ای مضحک ! اما رنج آور از نظامیان که با تمام نیرو در برابر مردم بخصوص زنان صف کشیده وبا شدیدترین وجهه ممکن به سرکوب آنها بر خاسته اند .
نگاهی کینه توز به مردمی که سبک زندگی اجباری وتحمیل شده مشتی حکومتیان آبرو باخته و وجاهت از دست داده را نمی پذیرند !از این رو سر کوب می شوند.این سرکوب، تنها سرکوب یک ملت نیست! بلکه سرکوب غرب و نفوذ سبک زندگی غربی است که خامنه ای بار ها نسبت به آن هشدارداده است.
امروز حکومت جواب شکست در مقابل غرب واسرائیل را بصورت حملات وحشیانه به زنانی میدهند که از نظرآنها مجریان تهاجم غربی هستند.
با چنین نگاهیست که زنان آزاده کشور در معرض سخت ترین و وحشیانه ترین تهاجم حکومتی قرار گرفته اند .ضرب و جرح ،شکنجه تعرض جنسی،زندان حتی اعدام .
این همه فشا ر را بخاطرگزینش سبکی از زندگی می دهند که ما مهاجران دور از وطن چندین برابر آنرا در فضای حاصل از دموکراسی غرب داریم.
آیا براستی ما بر ساحل امن نشسته گان در غرب از حال کشتی نشستگان گرفتار در گر داب های جمهوری اسلامی خبر د اریم ؟
آیا براستی این شاه بیت شعر سعدی د ر سال روز تولدش در مورد ما اپوزیسیون خارج از کشورصدق می کند؟
"چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار "
اگر ما هنوز عضوی ا ز سرزمینمان هستیم که بی قرار از هحوم وحشیانه حکومت بر هم وطنان خویشیم؟ چرا سکوت کر ده ایم؟ا
اگر چنین نیست ؟پس کجاست ؟ آن صف گسترده و میلیونی مهاجران ،سازمان ها ،کنشگران سیاسی ،شخصیت ها و افراد دراعتراض به یورش وحشیانه رژیم بر زنان آزاده کشور ؟ کچاست آن همبستگی ملی در برابر این همه استبداد و سرکوب ؟کجاست؟کجا ؟ ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید