رفتن به محتوای اصلی

لزگی‌ها و مردم تالش‌ و سایر اقلیت‌ها در جمهوری آذربایجان چگونه زندگی می‌کنند؟

لزگی‌ها و مردم تالش‌ و سایر اقلیت‌ها در جمهوری آذربایجان چگونه زندگی می‌کنند؟
یک هم‌زیستی نابسامان
  • ماگرام زینالف
  • شغل,بی‌بی‌سی روسی
  •  

وقتی جمهوری آذربایجان عملیات ماه سپتامبر سال پیش برای تثبیت کنترل خود بر منطقه قره‌باغ کوهستانی را آغاز کرد، به ساکنان ارمنی منطقه اطمینان داده شد که از زبان و فرهنگ آنها محافظت خواهد شد.

شمار اندکی از ارامنه قره باغ تصمیم گرفتند که خطر کنند و این وعده را محک بزنند. مهاجرت عظیم ارامنه نه‌تنها بی‌اعتمادی عمیق میان دو کشور را نشان داد، بلکه کارنامه جمهوری آذربایجان را در محافظت از حقوق بخشی از جوامع اقلیت این کشور را در معرض توجه قرار داد.

آلووسات -معلمی که نامش را به درخواست خودش تغییر داده‌ایم- می‌گوید: «۱۲ یا ۱۳ سالم بود که فهمیدم یک 'تات' هستم.» خانواده او اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی از مسکو به حومه باکو مهاجرت کرده بودند، و آلووسات در تمام دوران کودکی، خودش را یک آذربایجانی می‌دانست.

تصویر

تات‌ها اقلیتی قومی با تبار ایرانی (پارسی) هستند که عمدتا در اطراف پایتخت جمهوری آذربایجان سکونت دارند. جمعیت آنها در این کشور کمتر از ۲۸ هزار نفر معادل حدود ۲۵صدم درصد از جمعیت کل جمهوری آذربایجان است. تنها چیزی که آنها را از آذربایجانی‌ها متمایز می‌کند، زبان آنها است که در مناطقی از ایران صحبت می‌شود و امروزه به عنوان زبانی در معرض خطر نابودی به حساب می‌آید.

آلووسات می‌گوید:‌ «پدرم زبان تاتی را روان صحبت می‌کرد،‌ مثل نسل‌های قبل‌تر از خودش. اما کسی به ما زبان تاتی یاد نداد. نه کتابی در کار بود نه خبری از منابع خودآموز،‌ و من نتوانستم این زبان را یاد بگیرم.»

او در دوره بزرگسالی به فرهنگ مادری‌اش علاقه‌مند شد و در شبکه اجتماعی روسی «وکوتاکته» یک گروه تات آذربایجانی پیدا کرد. در این گروه آنها آهنگ‌هایی به زبان تاتی یا متونی به این زبان را برای هم می‌فرستادند،‌ اما کتاب یا متون درسی که به کار نوآموزان بیاید،‌ در کار نبود.

بزرگترین اقلیت‌های قومی در جمهوری آذربایجان، مانند لزگی‌ها -که سرشماری رسمی سال ۲۰۱۹ نشان داد ۱/۷ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند- و مردم تالش (۰/۸ درصد) با مشکلات مشابهی روبرو هستند.

«عدالت» یک بازنشسته ساکن شهر ماسال‌لی در جنوب جمهوری آذربایجان است. او به یاد می‌آورد که به خاطر نبود کتاب درسی، چگونه کلاس زبان تالشی در مدارس جای خود را به کلاس ورزش و موسیقی می‌داد.

امسال متون درسی منتشر شدند و نوه‌های عدالت یادگیری زبان مادری‌شان را در مدرسه شروع کردند. با وجود این تعداد کلاس‌ها از چهار بار در هفته به دو بار کاهش یافته است. به گفته عدالت، بچه‌ها تنها به این دلیل زبان تالشی بلدند که در خانه به این زبان صحبت می‌کنند.

زبان تالشی عمدتا در جنوب شرق جمهوری آذربایجان رایج است و آداب و رسوم مردم تالش، مثل تات‌ها، بیشتر شبیه آذربایجانی‌ها است.

لزگی‌ها مردمانی از منطقه داغستان هستند که در شمال جمهوری آذربایجان نزدیک مرز روسیه زندگی می‌کنند. علاوه بر زبان، یک وجه تمایز دیگر آنها با آذربایجانی‌ها این است که لزگی‌ها از نظر مذهبی سنی هستند.

آنها هم به متون آموزشی دسترسی ندارند. سابینا (که نامش را تغییر داده‌ایم) معلم مدرسه در منطقه قوسار است و می‌گوید «در یک کلاس سی‌نفری فقط حدود ۱۰ کتاب درسی داریم که کهنه و قدیمی هستند و بیشتر آنها از والدین بچه‌ها به آنها رسیده است.» این کتب درسی را سال‌ها پیش، از منطقه داغستان روسیه به جمهوری آذربایجان برده‌اند. سابینا به این نکته اشاره می‌کند که وزارت آموزش جمهوری آ‌ذربایجان وعده چاپ کتاب‌های جدید داده،‌ اما هنوز خبری از این کتاب‌ها نیست.

به گفته او معلم‌ها هر کاری از دستشان بر می‌آید انجام می‌دهند که با شرایط کنار بیایند: «خودشان مطالب آموزشی و متن برای دیکته گفتن آماده می‌کنند و در اینترنت داستان‌هایی برای تعریف کردن برای بچه‌ها پیدا می‌کنند.» با وجود آن که لزگی زبان غالب روستای آنها است، تنها یک بار در هفته در کلاس‌های اول تا نهم مدرسه تدریس می‌شود.

قانون چه می‌گوید و در عمل چه اتفاقی می‌افتد؟

جمهوری آذربایجان بیش از ۲۰ سال پیش مجموعه‌ای از اسناد بین‌المللی را امضا کرد که مربوط به حفاظت از حقوق اقلیت‌ها در حوزه زبان و فرهنگ بود. حق دسترسی به اطلاعات و آموزش به زبان مادری، شامل فراهم کردن مطالب آموزشی و کلاس‌های زبان از جمله این حقوق است که این کشور به آن متعهد شده است. این اسناد شامل «منشور اروپایی برای زبان‌های محلی یا اقلیت» و همین طور «کنوانسیون چارچوب حفاظت از اقلیت‌های ملی» می‌شود.

اما در عمل اقلیت‌های تالشی و لزگی دسترسی مناسب به آموزش زبان، رسانه‌ یا مدرسه قابل قبول ندارند. مناطقی مانند قوسار، جایی که لزگی‌ها زندگی می‌کنند، و لنکران،‌ محل زندگی مردم تالش، و همین طور مناطق حومه‌ای باکو که مرکز تات‌ها است، تفاوت مشهودی با شهرها و روستاهای دیگر ندارند. تابلوها و تبلیغات شهری در این مناطق همه به زبان آذربایجانی است.

Image removed.

 

در موزه قوم‌شناسی لنکران، نشانی از سکونت مردم تالش در این منطقه دیده نمی‌شود

عارف یونس، تاریخدان، و الدر زینالف، فعال حقوق بشر، هر دو اشتراک نظر دارند که جمهوری آذربایجان این اسناد را نه با نیتی صادقانه برای حمایت از افلیت‌ها،‌ بلکه برای برآورده کردن شرایط لازم برای پیوستن به شورای اروپا امضا کرده است.

زینالف به این نکته اشاره می‌کند که حقوق اقلیت‌ها در متن قوانین مختلف، از جمله قانون کیفری و قانون اساسی به صورت پراکنده وجود دارد، اما هنوز به صورت یکپارچه در یک قانون واحد برای اقلیت‌های قومی ادغام نشده است.

از سوی دیگر راسیم موسابکف، معاون و عضو کمیسیون روابط بین‌الملل پارلمان جمهوری آ‌ذربایجان، معتقد است که نیازی به قانون جداگانه نیست، دقیقا به همین دلیل که تمام قید و شرط‌ها در توافق‌نامه‌های بین‌المللی که جمهوری آذربایجان امضا کرده لحاظ شده است.

او اذعان می‌کند که تمام این موارد لزوما در عمل رعایت نمی‌شود اما خاطرنشان می‌کند که شکایتی در ارتباط با اجرای این منشورها در جمهوری آذربایجان مطرح نشده است.

اما مشکل فراتر از در دسترس نبودن متون درسی است. جلال ممدوف، عضو شورای عمومی مردم تالش، این نکته را مطرح می‌کند که «هنوز کتاب‌های آموزشی برای خود معلم‌ها در دسترس نیست و معلم‌های جدیدی برای آموزش دادن زبان تالشی تربیت نمی‌شوند». او می‌گوید که دانشگاه‌های جمهوری آذربایجان دانشکده‌هایی برای مطالعه فرهنگ،‌ رسوم و زبان‌های اقلیت‌های قومی آذربایجان ندارند با وجود آن که آنها از زمان شوروی سابق در آن منطقه ساکن بوده‌اند.

عارف یونس در کتابش به نام «آذربایجان در ابتدای قرن ۲۱ام: درگیری‌ها و تهدیدهای بالقوه» می‌نویسد در آغاز حکومت شوروی، دولت از توسعه زبان‌های اقلیت و ترجمه کتاب‌های مشهور به زبان‌هایی مانند تالشی حمایت می‌کرد، اما امروز نویسندگان حوزه‌های هنری و علمی که درباره فرهنگ‌های محلی کار می‌کنند،‌ باید به هزینه خودشان کتاب چاپ کنند.

وزارت آموزش جمهوری آذربایجان در پاسخ به سوال بی‌بی‌سی گفت که امسال کتاب‌های درسی جدید برای زبان‌های اقلیت منتشر شده است، از جمله تالشی‌، ساخور-که حدود ۱۳ هزار نفر معادل ۰/۱۳ درصد از جمعیت کل کشور به این زبان صحبت می‌کنند- و خینالیق، یکی از کوچک‌ترین جوامع اقلیت در جمهوری آذربایجان با حدود ۳۵۰۰ نفر جمعیت که در روستایی در شمال شرق این کشور زندگی می‌کنند.

وزارت آموزش همچنین گفت که کار روی به‌روز کردن و آماده‌سازی کتب درسی برای زبان‌های دیگر اقلیت همچنان ادامه دارد.

جدایی‌طلب یا میهن‌پرست؟

یکی از دلایلی که مقام‌های جمهوری آذربایجان به جوامع اقلیت‌ با دیده ظن و تردید نگاه می‌کنند، حساسیت آنها به مسئله جدایی‌طلبی است.

عارف یونس در کتاب خود می‌نویسد سال ۱۹۹۲ زمانی که جمهوری آذربایجان از پیوستن به اتحادیه تازه‌ تاسیس «کشورهای مستقل مشترک‌المنافع» -متشکل از جمهوری‌های شوروی بعد از فروپاشی- سر باز زد و خواهان خروج نیروهای روسیه از خاک جمهوری آذربایجان شد، جنبشی به نام «صدوال» در شمال جمهوری آذربایجان،‌ محل سکونت لزگی‌ها، شکل گرفت. هدف این جنبش متحد کردن مناطق عمدتا لزگی‌نشین در روسیه و جمهوری آذربایجان، و تشکیل یک کشور مستقل بود. دفتر مرکزی آنها در سوی دیگر مرز، در داغستان قرار داشت، و عارف یونس فعالیت‌های آنها برای تحت فشار گذاشتن باکو را به ارتباط آنها با مسکو پیوند می‌دهد.

Image removed.

 

چاپ کتب درسی، آثار ادبی و واژه‌نامه‌ها به زبان تالشی، به دهه ۱۹۳۰ میلادی برمی‌گردد

با وجود این صدوال مدت‌های مدیدی است که ایده تاسیس کشور مستقل «لزگیستان» را کنار گذاشته و سال‌هاست که گزارشی در ارتباط با جدایی‌طلبی آنها در جمهوری آذربایجان دیده نشده است.

وضعیت مردم تالش تا حدی متفاوت است. سال ۱۹۹۳ در جریان جنگ اول قره‌باغ یک دولت خودخوانده خودمختار به نام «جمهوری تالش-مغان» در جنوب جمهوری آذربایجان اعلام وجود کرد. اما عارف یونس می‌گوید که این رویداد را به سختی می‌توان به عنوان نمونه‌ای از جدایی‌طلبی قومی قلمداد کرد.

بنیان‌گذارانش، نظامیانی بودند که به عنوان بخشی از نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان می‌جنگیدند، و هم مردم تالش و هم آذربایجانی‌ها در میان آنها بودند. رئیس خودخوانده این جمهوری علی اکرم همت‌زاده (همت‌اف) آذربایجانی بود که بعد از استقلال جمهوری آذربایجان به عنوان معاون وزارت دفاع خدمت کرده بود. این جمهوری خودخوانده دو ماه بیشتر دوام نیاورد و همت‌زاده زندانی شد.

در شهر کوچک و ساحلی لنکران که عمدتا تالشی‌نشین است، برگه‌هایی تبلیغاتی پخش می‌شود که مردم را به پیوستن قراردادی به ارتش دعوت می‌کند. سال‌ها پیش، قبل از جنگ سال ۲۰۲۰، تابلویی روی در یک رستوران نصب شده بود که روی آن نوشته بود «ناهار رایگان برای خانواده کسانی که در جنگ کشته شده‌اند»، که به جنگ اول بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ اشاره داشت. یکی از ساکنان محلی می‌گفت که «میهن‌پرستان واقعی» در آنجا زندگی می‌کنند و از این که بسیاری مردم تالش را جدایی‌طلب می‌دانند ابراز ناراحتی می‌کرد.

دو سال پیش زمانی که در یک جشنواره موسیقی به مناسبت پیروزی در جنگ دوم قره‌باغ، آهنگ‌های تالشی به زبان آذربایجانی خوانده شد، شورای عمومی مردم تالش خشم و نارضایتی خود را اعلام کرد. این شورا چنین کاری را بخشی از «برنامه‌های فریب‌کارانه با هدف همگون‌سازی و تبعیض علیه مردمان تالش» دانست و از دولت خواست «چنین ترفندهایی»‌ را متوقف کند. این خواسته با مقدمه‌ای طولانی درباره نقش مردم تالش در حمایت از کشور و پیروزی بر ارمنستان مطرح شد.

موضوعی دردناک

جلال ممدوف، رئیس شورای عمومی مردم تالش، یکی از سردبیران روزنامه «صدای تالش»، تنها روزنامه تالشی‌زبان در جمهوری آ‌ذربایجان بود که تا سال ۲۰۱۱ منتشر می‌شد. او سال ۲۰۱۲ به اتهام خیانت و نفرت‌پراکنی قومی بازداشت شد. در آن زمان سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر، از او به عنوان یک زندانی سیاسی نام بردند. چهار سال بعد او مشمول عفو ریاست جمهوری شد.

پیش از آن نوروزعلی ممدوف، سردبیر قبلی روزنامه صدای تالش هم سال ۲۰۰۷ به اتهام خیانت دستگیر شده بود. فعالان حقوق بشر گفتند که او در جریان بازداشت کتک خورده بود، و شکنجه‌های دوره زندان برای او مشکلات شدید حرکتی ایجاد کرده بود.

درخواست‌ سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و نامه شخصی همسر ممدوف به رئیس جمهوری آ‌ذربایجان برای آزادی او راه به جایی نبرد و نوروزعلی ممدوف سال ۲۰۰۹ در زندان درگذشت.

Image removed.

 

حیدر علی‌اف، رئیس جمهور پیشین آذربایجان -که بعد از مرگ او پسرش الهام جانشینش شد- اصالتا از منطقه نخجوان بود که دوره خودگردانی آن اخیرا در عمل به پایان رسید

فخرالدین عباسوف یکی دیگر از چهره‌های برجسته تالشی که سیاستمدار و ویراستار کتاب بود، برای فرار از اتهام خیانت به روسیه گریخت. فعالان حقوق بشر از مسکو خواستند او را به باکو مسترد نکند، چون در این صورت زندگی او به خطر می‌افتاد. اما او سال ۲۰۲۰ به جمهوری آذربایجان مسترد شد و در زندان درگذشت. دلیل رسمی مرگ او خودکشی اعلام شد.

در جریان دستگیری عباسوف، تنها فعالان حقوق بشر خارجی در دفاع از او صحبت کردند، اما فعالان داخلی سکوت کردند و نام او را در هیچ یک از فهرست‌های زندانیان سیاسی قرار ندادند. عارف یونس، مورخ، توضیح می‌دهد که حتی فعالان حقوق بشر هم در جمهوری آذربایجان غالبا مسئله «منافع ملی» را در فعالیت‌هایشان لحاظ می‌کنند. او می‌گوید: «مردم،‌ مخالفان و فعالان حقوق بشر از این که در مقابل افکار عمومی قرار بگیرند، می‌ترسند.»

بهروز صمدف، جامعه‌شناس می‌گوید موضوع جدایی‌طلبی نه تنها برای دولت، بلکه برای کل جامعه هم مسئله بسیار حساسی است. او توضیح می‌دهد که این موضوع با گفتمانی ارتباط دارد که بعد از بازگشت حیدر علی‌اف (پدر الهام علی‌اف، رئیس جمهور فعلی) به قدرت در سال ۱۹۹۳ پدیدار شد و بر نقش او برای نجات کشور از تجزیه، سرکوب شورش در باکو،‌ پایان دادن به موجودیت جمهوری خودمختار تالش-مغان، و تحکیم قدرت دولت مرکزی تاکید می‌کرد.

یک نمونه از این مسئله تاریخ نخجوان، سرزمین مادری حیدر علی‌اف است؛ منطقه‌ای جدا افتاده از جمهوری آ‌ذربایجان و محصور در خاک ارمنستان. به مدت حدود یک قرن این منطقه خودمختار بود و با قوانین خودش اداره می‌شد تا این که سال گذشته، الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان، با دستگیری‌ مقام‌های ارشد نخجوان، واصف طالبوف را که ۲۷ سال رهبر این منطقه بود از قدرت برکنار کرد (با دلیل رسمی مشکلات مربوط به سلامتی) و یک سیاستمدار تازه‌وارد از باکو را جایگزین او کرد و عملا به خودمختاری نخجوان پایان داد.

صمدوف می‌گوید با در نظر گرفتن ساختار حکومت خودکامه، هر گونه هویت‌طلبی سیاسی،‌ و نه فقط قومی، به عنوان تهدیدی برای دولت محسوب می‌شود. در نبود تجربه نمایندگی سیاسی برای شهروندان، بسیاری در باکو حتی خواسته‌های مربوط به هویت فرهنگی،‌ مثل حق دسترسی به اطلاعات، کتاب و آهنگ‌ها به زبان مادری را جدایی‌طلبی تلقی می‌کنند.

بر اساس آمار رسمی حدود پنج درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را اقلیت‌های قومی تشکیل می‌دهند. اما بعضی کارشناسان آذربایجانی از جمله عارف یونس و الدر زینالف بر این باورند که در سرشماری سال ۲۰۱۹ دستکاری شده، و به همین دلیل درباره برآورد رسمی از جمعیت اقلیت‌ها و کل جمعیت جمهوری آذربایجان تردیدهایی وجود دارد.

بعضی اقلیت‌ها مثل روس‌ها یا گرجستانی‌ها در مقایسه با دیگران از فرصت‌های بیشتری برای تحصیل به زبان خودشان و تقویت فرهنگشان برخوردار هستند.

روس‌ها بعد از لزگی‌ها و مردم تالش، سومین جامعه بزرگ اقلیت قومی در جمهوری آذربایجان هستند. جمعیت آنها حدود ۷۱ هزار نفر است که ۰/۷ درصد کل جمعیت کشور است. جمعیت گرجستانی‌ها بسیار کمتر است: حدود ۸۴۰۰ گرجستانی و همین طور ۱۸۰۰ نفر اقلیت اینگیلوی، اقلیت قومی گرجستانی که خود را به صورت جداگانه شناسایی می‌کنند و زبان گرجی را با گویش اینگیلوی صحبت می‌کنند.

هم روس‌ها و هم گرجی‌ها مدارسی به زبان خودشان دارند و مطالب آموزشی آنها از طرف روسیه و گرجستان فراهم می‌شود. تقریبا تمام مدارس باکو آموزش به زبان روسی را در برنامه‌هایشان دارند و دانشگاه‌های روسی از جمله شعبه‌ای از دانشگاه دولتی مسکو و چندین مرکز فرهنگی روسی در پایتخت جمهوری آذربایجان فعال هستند.

بهروز صمدوف، جامعه‌شناس، می‌گوید دلیل تفاوت برخورد، رویکرد باکو به کشورهای حامی این اقلیت‌ها یعنی گرجستان و روسیه است که رابطه خوبی با جمهوری آذربایجان دارند. به گفته او این مسئله «خطر سیاسی شدن بر مبنای قومیت را از بین می‌برد».

ارمنی‌ها چه وضعیتی دارند؟

پژوهشگران در توضیح این که چرا جمهوری آذربایجان به تعهداتش در قبال حفاظت از اقلیت‌ها عمل نمی‌کند، به این نکته اشاره می‌کنند که ملت آذربایجان همچنان در فرایند شکل‌گیری است و ملی‌گرایی آذربایجانی تازه در اوایل قرن بیستم و خیلی دیرتر از اروپا و قفقاز آغاز شده است.

کنعان غایبف، پژوهشگر، در مقاله‌ای می‌نویسد که حکومت اقتدارگرا برای یکپارچه کردن جامعه به سوی تک-قومیتی کردن آن حرکت می‌کند و این برنامه را بیش از هر چیز با اولویت دادن به زبان آذربایجانی پیش می‌برد. علاوه بر این مناقشه بر سر قره‌باغ هم در تمام ۳۰ سالی که از استقلال جمهوری آذربایجان گذشته روی این کشور سایه انداخته است.

Image removed.

 

تقریبا تمام جمعیت ارمنی قره‌باغ کوهستانی این منطقه را ترک کرده‌اند

بعد از عملیات نظامی جمهوری آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۳، کل منطقه قره‌باغ کوهستانی که پیش از آن ارمنی‌ها در آن ساکن بودند،‌ تحت کنترل باکو در آمد. به گفته سازمان ملل متحد از ده‌ها هزار ارمنی ساکن قره‌باغ،‌ اکنون تنها حدود هزار نفر در این منطقه باقی مانده‌اند.

دولت جمهوری آذربایجان برای آنها وبسایتی برای ثبت نام و دریافت گذرنامه راه‌اندازی کرده است. الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان ابراز اطمینان کرده که ارمنی‌ها خواهند توانست با موفقیت در جامعه ادغام شوند.

مقام‌های جمهوری آذربایجان به کشاورزان پیشنهاد یارانه، مشوق‌های مالیاتی و گمرکی و کمک‌های دولتی داده‌اند و وعده برپایی دولت محلی از طریق انتخابات شهرداری و همین طور حفاظت از زبان،‌ دین، و فرهنگ را به ارمنی‌های قره‌باغ داده‌اند.

با وجود این، نه ناظران و نه ارامنه‌ای که از منطقه گریخته‌اند این وعده‌ها را باور نمی‌کنند. بسیاری درباره خشونت و تبعیض بالقوه در این منطقه ابراز نگرانی کرده‌اند و نسبت به قابلیت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در منطقه تردید دارند.

یکی از پناهجویان ارمنی به سایت «صدای قفقاز» گفت: «اگر یک آذربایجانی مرا در خیابان بکشد، دادگاه خواهد گفت که تقصیر من بوده است. اگر من یک مشت به یکی از آنها بزنم، مرا ۲۰ سال زندانی خواهند کرد.»

انتخابات در تمام سطوح در جمهوری آذربایجان همواره با تخلف‌هایی همراه بوده است. فعالان، سیاستمداران، روزنامه‌نگاران و حتی کشاورزان در مناطق دورافتاده با خشونت پلیس روبرو هستند و کلیساهای ارمنی به عنوان کلیسای آلبانی معرفی می‌شوند (در دوره‌ای در قرون وسطی یک کشور مسیحی به نام آلبان قفقاز در این منطقه وجود داشت).

علاوه بر این هنوز معلوم نیست که آیا جامعه آذربایجانی آمادگی پذیرش واقعیت جدید را دارد یا نه. نفرت‌پراکنی علیه ارامنه از جمله در متون درسی آنها هنوز هم در مدارس شایع است. عارف یونس می‌گوید: «سوال اینجاست که ارمنی‌ها در مدرسه کدام کتاب درسی را خواهند خواند. قهرمانان آنها دشمنان ما هستند، و روایت آنها از تاریخ قره‌باغ کاملا در تناقض با ماست.»

سرگی رومیانتسف، جامعه‌شناس، می‌گوید بعد از مهاجرت جمعی ارامنه از قره‌باغ، مسئله حقوق آنها احتمالا اهمیت خود را از دست داده است. او این سوال را مطرح می‌کند که «آیا لزومی خواهند دید که حقوق جامعه اقلیتی را که دیگر وجود ندارد، تامین کنند؟»

رومیانتسف این احتمال را مطرح می‌کند که اگر زمانی ارمنی‌ها برگردند، باکو ممکن است به خاطر وجهه بین‌المللی خود شرایطی را فراهم کند که آنها بتوانند به زبان مادری‌ خود تحصیل کنند. اما او معتقد است که این به معنای زندگی در انزوای کامل خواهد بود، در جایی که روزنامه‌نگاران و سیاستمداران به آن سفر می‌کنند و ساکنان آن باید مرتبا وفاداری خود را به رئیس جمهوری ابراز کنند. او چنین موقعیتی را به عنوان یک «گتو با تمام شرایط اروپایی» توصیف می‌کند و این سوال را مطرح می‌کند که آیا چنین وضعیتی را می‌توان به عنوان حفاظت از حقوق یک اقلیت مذهبی قلمداد کرد.

گزارش کمیته بین‌المللی صلیب سرخ که بعد از بازدید کارکنانش از منطقه تهیه شده، می‌گوید در حال حاضر بیشتر جمعیت استپاناکرت (خان‌کندی برای آذربایجانی‌ها) را افراد سالخورده و همین طور کسانی تشکیل می‌دهند که نتوانسته‌اند منطقه را ترک کنند. سازمان ملل متحد هم در گزارش خود گفته است در شرایط فعلی دریافتن این موضوع که آیا ساکنان محلی قصد بازگشت به منطقه را دارند یا نه‌،‌ کار دشواری است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید