رفتن به محتوای اصلی

بهار فرا می رسد .این حکم میر نوروزیست.

بهار فرا می رسد .این حکم میر نوروزیست.

 

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را
غرق شکوفه می کنی ای عشق! خانه را
با سرخ گل بگوی که تیغی به من دهد
تیغی چنان که بگسلد این تازیانه را  حسین منزوی
سر انجام تازیانه سرما با تیغ سرخ گل به دست عاشقان دریده خواهد شد وبهارعاشق،  باغ وطن را غرق شکوفه خواهد کرد. مردمان این سرزمین بازشادمانه فارغ از سایه گزمگان حکومتی فارغ از تحکم نمایندگان خدا به استقبال نخستین روز بهار خواهند رفت .
کودکان با شادی وخنده گوش به سرنای نوروزی خواهند سپرد.پدران ومادران فارغ از ترس آینده کودکانشان هم پای آنان شادی خواهند کرد. روزی که زیاد دور نیست. 
 بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر 
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آيد    حافظ 
با آرزوی چنین روزی  ،  مقدم نوروز رادر میان این همه سختی ورنج مردم ،در میان اندوه تلخ مادران فرزند از کف داده در تنگنای بیداد ،گرانی و فقر عجین شده با بی مسئولیتی و بی لیاقتی حاکمان !  این خجسته روز باستانی را برسم نیاکان مبارک بادمی گویم 
یک دلی و هم گامی مردم ،سازمانهای سیاسی مخالف رژیم در مبارزه مدنی  که با عدم شرکت در انتخابات فرمایشی فصل جدیدی از اتحاد و همبستگی یک ملت را در نفی مشروعیت نظام و به هیچ نگرفتن خواست دیکتاتور بنمایش نهادند را،  آرزو می کنم.
نمی دانم آیا بعنوان یک مبارز که سال ها برای آزادی جنگیده ام .اگر در ایران بودم این شهامت را داشتم ؟ که پنجره اطاقم را در زنجان بگشایم . با درد  اما احترام فریاد بزنم خانم "ناهید شیر بیشه " مادر "پویان" که در چهار دیواری زندان سرد شهرمن بجرم داد خواهی خون فرزند سال هاست در بندید !  غمین مباشید! که شما مادران و پدران عزا دار زیبا ترین فرزندان این سرزمین ! آزاد ترین آزادگانید!نشسته با افتخار درسرسفره هفت سین هر ایرانی که هوای آزادی وطن دارد!
 زندان تنها یک چهار دیواری بر جسم است .روح زیبا ومقاوم شما فراتر از زندان نه تنها در چهار سوی وطن،  بل در سراسر جهان هر کجا که که سفره هفت سینی به نشانه هویت و پایداری یک ملت که مقدم نوروز را نه با صدای قاریان بل با دهل شادمانه میر نوروزی پاس می دارند، حضور دارد.
 من نیزروحم همراه نسیم نوروزی ازکوه ها ودشت های سرزمینم عبور می کند با دسته ای از شقایق های وحشی بر دستم .
شقایقی بر پشت درهای بسته گورستان خاوران می نهم !سلام زنده ترین زنده گان تاریخ ، پیروزی در راه است .
 عبور می کنم درانتهای کوچه ای باریک وبن بست در محله ای فقیر نشین در آهنی را می گشایم .  زنی با گیسوان سفید و چشمانی که هنوز "پلنگان برای نوشیدن رویا بکنار آن می آیند " گوهری از عشق " نشسته بر کنار سفره هفت سین. بوسه ای بر موهای سفیدش می زنم .شقایی بر سفره هفت سینش می نهم و می گذرم. بی آن که سخن بگویم . این جا در ودیوار سخن ی گویند.
گلی تقدیم زنی می کنم که عشقش به حقیقت و آزادی فراتراز تحقیقش در باره اسلام بود . حال با سری افراشته بدون حجاب اجباری  نشسته در کنار هزاران زندانی سیاسی وحدت و همبستگی یک ملت دربرابر استبداد حاکم بنمایش نهاده است.
نهایت تمامی شقایق هایم را نثار مردمان سرزمینی می کنم ،که حماسه سازان نهائیند .  رزمتان با اهریمن استبداد و بزمتان با میر نوروزی مبارک باد .   ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید