
شیرین علیزاده، کارمند یک صندوق قرضالحسنه، گرافیست، نوازنده تنبک و علاقهمند به موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک بود. زنی ۳۶ ساله که برای مسافرتی تفریحی به همراه همسر و فرزند هفت سالهاش به شمال رفته بود.
شیرین تنها پنج روز بعد از کشته شدن مهسا امینی در میانه اعتراضهای سلمانشهر مازندران کشته شد؛ شهری که حدود ۶۰۰ کیلومتر با زادگاهش اصفهان فاصله داشت. او در حال فیلمبرداری از اعتراضهای سلمانشهر از درون خودروی خانوادگیشان بود که ماموری به سوی او شلیک کرد.
شیرین علیزاده، کارمند یک صندوق قرضالحسنه، گرافیست، نوازنده تنبک و علاقهمند به موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک بود. زنی ۳۶ ساله که برای مسافرتی تفریحی به همراه همسر و فرزند هفت سالهاش به شمال رفته بود.
شیرین تنها پنج روز بعد از کشته شدن مهسا امینی در میانه اعتراضهای سلمانشهر مازندران کشته شد؛ شهری که حدود ۶۰۰ کیلومتر با زادگاهش اصفهان فاصله داشت. او در حال فیلمبرداری از اعتراضهای سلمانشهر از درون خودروی خانوادگیشان بود که ماموری به سوی او شلیک کرد.
در جریان اعتراضهای ایران که بعد از کشته شدن مهسا امینی، سراسر ایران را دربرگرفت، چندین بار ویدئوهایی منتشر شد که فیلمبردار هدف گلوله ماموران جمهوری اسلامی قرار گرفت. در میان این گروه، شیرین علیزاده یکی از نخستین کسانی بود که از لحظه کشته شدن خودش فیلم گرفته بود.
در آن روزها مقامهای جمهوری اسلامی اصرار داشتند که به سوی معترضان شلیک نمیکنند و هیچ کس به ضرب گلوله ماموران کشته نشده است.
شیرین علیزاده در کنار همسرش کوروش وزیری و فرزندشان داریوش
به گفته یکی از نزدیکان خانم علیزاده، او در راه بازگشت به خانهاش در اصفهان بود که کشته شد. نام این منبع نزدیک به خانواده به دلیل فشارهای امنیتی حکومت، فاش نمیشود.
او میگوید: «بعد از اینکه مهسا کشته شد، ۳۱ شهریور درحال برگشت به اصفهان بودند که در سلمانشهر روبهروی متل قو میخورند به تظاهرات. شیرین داخل ماشین درحال فیلمبرداری با موبایلش بود. یک سپاهی بهش شلیک میکنه و کشته میشه.»
در ویدئویی که از این لحظه منتشر شده، صدای شیرین علیزاده شنیده میشود که به همراه همسرش و یکی دیگر از سرنشینان خودرو که از دوستانش است، با نگرانی در حال تماشای برخورد خشن ماموران با معترضان هستند.
با شنیدن صدای تیراندازی، از صحبتهای شیرین و همراهانش پیداست که آنها در ابتدا در ناباوری به سر میبرند. همسر خانم علیزاده میگوید که حتما تیرها، «هوایی شلیک میشوند» تا معترضان را بترسانند. تصویری که این خانواده در میانه سفر به شمال با آن روبهروست، آنقدر خشن و تکاندهنده است که سرنشینان خودرو به سختی میتوانند باور کنند که گلولهها به سوی شهروندان بی سلاح شلیک میشود.
در این برنامه با صاحبنظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت و گو میکنیم.
پادکست
پایان پادکست
اما کمی بعد گویی کابوس این شهروندان به واقعیت تبدیل میشود و ظاهرا یکی از معترضان هدف گلوله قرار بگیرد. از اینجا، وحشت و ترسی عمیق جای بهت و حیرت اولیه را میگیرد و دوست شیرین چندین بار تکرار میکند که «دختر مردم را کشتند».
سردرگمی خانواده و خودرویی که ناگهان در میان اعتراضها گیر کرده، خیلی زود به لحظهای ختم میشود که احتمالا حتی در کابوسهای این خانواده هم جایی نداشته. شیرین، درون خودرویی که نه نقشی در اعتراضها دارد و نه شعاری از آن شنیده میشود، هدف گلوله قرار میگیرد.
آخرین فریم ویدئوی به جای مانده از شیرین، تصویری از کوروش وزیری، همسر اوست که از پشت خونی که لنز دوربین موبایل را پوشانده دیده میشود. به وضوح پیداست که کوروش حتی نمیتواند آنچه را رخ داده باور کند. حیران، خشکش زده.
اما او هنوز نمیداند که کشته شدن شیرین، پایان ماجرا نیست. به گفته منبع نزدیک به خانواده،از نخستین ساعتی که شیرین کشته میشود، آزار و اذیت خانواده او نیز آغاز میشود:
«پیکر شیرین رو اول تحویل نمیدادن. سه روز طول کشید تا بدن. از خانواده تعهد گرفتن که نباید خبر کشته شدن شیرین رو رسانهای کنین. بعد از تعهد، پیکرش رو تحویل دادن. به خانواده گفتن باید بگین که شیرین تصادف کرده. نباید بگین کشته شده.»
کوروش وزیری، همسر شیرین بر سر مزار او
در گواهی فوت شیرین علیزاده علت مرگ، «از کار افتادن مراکز حیاتی، خردشدن استخوانهای صورت و آسیب و شکستگی مهرههای گردنی و آسیب نخاع بدلیل اصابت گلوله» ذکر شده است.
دغدغه ماموران در اصفهان در ابتدا این بود که مراسم خاکسپاری او به تظاهرات ضدحکومتی تبدیل نشود: «توی مراسم شیرین نیروهای لباس شخصی با بیسیم اومده بودن و تذکر میدادن. میگفتن سرود ای ایران نخونین و معرکه نگیرین. همسرش رو تهدید کردن که اگه زیاد سر و صدا کنه با گونی میبرنش.»
اما برای معترضانی که لحظه کشته شدن شیرین علیزاده را دیده بودند، سکوت در برابر مرگ او آسان نبود. وقتی چهلمین روز کشته شدن شیرین با سیزدهم آبان همزمان شد، به رغم همه تلاشهای ماموران، تظاهرات بزرگی برپا شد.
در این روز که ویدئوهایش بعدتر در شبکههای اجتماعی منتشر شد، معترضان بسیاری دیده میشوند. برای کنترل این تظاهرات، ماموران در آن روز مسیر باغ رضوان اصفهان را بستند و با گلولههای ساچمهای به سوی معترضان شلیک کردند.
بسیاری آسیب دیدند. یکی از مجروحان عموی همسر شیرین بود: «حتی چندین بار بعد از مراسم چهلم، نیروهای امنیتی با شماره ناشناس با خانواده شیرین تماس گرفتن. گفتن ما دخترتون رو شهید اعلام میکنیم و شما به رسانهها نگین که شیرین در اعتراضها کشته شده. وعدههای زیاد دادن و گفتن به فکر آینده پسر شیرین باشین. پدر و مادر شیرین قبول نکردن. گفتن ما نمیخواهیم نون توی خون بچهمون بزنیم.»
تصویری از مزار شیرین علیزاده
مراسم سالگرد تولد شیرین علیزاده هم با تهدید و آزار ماموران امنیتی همراه بود؛ مراسمی که فقط در جمع خانواده بود.
بعد از آن همسر و نسرین علیزاده، خواهر شیرین بازداشت شدند.
شیرین علیزاده به گواهی نزدیکانش آرزوی آزادی و خوشحالی برای همه داشت: «شعار زن زندگی آزادی در زندگی شیرین جاری بود. مستقل بود. به حجاب اعتقادی نداشت. مثل همه مجبور بود بیرون از خونه حجاب داشته باشه. مطمئنم اگه بعد از کشته شدن مهسا توی اصفهان بود به جمع مردم معترض میپیوست.»
نزدیکان شیرین علیزاده میگویند بزرگترین دلواپسی او برای پسر هفتسالهاش داریوش بود. او از کارش استعفا کرده بود تا کمک درس پسرش که کلاس اولی است، باشد. اما او درست یک روز قبل از شروع سال نو تحصیلی کشته شد و پسرش روز اول مدرسه بدون مادر بود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید