رفتن به محتوای اصلی

ژوئن 2010

اطاق فکر یا اتاق تفرقه افکنی ونفرت آفرینی؟

خمینی لااقل این هوشیاری را داشت که قبل از رسیدن به قدرت سیا سی در ایران به همه وعده بهشت داد نه جهنم! اما اعضای خود برگزیده اطاق فکر که در جامعه ایران هیچ نفوذی ندارند و از هم اکنون وقبل از رسیدن به قدرت سیاسی در ایران ـ شمشیررا از رو بسته اند و...

نقبی مختصر به یک واقعییت نهان،درقبال اقدامات جاسوسی رژیم

خبرگزاریهای جهان خبری را امروز سه شنبه در سطح جهان مبنی بر کشف یک شبکهء 10 نفره از جاسوسان روسیه در امریکا توسط اف بی آی، پخش کردند. این خبر از این زاویه برای ما می تواند مهم باشد که یکی از اهداف آن کسب اطلاعات از عملکرد امریکا در قبال ایران بوده است. یعنی اسنکه روسیه در پی آن بوده است که بداند که امریکا چه موضوعی در قبال ایران می گیرد. به هر صورت تا زمانی که مقامات امریکایی ریز کار این شبکه را اعلام نکنند برای ناظران خارجی روشن نمی شود که چرا روسیه به موضوع امریکا و ایران اینقدر حساس بوده است.

فالانژهای چپ و فالانژهای استبداد دینی، موانع جدّی وحدت ملّی

اگر به دینامیسم حرکت، نوگرایی و تحوّل معتقد باشیم ، گفتن این حرفها برای یک کسی که خود یک عمر در اندرون پردایم اندیشه های سوسیال دموکراسی زیسته و منزل یافته است گفتار سختی نیست. ما بخاطر راه سختی که با هم پیموده ایم و رنجهایی که با هم کشیده ایم، صمیمانه با هم گرم میگیریم، در حالیکه فرسنگها از همدیگر فاصله داریم.افکار این دوستان ما که امروز از ترور سیاسی سازمانهای سیاسی دموکراتیک و مردمی دست بر نمیدارند، با مرزبندیهای کذایی و داستانبافیهای خیالی دنبال دشمن تراشی هستند، از کجا نشات میگیرد؟

حقوق شهروندی بعنوان یک حق یا یک استعاره،کدامیک؟

کسیکه در ایران زندگی می کند ،مادامیکه خود را بافرهنگ و شهرنشینی تهران وفق ندهد ،هرگز یک انسان مدرن ایرانی نخواهد بود!این برهان کاملا غلط ـ یکبار برای همیشه باید شکسته شود و شهرها و استانها در سایه اختیارات فدرالی از پارلمان استانی برخوردار گردند تا بر سرنوشت سیاسی و رفاهی اجتماعی و فرهنگی سرزمین خود تسلط یابند تا نظام شهروندی را از پایه ـ ابتدا به ساکن از نواحی خود نهادینه نمایند تا در یک همایش شهروند سازی سراسری در تمام ایران پیوند بیابد!

داستان بازنگشتن امیر فرشاد ابراهیمی

شاید به دلیل پست قبلی داستان بازگشت امیر فرشاد ابراهیمی گروهی از دوستان و آشنایان و علاقمندان من یا آقای ابراهیمی و گروهی از مخالفان ایشان دائم از من سوال می کنند که آیا امیر فرشاد ابراهیمی به ایران بازگشته یا خیر و اگر بازگشته چه بر سر ایشان آمده است. طبیعی است که خود آقای ابراهیمی پاسخگوی این سوالات هستند و من سخنگوی ایشان نیستم. پخش ویدیویی از ایشان که دلایل بازگشتشان را به تفصیل بر شمردند هم به این سوالات بیشتر دامن زده و بازار شایعه را داغ تر کرده است .

گردهمائی مجاهدین در پاریس برای جمهوری اسلامی رجوی!

براندازی نظام کنونی و برپائی جمهوری ایرانی( ونه جمهوری دمکراتیک اسلامی رجوی) امر کارگران، زنان و دانشجویان است. مجاهدین برای اینکه ثابت کنند که مبارزه شان نه برای قدرت گیری یکی از فرقه های اسلامی، بلکه برای آزادی و دمکراسی در ایران است ناچارند که حق ملت ایران در تعیین سرنوشت خود را برسمیت شناخته و گزینش رئیس جمهور و رهبر را بخود ملت واگذار کنند.

آیا «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» ضد عرب نیست؟

دو کامنت را برگزیده‌ام یکی از جمال و دیگری از سیامک که قبلا یک کامنت او را در پاسخ به کامنتی دیگر از جمال به صفحۀ نخست آورده‌بودم. و حال سیامک پرسش‌هائی را با من در میان گذارده‌است. پیش از پاسخ به این پرسشها بنویسم که من سبک و خرام نوشتاری سیامک ترک را بر سبک و خرام نوشتاری جمال کرد ترجیح می‌دهم. هرچند خود را به مواضع جمال (منهای حمایتش از پ‌ک‌ک) نزدیک‌تر می‌بینم. و اما پاسخ پرسشی که سیامک با من در میان گذاشته‌است

چشم‌انداز دمکراسی و سوسياليسم در ايران

جای تعجب خواهد بود که اگر برای آن بخش از جنبش سوسياليستی که دمکراسی را از اهداف عدالتخواهانه اقتصادی/ اجتماعی جدا ناپذير می داند، به پای اين نوع مفاد برنامه ای و اشکال دمکراتيک ساختاری (جمهوريت) نرفته آنها را به مثابه ی سنگ بنای پيشرفت به سوی سوسياليسم، نداند. در قرن گذشته تجربه شده است که تنها در چارچوب وجود نظام دمکراتيک و مبتنی بر حق رأی عمومی (جمهوری) و از طريق نهادهای انتخابی مثل پارلمان، انجمن و شورا است که توده های مردم می توانند در سرنوشت اجتماعی خود شرکت نموده و...

چگونه تغییر رژیم ایران دنیا را متحول خواهد کرد

مقاله ای که دیروز در مجله معروف «فوربس» و تحت عنوان «چگونه تغییر رژیم در ایران دنیا را متحول خواهد کرد» منتشر شده دولت امریکا را ترغیب به تغییر رژیم در ایران از طریق حمله نظامی میکند، و پس از ارائه لیستی از منافع مختلف یک حمله نظامی به ایران، مینویسد، «و بالاخره یک ایران آزاد! حتی اگر به این معنی باشد که مردم آن کشور مجبور باشند راه خود به سوی آزادی و دموکراسی را از میان خرابه ها پیدا کنند و قیمتش را با خون و ثروتهای برباد رفته خود بپردازند.»