رفتن به محتوای اصلی

ژانویه 2008

اگر بزرگ هستی و عادلی.. به ما لذت انتقام را بچشان

براي هر وبلاگ نويس در صدر سؤالاتش از هر کسي در عرصه سياست ايران بايستي موضع آن فرد در دفاع از اينترنت آزاد باشد. اين آقايان بعد از اين همه سال ادعاي اصلاح طلبي هيچگاه از اينترنت آزاد دفاع نکرده اند. بيخود نيست که کسي هم وقتي احمدي نژاد اين ها را حذف ميکند صدائي نميکند. دوران سواري مجاني دادن به اصلاح طلبان تمام شده. کسي ديگر حاضر نيست از اينها پشتيباني کند وقتي اينها براي نيروهاي ديگر حرفي نميزنند. به اصطلاح اصلاح طلبان ايران عادت کرده اند که پشتيباني به عناوين مختلف در داخل و خارج بگيرند

محض رضای خدا دو تا دلیل الکی هم که شد چاشنی اظهارنظرتان می کردید

_آمار های آقای گنجی غلط نیست , جمعیت شهری به هر دلیل بیشتر شده , جمعیت درس خوانده ها با هر کیفیتی بیشتر شده , نسبت زنان شاغل بیشتر شده , رشد خرد جمعی و دانش عمومی سیاسی بیشتر شده , نتیجه گیری اشتباه است اگر فکر کنیم اینها زمینه مدرنیته هستند , متاسفانه جمعیت روستائی شهری بیشتر شده نه جمعیت دمکرات شهر نشین . سطح کیفی دانشگاه را آمار به خوبی نشان میدهد که لیسانس در سطح دیپلم داریم تا فوق دیپلم و هر کی سرش بیارزد سر به خارج دارد . زنان از زور ناچاری گرفتار دو دوتا چهارتای خانه شده اند

حجاب، دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم

مهمترین شاخص یک حکومت سکولار یک نظام آموزش و پرورش سکولار است که بتواند کودکان را برای آزاد اندیشیدن و داشتن قدرت انتخاب واقعی تربیت کند. حجاب به عنوان نمادی دینی، به همراه سایر نمادهای دینی، باید در مدارس ممنوع باشد تا کودکان شانس آن را داشته باشند تا فارغ از فشار خانواده و اجتماع، بی حجابی و بی طرفی دینی را در مدارس مختلط تجربه کنند تا بتوانند در موقع رسیدن به سن قانونی، با داشتن تجربه عملی و عینی تصمیم بگیرند. تنها در این صورت است که می توان از آزادی و حق انتخاب سخن گفت.

آیاجامعه‌ی ایران در این 30 سال تغییرکرده است؟ سه شنبه 29 ژانویه ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی

_ باید دیدمان واقعی باشد. یعنی اینکه یک عده آخوند قرون وسطایی آمده‌اند و جامعه را برده‌اند به قرون وسطا، اصلا چنین چیزی نیست. الان جامعه‌ی ایران نسبت به تمام کشورهای عربی و خاورمیانه، افغانستان که هیچ، الان مدرن‌ترین جامعه‌ی کل کشورهای خاورمیانه است و بسیار بستر مناسبی است برای رشد دموکراسی و اگر واقعا در آن انتخابات آزاد برگزار بشود، سرنوشت می‌رود به سوی دموکراسی.

اگر می خواهید نقد کنید لااقل مقاله را بخوانید!

_ لباس پوشیدن هر کس خصوصی ترین حریم آن فرد محسوب میشود و هیچ قانونی و دولتی ودینی ویا افرادی و گروهی حق دخالت دراین امر خصوصی را ندارند.هیچ کس را نباید مجبور به پوشیدن ویا نپوشیدن لباسی کرد.به همان گونه که یک مسلمان حق استفاده از لباس مورد علاقه اش را دارد یک نودیست(پیروان برهنگی و لختی و بدون لباس بودن)هم حق دارد در جامعه لخت بگردد .هر گونه دخالتی درامور شخصی افراد از طرف هر گروه و دولتی و فردی غیره قانونی و ضد حقوق بشر است!هیچ گروه و پیروان دینی یا مسللکی حق دخالت در امر...

اخ که سیاست چقدر می تواند کثیف باشد!!!

_از اقای فیلیپ گردون که خبر نگار افتخاری روز نامه ملیت ترکیه و مزد به گیر انان است انتظاری نیست ولی از کسانی مانند مهدی کاظمی باید پرسید ایا شما تا بحال در کردستان عراق بوده اید ؟ ایااز رضایت مردم و شعف انان از این حکومت که در نظر سنجی های بزرگترین خبر گزاری های جهان امده است و در جشنها و رفتار مردم کوچه و بازار نمایان است چیزی می دا نید؟ ایا از میزان جذب سرمایه و ساخت و ساز دهها مدرسه و بیمارستان و دو فرودگاه بزرگ در مدت کمتر از چهار سال اطلاع دارید؟

شعر خوانی و سخنرانی علی عبدالرضایی شنبه 26 ژانویه ساعت 21

نوع دیگری از نا به هنگامی را در چنین سطری می بینیم . در این جا نوعی نابه هنگامی به واسطه ی تقابل پیشینه ی معنایی ِ« مشت کسی را باز کردن » در فرهنگ کوچه و بازار با معنایی که شاعر از آن استفاده می کند به وجود می آید . چرا که اصطلاح مشت کسی را وا کردن یعنی واکردن مشت ِ کسی غیر از من ، در حالی که عبدالرضایی همزمان ضد این معنا را هم در این سطر تولید می کند و انگاره ی فرهنگی آن را خنثی می کند . گاهی نا به هنگامی در متن جامعه با تغییر لحن ناگهانی راوی شکل می گیرد

در رکاب ِ اهریمن

آنچیزی را که جوانان ایرانی، که امروز، پشت به فرشتگان در جرز ِ زمان ایستاده اند، نباید فراموش کنند، هرگز نباید فراموش کنند، بنیادهای ِ فرهنگ و اندیشه و هنرشان است. همه ی کوشش های ِ دشمنان ِ ایرانزمین، از اسکندر گرفته تا اعراب، و از آنان تا تورکان و مغولان و هلندی ها و انگلیسی ها و آمریکائی ها و یهودی ها، هر یک به سهم ِ خود، کوشش در پاره کردن ِ رشته ی ِ آگاهی بوده است و بس. از هم پاچاندن ِ رشته ی ِ سخن، که هر تار ِ اندیشه، هر اندازه نیز گران، بی پود ِ آن، تهی از بود می بود.

خدایان و بندگانش

شر در ابتدای اندیشیدن، قدرتمندانی به قامت خود و در جوار خود روی زمین برای خود بتی ساخته و به پرستش آن پرداخت و چه زود عیان گشت خدایانی که او خود سازنده آنان بوده و پرستشگر و اسیرش شده، عاجزتر از خود اویند. چنین بود که اندیشیدن دگر بار آغاز شد، جستجو شروع گشت، باید خدایانی ساخته میشد که براحتی نتوان بزیر کشید باید چنان چهره ای به آنان اعطا کرد که کس را یارای شک و تردید و رو در رویی با آنان نباشد. این خدایان باید که نفعی هم به مبشرانشان نصیب سازند. پس سر به آسمان، آنجا که بینهایت معماگونه بود

مشکل زنان ایران از دین است؟

بنابراین با انسانهائی که هنوز به استقلال فکری نرسیده و نیاز به پیامبر و قهرمانی دارند که از آن منبع الهام بگیرند نمی توان برای یک دمکراسی واقعی و ساختن جامعه ای مدرن و مدنی همراه شد . تنها نقطه ای که می توان به آن امید بست اتحاد عقل های مستقل و مُدرن است تا این تجمع در آینده بتواندزمینه ی وحدت نیروهای مترقی و مدرن جامعه را فراهم سازد.