رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز، جنبشی است که در پی تقلب گسترده در آراء مردم شکل گرفت که با سرکوب وحشیانه و خونین رژیم مواجه گردید. این جنبش با ریشه داشتن در سرکوب 30 ساله ، در کوتاه مدت خواسته خود از ابطال انتخابات را به خواسته ای اساسی که ناشی از مطالبات دیرینه ملت و مبارزات یکصد ساله اش بود، ارتقاء داد و این خواسته را با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» اعلام نمود
طبق مدارک و اسناد و تاریخ معتبر امروز جهانی، ما ملّتی بنام ملّتِ فارس نداریم، یک گویش و زبانی هست که آنرا پارسی و یا فارسی مینامند که خود یکی از زبانهای ایرانی و یا گویشی از آنهاست که اتفاقأ اوّلین نشانهءِ خطی این زبان در طاق بستان کرمانشاه کشف و در آنزمان بنام پایتخت سلسلهءِ هخامنشیان ساتراپی پارس ( پارسی) نامیده شده است.
به لحاظ روانی اگر کسی یک دروغ خود ساخته را چند بار تکرار کند ـ کم کم خودش به آن دروغ باور می آورد.اینک نیز احمدی نژاد آنقدر دروغ رئیس جمهوربرگزیده مردم ایران را تکرار کرده است که خودش نیز بدان باور آورده است.آنانی که پیرامون احمدی نژاد را احاطه کرده اند ،همان دروغ شاخ دار راآن چنان به او تلقین کرده اند که نامبرده واقعا خودرا رئیس جمهور ایران می داند.
جنبش اعتراضی سه ماهگی خود را پشت سر گذاشت. این جنبش در چند روز گذشته روز قدس رژیم را به کابوسی برای آن تبدیل کرد و ندای گسترش و استمرار جنبش اعتراضی را فریاد کرد. با این وجود، آنچه که ذهن مردم را در داخل و خارج به خود مشغول میدارد این است که؛ چرا رژیم در دستگیری میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز در ایران، تعلل به خرج میدهد؟
در حقیقت توازن قدرت بین مردم و دولت در حال تغییر است. با وجود اکثر عوامل قدرت مانند پول، ماشین، اسلحه در دست دولت، قدرت واقعی در دست مردم است. آنچه به عنوان جنبش سبز متولد شد، مردم دارند بلوغش را جشن می‌گیرند. رژیم روی پنجه‌هایش ایستاده و دچار ترس شده است. نظام تبدیل به کشتی شده است که تعداد سوراخ‌هایی که آب به درون آن می‌آرد، دائم در حال افزوده شدن است.
بهترین مثال تاریخی زمان معاصر ما ایرانیان ، رفراندم 12 فروردین 1358 ، برای انتخاب نوع نظام حکومتی ، بعد از انقلاب توده مردم در 22 بهمن 1357 بود ، که ملیون ها ایرانی ، با سواد وبی سواد ، حتی آنهائیکه سالهای طولانی در د موکراسی های پرسابقه غربی، زندگی کرده بودند ،به« جمهوری ابتر اسلام ناب محمدی آقای خمینی ، نه یک کلمه بیشتر ، نه یک کلمه کمتر » صف کشیدند و رأی انداختند ، بدون آنکه یک لحظه از خود بپرسند این ، جمهوری اسلامی دیگر چه صیغه ایست،و تا کنون در کجای دنیا تجربه شده است؟
زمانی که قرار شد نیروهای نظامی آمریکا و متحدین اش به افغانستان حمله کنند، خیلی ها – از جمله خودم - موافق حمله نظامی به طالبان بودند. جدا از اینکه کشورهای غربی، به خصوص آمریکا، چه نقشی در به وجود آوردن طالبان داشتند، واقعیت این است که در سال 2001 هیچ راه دیگری جز حمله نظامی برای پایان دادن به حاکمیت طالبان در افغانستان وجود نداشت. سلطه وحشیانه طالبان بر مردم افغانستان راه را بر هرگونه تغییر و تحول توسط نیروهای داخلی بسته بود.
جناب زعیم، حتما پاسخهای خودبه‌ مصاحبه‌ گر آقای نجات بهرامی در سال گذشته‌ را به‌یاددارید که‌ در سخنان خود، هویت وغرورملی میلیونها انسان از ملتهای غیرفارس داخل سرزمین ایران رابه‌مسخره‌ گرفته‌ و ارزشهای ملی آنان راموردتوهین قرارداده‌ بودید وبدون مراجعه‌ به‌آرای مردم واساسا مبانی حقوق بشری افکاری را‌ بیان نموده‌بودید که‌بمراتب خطرناکتر از سخنان سیدعلی خامنه‌ای بوده‌ که‌ درنماز جمعه‌ها ویا جلساتش به‌زبان می آورد.
ادعای نوین رژیم برای سَمبل‌کاری تجاوزها \ رفسنجانی مکار مثل همیشه یک راز است \ روز قدس روزی که معادلات را تغییر داد \ اگر در حاکمیت باشید، زبان کاربری به نام کیومرث نویدی را نخواهید برید؟ \ شعارهای مردم غلط نیستند \ اعدام‌ها در ایران زجرکش کردن هستند.
در چشم انداز سیاست روز، ولایت فقیه خامنه ای و رئیس جمهور برگزیده این نهاد، برجسته ترین نماد تجاوز به آزادی، حقوق بشر و شرافت انسانی و آماج خشم و پرخاش مردم ایران است. این هم سخنی درست است که پایان دادن به ولایات فقیه و حتی ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، دستاورد بزرگی برای جنبش شهروندی، دموکراسی خواهی و سکولار ایران خواهد بود. اما گام بنیادین در راستای رستگاری جامعه ایران، پایان دادن به حکومت دینی سی ساله گذشته است.