رفتن به محتوای اصلی

تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی

تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی
ناشناس

تلاشهای ناموفق آلترناتیوسازی در یکسال گذشتە

مدت یکسالی است کە طیفی از اپوزیسیون ایرانی، بە ویژە پس از شکست اصلاح طلبان اسلامی و سرکوب و افت جنبش سبز، با برگزاری سە کنفرانس در پایتختهای اروپایی، بە زعم خود زمینەهای آلترناتیوسازی در ایران را فراهم می آورند. ما در این مدت شاهد نقد و بحثهای گوناگون در این بارە و از زوایای متفاوت، بودەایم. سازماندهندگان این گردهماییها بر تحولات درونی جمهوری اسلامی حساب باز کردە و دیدگاهشان بر این فرضیە استوار بودە کە گویا گذار مسالمت آمیز از این رژیم بە سوی آلترناتیوی دمکراتیک، با پروسە اصلاحات در این نظام، ممکن و مقدور است. اینان رفراندم و گردن نهادن بە رای مردم در سایە این رژیم را، امری ممکن دانستە و در ماهیت این نظام چنین امکانی را میبینند. این گرایش در دورە اعتراضات مردمی نیز نە همراه جنبش مردمی، بلکە منتقد دلسوز حاک

اما از سوی دیگر بخشی از شرکت کنندگان بە صراحت، بحث از و طرح تبعیضات و مبارزە برای رفع آنها در جامعە ایرانی را بە زیان ارزیابی کردە و حتا توانستەاند نظر خود را در مواردی بە کرسی بنشانند و از طرح مسئلە در دستور کار چنین نشستهایی جلوگیری بە عمل آورند.
شکست اصلاح طلبان حکومتی و جدایی و مخالفتشان با خواستهای جنبش دمکراتیک مردم ایران در دورە اعتراضات سە سال پیش، بخشی از سردمداران داخلی و وابستگان آنها در خارج را بە این تکاپو انداخت تا چارەای اندیشیدە و راهکاری دیگر بیابند. هم و غم اینان دنبالگیری ایدە اصلاح جمهوری اسلامی و سد کردن راه بر "ساختارشکنان"، یعنی جریاناتی کە اصلاح جمهوری اسلامی را سراب دانستە و خواستار سرنگونی و رفتن کلیت این رژیم و نهادها و قوانینش هستند، بود. لذا بزک کردن اصلاح طلبان اسلامی و متقاعد نمودنشان بە قبول برخی اصطلاحات و بە میدان کشیدن کسان و شخصیتهای سکولار و طرح تز رفراندم و گذار مسالمت آمیز، جزو اقدام و مقولاتی بودند تا بر مبنایشان آلترناتیوی باب طبع قدرتهای غربی، شکل بگیرد. این صحنەگردانان در این تصور بودند کە چالش غرب و ایران، شانس رویکرد بە آنها را حتمی مینماید. متاسفانە بخشی از اپوزیسیون کرد و شخصیتها و جریانات غیر کرد ایرانی نیز بدون اینکە الزاما با طرح آنها همجهت باشند، بە این دام افتادند. اما بسیاری دیگر نیز در میان اپوزیسیون ایرانی، هوشیارانە هشدارهای خود را طرح نمودە و مرز روشنی با اهم نظرات غیر دمکراتیک طرح شدە از همان اولین کنفرانس را، تعیین نمودند.
اکنون برای همگان مبرهن است کە هدف گردانندگان اصلی این نشستها نە اتحادی برای دمکراسی در میان ایرانیان، بلکە پیشبرد سیاست حذف، ایجاد دودستگی در میان اپوزیسیون، سرپوش گذاشتن بر تبعیضات اجتماعی موجود در جامعە ایران و مخالفت با طرح آنها، انکار مبارزە و هویت ملیتهای ایران و باد زدن عرق شوونیستی، کسب آبرو و وجهە برای فکر و نظر اصلاح پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و، کاهش دادن توان و برایی زبان اپوزیسیون دمکراسیخواه این رژیم، است. و این همە با این توجیه کە: ضروری است تا راهی برای "گذار مسالمت آمیز" بیابیم و بخشی از حاکمیت را تحت فشار قرار دهیم و وادار کنیم تا برخی تغییرات را بپذیرند. لذا فعلا صلاح نیست برخی مطالبات کە مورد اختلافند در این دورە گذار، طرح گردند. اما در واقع برای مطالبە و دیدگاه غیردمکراتیک اصلاح طلبان اسلامی چراغ سبز پر نوری روشن میشود و همزمان تابلوی ایست و چراغ قرمز در برابر بنیادهای دمکراسی، قرار میدهند.
قطعا این دیدگاه و نظر همە شرکت کنندگان در کنفرانسها نبودە و نیست، اما بە تدریج صداهای دیگر، پژواکشان کم و کمتر شدە است و در واقع دیالوگ نابرابر و با شرایط غیر یکسانی را با روند ضد دمکراسی در این تجمعات، پذیرفتەاند. تلاشی مشهود و مسلط در جریان بودە تا حقوق کارگران، مسئلە زنان و اقشار استثمار شدە جامعە، آزادی مذهب، جدایی دین از دولت و خواست ملیتها، مسکوت گذاشتە شوند و مورد مخالفت قرار گیرند. این مقولات جزو مسائل اختلاف برانگیز بە حساب می آیند و در نهایت با "آسودگی وجدان" نیز، مدعی دمکراسی و اتحاد دمکراتیک میشوند.
ما در ماههای گذشتە هم در نشریات نظرات خود را در این موارد و بویژە رابطە احزاب کرد و اپوزیسیون ایرانی، طرح و قلمی نمودە و هم از کانال ماهوارەای آسوسات در این موارد بە بحث پرداختە و هشدار دادەایم کە: تلاشی آشکار برای بە بیراهە بردن جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران در جریان است. گذشتە از اینها نظرات و دغدغەهای خود را با احزاب سیاسی کردستان نیز در نشستهای رسمی، بیان نمودەایم. همچنین با بسیاری از شخصیتهای دمکرات و آزادیخواە غیر کرد نیز تبادل نظر و رایزنی کردە و هر بار تاکید داشتەایم کە نظرات مسلط در این کنفرانسها و بویژە طرح اصلاح طلبان اسلامی، چیزی جز تلاشی برای بقای بیشتر نظام جمهوری اسلامی و ایجاد تفرقە در اپوزیسیون، نیست. روشن است کە هیچ اتحادی بە غیر از اینکە گذر از جمهوری اسلامی و تلاش برای برقراری حکومتی دمکراتیک را وظیفە خۆد بداند، نە تنها در راستای منافع مردم ایران نبودە، علیە آنهاست. اکنون کە کنفرانس پراگ نیز آنچنانکە پیشبینی میشد، بدون نتیجە و با ایجاد فاصلە بیشتر میان شرکت کنندگان در آن، پایان یافتە است، ضروری می بینیم بار دیگر توجە همگان را بە نکات زیر جلب نماییم:
١. نباید اجازە داد شکست آلترناتیوسازی کارتنی اصلاح طلبان، اصل دیالوگ سالم در میان جریانات سیاسی و رگەهای فکری اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی را تضعیف نماید. باید هوشیار باشیم کە بازار نفاق افکنان رونق نگیرد و این امر نیز با دوری جستن کامل از گردهماییهای گزینشی و با تاکید بر اصل دیالوگ و اتحاد میان جریانات و اشخاص مترقی و دمکرات خواستار سرنگونی و گذر از نظام جمهوری اسلامی، ممکن است. یکبار و برای همیشە باید روشن گردد کە خواستاران اصلاح در جمهوری اسلامی، با سد محکم سرنگونی طلبان، روبرویند. ضروری است بدانند کە در کنفرانسهای ضروری آتی جایی برای تردید در اصل سرنگونی رژیم وجود ندارد و طراحان دیدگاه "گذار مسالمت آمیز" با انزوای کامل روبرو خواهند شد. هیچ عقل سالمی بە جز خواستاران بقای رژیم اسلامی و مذهبی، نمیتواند تصور نماید کە تغییر نرم و آرام در جمهوری اسلامی ممکن و مقدور و و واقعی است.
٢. در شرایطی کە بیش از سە دهە پیش همین جمهوری اسلامی با نمایندگان جنبش کردستان برای توافق در مورد حقوق ملی مردم کردستان، بە پای میز مذاکرە آمد، در حالیکە در همسایگی ما در عراق اصل ملت بودن کردها، ترکمنها و عربها پذیرفتە شدە است. در حالیکە در انقلاب مشروطیت نیز تنوع ملی در ایران مورد پذیرش بودە است، در شرایطی کە اذهان و افکار عمومی جهانی، گوناگونی ملی در کشور ایران را قبول دارند، چگونە ممکن است کە اکنون پذیرفتە شود تا چانەزنی در مورد وجود ملیتهای ایرانی صورت بگیرد؟ بحث بە هیچوجە در مورد چگونگی احقاق حقوق ملی ملیتهای ایرانی و شکل باهم زیستن در یک واحد کشوری و جغرافیای معین نیست. قطعا دیالوگ در اینبارە و تلاش برای یافتن راه حلی معتبر کە اتحاد مردم ایران را تضمین نماید، ضروری و لازم است. اما بە هیچوجە چانەزنی با منکران هویت ملی مردمان گوناگون ایران، درست و مجاز نیست. ما میتوانیم تنها در مورد شکل و نحوە تامین حقوق ملی مردمان ایران و نحوە باهم بودنشان در یک کشور، دیالوگ داشتە باشیم. اما نباید وقت خود را با دیالوگ بیسود با نافیان وجود و حضور ملتهای متنوع در ایران، بە هدر دهیم. در ایران ما این یکی از معیارهای قبول دمکراسی و پذیرش بیانیە جهانی حقوق بشر و میثاقهای ضمیمە است. عدم قبول اصل تنوع ملی در ایران، یعنی زیرآب دمکراسی را زدن و فراهم کردن زمینەهای دیکتاتوری و سرکوبهای آتی.
٣. با توجە بە اینکە در مواردی در این کنفرانسها نام کومەلە مورد سوء استفادە قرار گرفتە و شبهەهایی در اذهان ایجاد شدە، ضروری است اعلام داریم جریانی کە تحت نام کومەلە در این نشستها و جزو گردانندگان، حضور پیدا کردە، بە هیچوجە کومەلە را نمایندگی نمیکند. لذا اظهارات و توافقات ایشان نە مورد پسند کومەلە است و نە جریان کومەلە تعهدی در مورد سیاستها و توافقاتشان، دارد. همچنین تاکید میکنیم کە در این کنفرانسها تنها بخشی از احزاب سیاسی کردستان و هر یک با ویژگی و منظور خاص خود، حضور داشتەاند، لذا نمایندگی همە جنبش کردستان را دارا نبودە و عدم حضور بخش مهم احزاب کرد، کمبود جدی هرنوع دیالوگی دربارە جنبش کردستان و خواستهای این مردم است.
٤. ما بە روشنی میگوییم خواستار گسترش دیالوگ در میان همە اپوزیسیون ایرانی هستیم. معتقدیم بدون یافتن راهی برای همکاری در زمینەهای مشخص مبارزاتی بر علیه رژیم، آسان نخواهد بود کە جو اعتماد و همبستگی را تقویت کنیم و زمینەهای اتحاد برای دمکراسی را گسترش دهیم. لذا ما بر این باوریم کە ضروری است تا احزاب کردستان با همکاریهای کنکرت با اپوزیسیون دمکراسیخواه ایرانی برای تقویت پیوند و همبستگی جنبش کردستان با جنبش عمومی مردم ایران، تلاشی جدی بە عمل آورند. همچنین صراحتا باید اعلام نمود کە ما وارد هیچ ائتلاف و اتحادی برای آلترناتیوسازی نخواهیم شد کە اصل چند ملیتی و ملت بودن کردها را نپذیرند. تنها با پذیرش این اصل است کە میتوان در مورد دمکراسی و حقوق ملی مردم کردستان و چگونگی تحکیم اتحاد و باهم بودن همە مردم ایران، بە بحث و دیالوگ و تبادل نظر پرداخت.

کمیتە مرکزی کومەلە زحمتکشان کردستان
٢٥. ١١. ٢٠١٢ برابر با پنجم آذر ماە ١٣٩١