رفتن به محتوای اصلی

پاسخ به دوست گرامی، هومن و

پاسخ به دوست گرامی، هومن و
ناشناس

پاسخ به دوست گرامی، هومن و دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی ..........

پاسخ به دوست گرامی، هومن و دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی ---- دوست گرامی، هومن، شما می گوئید: ( .......... هیچ مارکسیستی هیچ وقت از به وجود آمدن حکومت های ملی و ضد استعماری در جنوب ابراز نارضایتی نکرده .......... ) و چند بار نیز واژه (ملی) را در یادداشتان به کار برده اید. نخست آن که باید واژه (ملی) را معنی کنیم. بدبختانه واژه (ملی) چند معنی دارد و به کار بردن واژه (ملی) بسیار سر در گم کننده است! یک معنای واژه (ملی) همان است که فرنگی ها به آن ناسیونالیسم می گویند و معناهای دیگر واژه (ملی) در ایران و در گفتارها و نوشتارهای پارسی که با واژگان عربی درآمیخته است همگانی، عمومی، میهنی، فراگیر، همه گیر، مردمی و ..... است. از این روی من و شما بهتر است واژه (ملی) را به کار نبریم و واژه هائی را به کار ببریم که معنای آنها روشن و رسا باشند. اگر معنای سخن شما این است که مارکسیست ها پشتیبان رژیم های مردمی که از میهنشان در برابر بیگانگان و استعمارگران و اشغالگران دفاع کرده اند هستند این سخن شما درست است و دفاع از کشور و میهن در برابر دشمن فرامرزی و درونمرزی و کوشش برای پیشرفت و آبادی یک کشور برابر با ناسیونالیست بودن نیست اما سخن من این است که فلسفه مارکسیسم هیچ گونه سازگاری با دیوارکشی های هیتلری و آریاپرستی و فارس پرستی و ترک پرستی و پان کردیسم و پان عربیسم و پان ژرمنیسم و پان های گوناگون دیگر ندارد. هرگز کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی نگفته است: کارگران آلمان یکی شوید بلکه کارل هاینریش مارکس و همه مارکسیست ها سخنشان این است که کارگران جهان یکی شوید و سرود پرآوازه اینترناسیونال ساخته اوژن پوتیه فرانسوی که در ماه ژوئن سال ۱۸۷۱ پدیدار شد و مارکسیست ها آن را به کار می برند یک سرود ناسیونالیستی نیست هر چند خود اوژن پوتیه فرانسوی هنگام سرودن سرود اینترناسیونال مارکسیست نبود چون در آن زمان فلسفه ای به نام مارکسیسم پیدا نشده بود. به هر روی هیچ مارکسیستی در هیچ کجای جهان مانند ناسیونالیست هائی که درباره چند سنگ و کلوخ که در فلان ده کوره پیدا شده است و یا چند استخوان پوسیده که در فلان گورستان یافت شده است داستانسرائی و تاریخ تراشی نمی کند و با هزار و یک فلسفه بافی نمی گوید من بهترینم و دیگران بدترینند! و هرگز یک مارکسیست از زبان مادری بتی نساخته و همه چیز را فدای آن بت نمی کند. مارشال تیتو بنیانگزار کشور یوگوسلاوی یک ناسیونالیست نبود و آن کس که در سایه ناسیونالیسم در کشوری به نام یوگوسلاوی سیل خون به راه انداخت و یوگوسلاوی تکه پاره شد و از نقشه جغرافیا پاک شد خر نفهمی به نام اسلوبودان میلوشوویچ ناسیونالیست بود! فیدل کاسترو یک کوبائی است اما یک پان کوبا نیست! ارنستو چه گوارا یک آرژانتینی است اما یک پان آرژانتین نیست! مائو یک چینی است اما یک پان هان نیست و کسی که پان هان بود چیان کای چک رهبر حزب کومین تانگ بود که یک ناسیونالیست بود و سرانجام از مائو شکست خورد و به تایوان گریخت. هوشی مین یک ویتنامی است اما یک پان ویتنام نیست! ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) و لئون تروتسکی روس بودند اما پان روس نبودند! ایوسیف ویساریونوویچ جوگاشوویلی (استالین) یک گرجی بود اما یک پان گرجستان نبود و .......... ********** دوست گرامی، آراز تورک آی تبریزلی، فشرده سخن شما و پاسخ من این بود که شما از چپ گراها خواستید که به ناسیونالیست ها بپیوندند و من به شما گفتم که چپ گرا بودن و مارکسیست بودن با ناسیونالیسم ناسازگار است و درباره پ.ک.ک نیز گفتم که این سازمان دیدگاهی صد در صد ناسیونالیستی دارد و نمی تواند مارکسیست یا چپ گرا باشد. درباره سخنان نوین شما نیز پاسخ من به شما این است که خوشبختی و پیشرفت گروهی از مردم استانداردهائی دارد که مردم کرد در ترکیه به آنها دست نیافته اند. در جهان کنونی پیشرفت مردمان با پارامترهای گوناگونی سنجیده می شود مانند: برابری حقوقی زن و مرد، میانگین درآمد سرانه، باسواد بودن، مرگ و میر نوزادان، میانگین طول عمر، بهداشت همگانی، آموزش دانشگاهی، دسترسی همگانی به دارو و درمان و پزشک، بیمه های گوناگونی مانند بیمه عمر و حوادث و بیکاری، امنیت همگانی و کاهش بزهکاری و ..... از دیدگاه شما کردهای ترکیه پس از سال ها جنگ و کشتار که پ.ک.ک به راه انداخت در کدام یک از این زمینه ها پیشرفت کردند؟ آیا گفته شدن فلان سخن درباره کردها از سوی فلان خبرنگار یا فلان آدم در کانادا و یا کشور دیگر درباره کردها برابر با خوشبختی کردهاست؟ بیشتر مردم کرد ترکیه یا در زاغه های شهری زندگی‌ می کنند و یا در خانه های روستایی با ساخت و سازی نیمه ویران! در ۳۰ سال گذشته هزاران کرد در ترکیه کشته شدند و هزاران کرد ناچار از کوچ ناخواسته شدند! در سه‌ دهه گذشته نزدیک به ۱۵ هزار روستای کردنشین صد در صد ویران، هزاران کشتزار سوخته و هزاران غیر نظامی کرد معلول و فلج و زمینگیر شدند. قتل های ناموسی و خانوادگی در میان کردهای ترکیه آن هم در جمهوری از یک صد سال پیش لائیک ترکیه! به فروانی دیده می شوند و گستردگی بازار روسپیگری و خودفروشی دختران و زنان کرد در ترکیه از زور فقر یا به زور و با تهدید و کار کودکان کرد نیمه جان و گرسنه و بی سواد در ترکیه را هیچکس نمی تواند نادیده بگیرد. همه این بدبختی ها و تیره روزی ها برای مردم کرد ترکیه در سایه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم و پان کردیسم به بار آمده اند و تازه رهبر پ.ک.ک (عبدالله اوجالان) نیز پس از زندانی شدن توبه نامه نوشته و از جنگ افروزی ابراز پشیمانی کرده است! آیا از دیدگاه شما همه این بدبختی ها و تیره روزی های مردم کرد ترکیه را ما باید نادیده بگیریم و از پ.ک.ک پیروی کنیم و مانند آنها جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی به راه بیندازیم و سرانجام برای آن که گفته باشیم زبان مادری تو آن زبان است و زبان مادری من این زبان است سیل خون به راه بیفتد و ایران یوگوسلاوی دوم شود؟