رفتن به محتوای اصلی

جناب اژدر بهنام

جناب اژدر بهنام
ناشناس

جناب اژدر بهنام
«سبک و محتوای» کامنتهای من منطبق با «سبک و محتوای مقالات این سایت» بوده است. در داخل مقالات یک «شیوه هدفدار تخریب» که گاهاً خیلی به افراط نیز می گراید بر علیه جنبشهای سیاسی ملل غیرفارس ایران به پیش برده میشود. من در کامنتهای پیشین در خصوص روش برخورد «مهربانانه» و «نوازشگرانه ی» ایران گلوبال با مقالات و کامنتهای «همفکرانش» حتی اگر «شدیداً تخریبی» نیز باشند و در مقابل «قلع و قمع نمودن دیدگاههای مخالفان به بهانه های واهی» توضیح کافی دادم و نیازی به تکرار دوباره ی آن نمی بینم. همانگونه که می دانید

جناب اژدر بهنام
«سبک و محتوای» کامنتهای من منطبق با «سبک و محتوای مقالات این سایت» بوده است. در داخل مقالات یک «شیوه هدفدار تخریب» که گاهاً خیلی به افراط نیز می گراید بر علیه جنبشهای سیاسی ملل غیرفارس ایران به پیش برده میشود. من در کامنتهای پیشین در خصوص روش برخورد «مهربانانه» و «نوازشگرانه ی» ایران گلوبال با مقالات و کامنتهای «همفکرانش» حتی اگر «شدیداً تخریبی» نیز باشند و در مقابل «قلع و قمع نمودن دیدگاههای مخالفان به بهانه های واهی» توضیح کافی دادم و نیازی به تکرار دوباره ی آن نمی بینم. همانگونه که می دانید مبارزه ی سیاسی در ایران توأم با پرداخت هزینه و تاوان شدیدی می باشد و «حرکت ملی آزربایجان» هم جنبشی است که هزاران نفر در راه آن هزینه های ریز و درشت فراوانی متحمل شده و حتی گاهاً کل هست و نیست زندگی شان را گذاشته اند ومطمئناً انتظار از اشخاص و تشکلهای منسوب به این حرکت جهت نظاره گر شدن در قبال «رویکرد تخریبگرانه ی همکاران سایت ایران گلوبال» که حاضر به پرداخت هزینه ای به اندازه ی تحمل دیدگاههای مخالف در سطح یک «کامنت» هم نیستند و در یک کشور خارجی و یا در داخل کشور «با خیال راحت» پشت صفحه ی مانیتور پایشان را روی هم انداخته و با فشار دادن دکمه های کلید به «لجن مال نمودن» و «تضعیف» این جنبش می پردازند عبث می باشد. متأسفانه برخلاف ادعاهایی که دوستانی مثل شما دارند که من اسمش را «ادای دموکرات بودن را درآوردن» می گذارم من بعنوان یک «مخاطب» از ایران گلوبال چیزی غیر از «سیاهکاری»، «سیاهنمایی»، «تحریف» و «تخریب» چیزی نمی بینم و البته انتظار خاصی هم از این سایت ندارم و این کامنتها را هم صرفاً بدلیل «داخل شدن زورکی پای این سایت به کفش دیگران» ارسال می نمایم و گرنه همانگونه که گفتم برقراری «دموکراسی به معنای واقعی آن در جامعه ی استبداد زده ی ایران» جزو ناممکنات می باشد و به همین خاطر برخلاف عده ای «آرمانگرا» که به زور می خواهند دیگران را با طناب پوسیده ی خود به درون «چاه توهم شان» گسیل نمایند وقت خود را بیهوده صرف «تخیلات ناممکن» نمی نمایم.