رفتن به محتوای اصلی

Rosa ی گرامی،

Rosa ی گرامی،
اژدر بهنام

Rosa ی گرامی،
به نظر من درست این است که کارها را به دست متخصصین امور بسپاریم. قاضی و دادگاه و وکیل و دادستان امکانات بهتر و بیشتر و تخصص بیشتری برای یافتن واقعیات امور حقوقی دارند.
رسانه‌ها در امور سیاسی و اجتماعی می‌توانند نقش بسیار مثبتی ایفا کنند ولی میدان مناسبی برای رسیدگی به امور حقوقی و قضایی نیستند.
همین حالا یکی می‌تواند در رسانه‌ها این اتهام را به من بزند که گویا من در زندان جمهوری اسلامی تواب، تیر خلاص زن و متجاوز بوده‌ام. چندین شاهد عینی هم از غیب می‌رسند و من می‌شوم مجرم. و از من می‌خواهند که به جرمهای خود اعتراف کنم، ندامت کنم و...
حالا من باید ثابت کنم که اصلا در جمهوری اسلامی زندانی نبوده‌ام!
من هم تلاش می‌کنم که از جزء حرکت کنم. ماجرایی را تعریف می‌کنم و امیدوارم حوصله خواندن آن را داشته باشید:
زن و شوهری بودند که من هم با آنها رفت و آمد خوانودگی داشتم.

زن می‌خواست جدا شود و مرد نمی‌خواست. تا اینکه روزی خبر رسید که مرد خبیث زنش را در حضور دو نفر از دوستانش کتک زده است. و گویا در اول کار، خانم نمی‌خواست علیه شوهرش شکایت کند ولی شب تصمیمش عوض می‌شود و به همراه دو شاهد عاقل و بالغ به پلیس مراجعه کرده و شکایت می‌کند. تشکیل دادگاه چند ماهی طول کشید. دوستان مرد خبیث او را بایکوت کردند که یک شکنجه واقعی برای او بود. این مرد خبیث به کلی منکر کتک زدن زنش می‌شد. ولی مگر می‌شود منکر شاهدین ماجرا هم بود؟
بالاخره دادگاه تشکیل شد و من هم جزو تماشاچیان بودم. وکیل مرد خبیث شخصی مجرب بود و در دادگاه ثابت کرد که هر دو شاهد در زمانی که گویا ماجرا اتفاق افتاده بود، کیلومترها دور از محل "جرم" و در سر کار خودشان بوده‌اند و محل کار را ترک نکرده‌اند. معلوم شد که افکار عمومی تنها ظاهر قضیه را دیده‌اند و تشخیص نداده‌اند که ماجرا ساختگی است.
من کاری به چگونگی روابط خانوادگی این زن و شوهر سابق ندارم ولی در این مساله مشخص، هم زن دروغ گفته بود و هم دو شاهد عاقل و بالغ او!
حالا تصور کنید در مسائلی که کینه‌های تشکیلاتی و ایدئولوژیک و شخصی هم عمل می‌کنند، کار در رسانه‌ها چه اندازه قاریشمیش می‌شود بخصوص اگر یک طرف قضیه اکثریتی باشد!
لطفا به این کامنت توجه کنید:
تاریخ مطلب:
سه شنبه, آوریل 28, 2015 - 07:06
نام:
جمال
"........... خیلی سادەاست بارها تکرار شدە جناب توکلی و درزی عضو حزب و سازمانی بودند کە حزب و سازمان آنها بە اعضاء خود در برهەای از زمان توصیە کردە کە با جمهوری اسلامی کە کشتارهای وحشتناک دهەی 60 را سازمان دادند همکاری کنند ، بنا بر این این پروندە بە هر دادگاهی ارجاع دادە شود در نهایت دادگاه از آنها میخواهد کە ثابت کنند در این کشتارها و زندانی وووو رژیم شرکت نداشتند"
نوشته شده در:
«صفحه شما»
و یا به این کامنت توجه کنید:
تاریخ مطلب:
شنبه, آوریل 25, 2015 - 18:39
نام:
جمال
"................ خوب جناب توکلی و محسن درزی نیز با این رژیم تبهکار در یک زمانی همکاری داشتند آیا بهتر نیست خودشان میزان همکاری خودشان را بیان کنند...."
یعنی اینکه حکم آنها از پیش تعیین شده است: آنها مجرمند و باید به میزان جنایتهایشان اعتراف کنند!
به همین دلیل هم من به "دادگاه‌های رسانه‌ای" اعتقادی ندارم. من اطلاع دقیقی ندارم ولی فکر نمی‌کنم اگر یک نفر شهروندی سوئد را پدیرفته باشد، به دلیل باختن در دادگاه دپورت بشود.
شما می‌نویسید: ".... برای همین هم شاید بهتر باشد مُشکل در میان خود تبعیدی ها و پناهجویان حل شود. این مستلزم صداقت است."
مشکل در میان پناهجویان به چه روشی می‌تواند حل شود؟ میزان "صداقت" را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ یکی اصرار دارد که دیگری تیرخلاص زن بوده و آن دیگری منکر می‌شود. آیا می‌توان او را وادار به "اعتراف" و "نشان دادن صداقت و اثبات آن" کرد؟ مگر پدیده تواب و تیر خلاص زن چیزی غیر از همین "اعتراف" و "نشان دادن صداقت و اثبات آن" است؟