رفتن به محتوای اصلی

ما ایرانی ها مارگزیده هستیم و

ما ایرانی ها مارگزیده هستیم و
ناشناس

ما ایرانی ها مارگزیده هستیم و همین برای مان شده مشکل. آنچنان از رفتن بدون مطالعه و پر اشتباه زیر یوغ خمینی توی ذوق مان خورده و آنچنان پشت دست مان را داغ کرده ایم که دیگه از این غلطها نکنیم و گز نکرده پاره نکنیم که دیگر نمیتوانیم از ترس از جای خود تکان بخوریم. آن نگاه «ای آقا.. چقدر شما مته به خشخاش میگذاری.. بگذار شاه بره همه چیز درست میشه این پیرمرد دوست داشتنی را میفرستیم حوزه علمیه خودمان هم رقیبان را از میدان براحتی بدر میکنیم» جای خودش را داده به حرکتی که همه جوانب اش باید بازبینی بشود و بدون اشتباه باشد. و انسان جماعت نمیتواند کارش بدون اشتباه باشد. همیشه از نظر جماعتی یک جای کار اشتباه دارد و همین مایه «رسوایی» میشود! کافیست یک خطای کوچک بکنید انگشت رسوایی بطرف تان دراز میشود. لذا از ترس دودستی همانجا را که هستیم چسبیده ایم نکند یک وقت کسی ایراد بگیرد.

اینجاست که نمیتوانیم اول و آخر کنیم. چون مارگزیده هستیم خب سکولاریسم مان هم باید بدون نقص باشد. اول آن شیر و خورشید و آن شمشیر حضرت علی را باید از این پرچم جدا کنیم. تازه بعد گروههای بسیار «سکولار تر» و «پاک تر» و «کارگری تر» هم میان جلو که باید جواب آنها را بدهیم که آقا... «این سبز امام حسینی» روی پرچم قضیه اش چیست؟ شما که دم از سکولار بودن میزنی؟ فکر میکنم فردا به چوب پرچم هم ایراد بگیرند که این چوب نماد تبعیض جنسیتی است و و مردها را نمایندگی میکند و حق زنان خورده شده. باید یک سوراخ هم در وسط پرچم ایجاد شود که زنها را نمایندگی کند!