جمهوری جهل و جنون ولایت فقیه از آغاز استیلای خود بر میهن عزیزمان ایران برای بقای حاکمیت قرون وسطایی خود بر این سرزمین از هیچ جنایتی در حق ملت از زنان و مردان گرفته تا کودکان و پیران فروگذار نکرده است. اگر به گواهی تاریخ بخواهیم این جنایات را در حد فهرست نیز برشماریم شاید لازم باشد دهها جلد کتاب تحریر شود. برهمین اساس موضوع قتل و تجاوزات مربوط به وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸ را به واسطه اسناد و گزارشات مستندی که بخشی از وابستگان سابق نظام نیز در افشای آنها نقش داشته اند به فرصت و گزارش مستقل دیگری موکول ميکنيم.
به زودی این اسناد و آنچه را که در زندان مخوف کهریزک گذشت را از طریق همین سامانه اینترنتی بطور تفصیلی تشریح خواهیم کرد. ولی وسعت این جنایات موجب آن نمیشود که در فرصتهای مختلف به ذکر و تحلیل گوشههایی از آنچه این قوم فاسق و خونخوار بر سر ملت آوردند غفلت کنیم. رژیم مذهبی حاکم پا را بسی فراتر از متداولترین شیوههای جنایت و سرکوب در تاریخ گذاشته به گونهای که پرداختن به تمام این شیوه ها در صدها مقاله نیز ممکن و کافی نخواهد بود. آنچه جمهوری اسلامی را از دیگر رژیمهای سفاک و مستبد متمایز میکند تئوریزه کردن جنایات خود با مفاهیم مذهبی و فناتیک میباشد.
این رژیم که از هر فرصت و مناسبتی چه سیاسی و چه غیر سیاسی برای ایجاد رعب و وحشت بیشتر استفاده میکند درعمل میهنمان را به یک زندان و شکنجه گاه بزرگ تبدیل کرده است. رژيم اسلامی با بینش مذهبی که به سرانگشتان سرکوبگر خود آموخته؛ ملت ایران را نه به دیده رعیّت بلکه به عنوان "کافر حربی" میپندارد و ستم بیشتر را موجب اجر و ثواب بیشتر برای سرکوبگران میداند. در نظر اینان جان و مال و ناموس ملت از آن حکومتگران است و هرچه بخواهند میتوانند روا بدارند. "قتل و تجاوز" که موضوع تحلیل سیاسی حاضر میباشد سادهترین حقیست که ولایت فقیه بر اساس نظریه فقهی برای خود قائل است.
با این دیدگاه ولی فقیه "اولی به نفس" بوده و صاحب اختیار همه چیز ملت حتا ناموس آنهاست. نهاد مردمی ایران با برشمردن گوشههایی از قتلها و تجاوزهایی که از این جماعت پلید بر ملت ایران رفته امیدوار است محققین وفعالین حقوق بشر بتوانند تاریخ را آنگونه که روی داده ثبت و در اختیار آیندگان قرار دهند.هرچند جمهوری ولایت فقیه در عمل نشان داده است اطلاع افکار عمومی از جنایات وقیحانه اش علیه زندانیان سیاسی اهمیتی برای آنها ندارد ولی در عین حال نهایت تلاش خود را بکار میبرد تا ازدرز این اخبار حتا آمار واقعی زندانیان و اعدامها به افکار عمومی جلوگیری کند. ولی به مصداق اینکه" تاریخ یک علم عبرت آموزست"مستبدین تاریخ محکوم به رسوایی و مکافات در پیشگاه ملتها هستند و سرانجام حقانیت قربانیان بیگناه دستان آلوده جنایتکاران را رسوا و بر ملا میکند.
یکی از موارد بسیار وخیم و تکاندهنده جنایات رژیم اسلامی علیه بشریت تجاوز سر انگشتان سرکوب به آن دسته از دخترانیست که تا قبل از اعدام باکره بودند و رژیم بر اساس نظریه و حکم فقهی منحصر به خود به عوامل اجرای احکام دستور داد که قبل از اعدام آنها حتما با صیغه کردن آنان آنها را مورد تجاوز جنسی قراردهند. این شکنجه و ارتکاب جنایت که در تاریخ رژیمهای استبدادی بی نظیر و بیسابقه میباشد بويژه در دهه ۶۰ بطور گسترده در زندانهای ایران رواج داشت. حسین علی منتظری، قائممقام وقت رهبر ایران، در آبان ۱۳۶۵ در نامهای به روحالله خمینی در شرح مشکلات کشور با عبارت «آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را به زور تصرف کردند؟» به این موضوع اشاره کردهاست. در دهه ۶۰ در شب اعدام به زندانیان تجاوز میشد (تحت لوای ازدواج با زندانبانان و بازجویان) زیرا معتقد بودند دختر اگر باکره باشد به بهشت میرود و گاهی حتی مهریهای هم به خانواده اعدام شدگان داده میشد.اکرم میرحسینی، پژوهشگر، در همین راستا میگوید که در ایران تجاوز جنسی به زنان زندانی مستحب به حساب میآید، علی الخصوص که به دختران باکره برای جلوگیری از ورود آنها به بهشت باشد.
بگفته میرحسینی این شامل زنانی میشود که به خاطر بدحجابی و یا فعالیت بر علیه رژیم دستگیر شدهاند. میرحسینی تجاوز را روال معمول در زندانها بیان کرده و میگوید که این کار اغلب بعنوان مجازات در ملأ عام و برخی اوقات مقابل چشم کودکان انجام میشود. وی در ادامه صحبت از تجاوز چندباره به زنی که به بهانه هواداری سازمان مجاهدین خلق به زندان افتاده بود کرده و میگوید که این زن بدلیل این تجاوزها دچار جراحات رودهای شده و مجبور به بستری شدن به مدت یک سال و نیم در بیمارستان شد. همچنین میرحسینی میگوید که زن دیگری را بدلیل اینکه در مقابل درخواستهای جنسی بازجویش مقاومت کرده شلاق زدهاند و او را مجبور کردهاند که شکنجه شدن دیگران را مشاهده کند.عزت مصلی نژاد درباره توجیه مذهبی تجاوز مینویسد که اگر چه قرآن مجازاتی برای زنا مشخص میکند ولی در زمینه تجاوز ساکت است و روحانیون هم بندرت حکم شرعی درباره تجاوز دادهاند و این چراغ سبزی به پلیس و سپاهیان داده که با خیال آسوده تجاوز کنند.
از جمله نمونههای آن هم میتوان از تجاوز به پسران نوجوان در زندان توسط توابین نام برد. بگفته مصلی نژاد قرآن بصورت روشنی اجازه مبدل کردن زنان اسیر به برده جنسی را میدهد و این توجیه مذهبی تجاوز در زندان را فراهم کردهاست. در ایران به زندانیان سیاسی به عنوان مفسد و افرادی که در حال جنگ با خدا هستند نگاه کرده و استدلال میکنند که این افراد در این جنگ اسیر آنها شدهاند و بنابراین میتوان آنها را به برده جنسی خود تبدیل کرد. همچنین بگفته مصلی نژاد حدیثی از محمد هست که میگوید که باکره به بهشت میرود. بگفته مصلی نژاد از آنجایی که زندانبانها نمیخواهند کافرین بدلیل باکره بودنشان به بهشت بروند، قبل از اعدام با آنها رابطه جنسی برقرار کرده و آنها را مجبور به ازدواج میکنند. تجاوز به زندانیان حتا در مورد زندانیان عادی نیز در زندانهای جمهوری اسلامی امری رایج است و گاه گزارشاتی از تجاوز دسته جمعی مسئولین و زندانبانان دریافت شده است. تازهترین گزارش مستند در اینخصوص تجاوز هفده نفر به بانو صفوره غفوری میباشد که واکنش گسترده محافل حقوق بشری و از جمله عفو بین الملل را برانگیخت.
این زن نگون بخت که بجای قاتل اصلی یک جنایت( که داماد امام جمعه بیرم از توابع لار قاتل اصلی بود)؛ بدار آویخته شد قبل از اعدام با استفاده از آمپول "پرستوگلندین" مجبور به سقط جنین شده بود. به راستی آیا میتوان نظیری برای چنین فجایعی در تاریخ سراغ داشت؟ این حد از وقاحت نتیجه التقاط افکار فناتیک مذهبی با ایدولوژی سیاسی و خوی ویرانگر و توحش قومیست که بر میهنمان حکومت میکنند.قتل فعالین سیاسی و فرهیختگان و روزنامه نگاران منتقد از مخوفترین پروژههای حذف مخالفین توسط باندهای مخوف وزارت اطلاعات است که از ابتدای حکومت ولایت فقیه تا کنون بدون وقفه ادامه داشته است . این پروژه چه در داخل زندانها و چه در خارج از زندان و حتا خارج از کشور یکی از ننگینترین جنایات رژیم جمهوری اسلامی میباشد. صرفنظر از جنایاتی که در خارج از کشور با قتل و دشنه آجین کردن شاپور بختیار ، اویسی؛ فریدون فرخزاد؛ کاظم رجوی؛...و دهها فعال سرشناس و گمنام دیگر و کشتار هنرمندان و فعالین سیاسی در داخل کشور همچون دکتر سامی؛ پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری، جعفر پوینده،..در خارج از زندان شمار بسیار دیگری که در داخل زندانها دوران محکومیت خود را میگذراندند وحشیانه به قتل رسیدند. کشتار دسته جمعی نزدیک به پنج هزار زن و مرد زندانی که بسیاری از آنها دوران محکومیت زندان خود را سپری میکردند از جمله جنایاتیست که تاریخ نظیر آنها را کمتر به خود دیده است.
عمق این جنایات به قدری دردناک بود و هست که حسینعلی منتظری که خود از بنیانگذاران حکومت ولایت فقیه محسوب میشد در خاطرات خود از دهها اعتراض خود به آیت الله خمینی پرده بر میدارد و به روایت فرزندش شبها کابوس زنان باردار و زندانیانی را میبیند که به جوخههای مرگ سپرده میشوند.
تعداد دقیق زندانیانی که در کشتارهای سال ۱۳۶۷ کشته شده اند هنوز معلوم نیست. اما آیتالله منتظری در کتاب خاطرات خود شمار کشتهشدگان را با تردید از دو هزار و ۸۰۰ تن تا سه هزار و ۸۰۰ تن ذکر کرده است. چند سال پیش سایت اینترنتی «عصر نو» نام و مشخصات چهار هزار و ۴۸۵ تن از قربانیان را با ذکر وابستگی سازمانی آنها منتشر کرده است که بسیاری از این زندانیان سالها بود که در زندان بودند و مدت محکومیتشان تمام شده بود. اجساد اعدامیان کشتار دسته جمعی، شبانه و مخفیانه در کانال های از پیش حفر شده به خاک افکنده شدند. هنوز حقایق تلخ بسیاری چون نحوه قتل اکبر محمّدی، امیر ساران، امیدرضا میرصیافی، ولی فیض مهدوی، هدا صابر و... ناگفته باقی مانده که برخی از آنها در گورهایی خفته اند که برای جلوگیری از کالبد شکافی آنان بتن ریزی شده اند. شقاوت و بی رحمی رژیم جمهوری اسلامی چنان بی حد و مرز بوده است که حتا در مواقعی که اقتضا کرده در کشتار و فدا کردن نزدیکترین خدمتگذاران خود نیز درنگ نکرده اند. سرنوشت سعید امامیازمحبوبترین دوستان علی خامنهای و مامور کشتا ر مخالفین و همه کاره وزارت اطلاعات که به دستور خامنهای با واجبی به قتل رسید میتواند درس عبرتی برای همدستان نظام باشد که ممکن است روزی برای بقای خامنهای قربانی شوند.
دفترسياسی نهادمردمی- گروه گزارشات سياسی- شماره 18- هیجدهم ژوئیه 2012
انتشار از: امین موحدی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید