حال سوال این است که آیا امید دانا دانسته و عامدانه فقط و فقط بخاطر منافع مالی اینگونه پرده حیا را با بی شرمی تمام دریده است. و یا اینکه قطعا به عارضه روانپریشی موسوم به سندرم استکهلم دچار شده است و باید مورد رقت و ترحم ایرانیان و علاج عاجل جامعه پزشکی قرار بگیرد؟ امید دانا یا شیرین نجفی و امثالهم تنها بظاهر زندانیان سابق نیستند که اینگونه از عملکرد نظام دفاع می کنند بلکه تعداد آنها از انگشتان دو دست بیشتر است.
بیماری روانی سندرم استکهلم اصطلاحیست که پس از سرقت از بانکی در میدان نورمالمستوری استکهلمِ سوئد، توسط بیل بیِروت روانشناسی که از ابتدا تا انتها به پلیس مشاوره روانشناسی میداد و به بانک رفت وآمد داشت و هم زمان با پوشش خبری مورد استفاده قرار گرفت و بعدها توسط روانشناس دیگری به نام فرانک اوخبری رسماً تعریف و نامگذاری شد. در طی این گروگانگیری چهار کارمند (سه زن و یک مرد) به مدت ۶ روز (از تاریخ ۲۳ تا ۲۸ اوت ۱۹۷۳) به گروگان گرفته شدند. در طی این شش روز قربانیان وابستگی عاطفی به گروگانگیرها پیدا کردند تا حدی که از همکاری با پلیس سرباز میزدند و حتی پس از آزادی از این مصیبت شش روزه بصورت حیرت آور و غیر قابل درک در دفاع تمام عیار از گروگان گیران خود برآمدند.
شاید برخی از هموطنان از درخواست بنده برای درک موقعیت روانی ـ اضطراری و روانپریش گونه امید دانا و درخواست برای حس رقت و ترحم نسبت به وی آزرده و عصبانی شوند. اما بر خلاف دوران قرون وسطا که بیماران روانی را یا به غل و زنجیر می کشیدند و یا سر به نیست می کردند, در دنیای مدرن, لیبرال دمکرات و متمدن امروز (که امید دانا خود را دشمن آن می داند) رفتار مملو از حس شفقت انسانی و حرفه ای و درمانی جایگزین تعصب و جاهلیت گذشته شده است. در اینکه این فرد بیچاره و بیمار توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد سواستفاده قرار می گیرد و به آلت دست آنها تبدیل شده است, شکی نیست. اما باید به معضل حاد روانی این بیمار (و قربانی سابق) نیز توجه داشت و تک بعدی قضاوت نکرد.
س. ب
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید