رفتن به محتوای اصلی

گریز از عمودی نویسیِ زبان فارسی

گریز از عمودی نویسیِ زبان فارسی

 

 

 

عمودی نویسی بلای جان ادبیات فارسی شده است. عمودی نویسی، تحمیل کننده است. ادبیات نوشتاریِ فارسی تحت تاثیر همین عمودی نویسی، هرمی ساز، مرکز محور و مردسالار می باشد. تفکر درختی نویسندگان فارسی فرصت پردازش به چندگانگی و تنوع، و گردش در اقالیم چند جانبه را از انسان دریغ می دارد. اصولاً تفکر آمرانه و خطی، گریبانِ اندیشۀ خاورمیانه ای را گرفته و ول کنش نیست. تفکر درختی مثل خود درخت ایستا است و در جا می زند. مثل تفکر افقی و ریزومی " ژیل دلوز" باید از آمریت زبان و در جا زدن متن گریخت. تفکر درختی، مطیع و گوش به فرمان است. استفادۀ مکرر از درخت در شعر و رمان و سینمای فارسی ریشه در عمودی بودن تفکر فارسی دارد. تشبیه مداوم زن به سرو و گل و ... و تشبیه مداوم مرد به کوهِ استوار و صخره و ... نشان از عمودی اندیشۀ ایرانی است. دفاع از فیلسوفانی نظیر هگل ، دفاع از زور و اقتدار هگلی - که امثال جواد طباطبایی ها در آن سر رشته دارند، و دفاع از وحدت گرایی و تمرکز گرایی توسط فلسفه شناسان فارسی تاکید آنها بر آمریت و عمودی بودن اندیشه را می رساند. آنها در مواجهه با ما و در مواجهه با چندگانگی به تفکر درختی و ایستای فیلسوفانی چند پناه می برند. اقتدار دولتی نیز در بسط و نشر عمودی نویسی با تمام توان می کوشد.
متن فارسی از مرکز گریزی و وحدت گریزی واهمه دارد و همیشه بر طبل اتحاد و یکپارچگی می کوبد. مدام از تهاجم فرهنگی می نالد و در جدال با ابرمتن ها و ابررسانه ها خود را فرسوده می سازد. این درخت در جدال با توفان، نرمش نشان نمی دهد بلکه ترجیح می دهد شکسته شود. و همین زخمی ِ پریشان در شکستن و سانسور کردن و حذف دیگریِ وحدت گریز شک به دل راه نمی دهد. حتی دموکرات ترین نویسندۀ فارسی زبان به حذف و سانسور چند صدایی رغبت دارد. این را به هنگام مواجۀ آنها با متن خویش درک کرده ام. عمودی نویسی تابِ نقد ندارد. عمودی نویسی، متن فارسی را به متن مدافع تبدیل کرده است. خلاقیت و آفریدن جایش را به درگیر شدن و در جا زدن داده است.
عمودی نویسی مرزبند و خط کش است، مرزها را می بندد. مرزداری می کند. همین مرزداری متن فارسی به هنگام رو در رو شدن با متون بی مرز دچار شوک و تشویش می شود.
عمودی بودن تفکرِ فارسی دایرۀ آمریت و تمامیت خواهی را بسط می دهد. اشکالِ سرکوب را بر در و دیوار اجتماع می کشد.
از یک منظر باید گفت که تفاوت چند صدایی ما با تکنوازی تهران تفاوت افقی نویسیِ ما با عمودی نویسیِ زبان فارسی است.
در نظر داشته باشیم که مخالف خوانی متن فارسی نیز عمودی است. به قول آن شاعر:
می برم منزل به منزل چوب دار خویش را
تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را.
حلاج گونگی متن ها علاوه بر اینکه از بالای دار رفتن لذت می برد سعی می کند تو را نیز دار بزند. عقلانیت متن فارسی در مرکزمداری گم شده است.
عمودی نویسی در تلاش برای رفع مشکلات نیست بلکه به پاک کردن صورت مسئله می اندیشد.
عمودی نویسی وقتی ساز مخالفت با خویش را می زند مخاطب می یابد. در نظر داشته باشید که اکثر فیلمهای مطرح شدۀ زبان فارسی انتقاد از اجتماع خویش را موضوع کار قرار داده اند. اما این به معنای افقی شدن اندیشه نیست بلکه تنها دارد کجی های عمودی نویسی را رو می کند و برای همین مطرح می شود.
با توجه به دلایل مذکور پیشنهاد می کنم که نویسندگان فارسی از عمودی نویسی دست بردارند و افق های افقی نویسی را تجربه کنند. چندصدایی تکثیر ملایم و مهربان متن هاست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید