http://fa.rfi.fr/%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C/20151024-%D8%A7%D8%B3%D…
=========
شنوندگان عزیز، سلام !
برنامۀ هفتۀ گذشته را به برخی از ایدههای بحثانگیز کلود لِوی استروس، انسانشناس و قومشناس فرانسوی، درباب اسلام اختصاص داده بودم. واکنشهای گستردۀ شنوندگان و خوانندگان انگیزهای شد تا بحث دربارۀ دیدگاههای او را از سر گیرم. چنان که هفتۀ پیش گفتم، لوی استروس ایدههای تند و تیزش را دربارۀ اسلام که امروز به منبع الهام برخی از نویسندگان و روشنفکران غربیِ مخالفِ حضور اسلام در کشورهای اروپایی تبدیل شده اند، نخستین بار حدود 60 سالِ پیش در کتاب «گرمسیریان غمگین» مطرح کرد. جدا از استنادی که اکنون مخالفان اسلام به ایدههای او میکنند، پرداختن به آنها از این نظر نیز سودمند است که مدافعان اسلام را به اندیشیدن وامیدارد.
L’émission de la semaine dernière consacrée aux considérations de Claude Lévi Strauss sur l’islam a été largement commentée par les auditeurs, raison pour laquelle je reprends la suite de ses réflexions. Comme je vous l’ai déjà dit, il ne voyait presque rien de louable dans cette religion qui, d’après lui, n’est pas fondatrice, en ce sens qu’elle a tendance à abolir la durée. Le souci de fonder une tradition s’y est systématiquement accompagné d’un appétit de destruction de toutes les traditions antérieures
باریکاندیشیهای لوی استروس دربارۀ اسلام از سویی نتیجۀ مطالعات او بود و از سوی دیگر، حاصل مشاهدات او در جامعههای اسلامی. از همین رو، هم از نظر تاریخی به اسلام خرده میگرفت و هم از نظر جامعهشناختی. بیشک او در خردهگیریهایش به اسلام، گوشۀ چشمی به دینها و تمدنهای دیگر داشت. از سوی دیگر، جامعههای مسلمان در طی 60 سالی که از انتشار کتاب او میگذرد، برخی از ارزشها و عناصر فرهنگیِ تمدن غربی را گرفته و از آنِ خود کردهاند. بنابراین، امروز انتقادهای جامعهشناختیِ او را به اسلام، دستکم در بعضی زمینهها، نمیتوان به همۀ کشورهای اسلامی تعمیم داد.
En observant des monuments bâtis par les musulmans en Inde et après avoir constaté la place minime qu’ils ont réservée à l’enseignement des Beaux-arts dans l’éducation, Lévi Strauss s’est légitimement posé la question de savoir quelle était la raison profonde du dédain des musulmans pour les arts plastiques. Pourquoi dans cette religion la sculpture est-elle prohibée, certaines formes de la musique sont-elles condamnées et la peinture se pratique-t-elle comme un art d’agrément
در دانشگاه لاهور، دپارتمان «هنرهای زیبا» را خانمی انگلیسی که همسر یک مسلمان پاکستانی بود، اداره میکرد. به گفتۀ لوی استروس، تنها دختران پاکستانی اجازه داشتند در کلاسهای او شرکت کنند. در آن کلاسها هنر مجسمهسازی جایی نداشت، زیرا در اسلام ساختن تندیس آدم و حیوان حرام است. آموزش موسیقی مخفیانه انجام میگرفت و نقاشی را به عنوان هنری سرگرم کننده درس میدادند. از نظر لوی استروس، ناروا شمردن تصویر در اسلام، مسلمانان را مجبور به هنروری درعرصههای محدودی کرده است. از همین رو، هنر اسلامی همین که به اوج میرسد، فرومیریزد.
En raison de la répudiation des images en islam, l’artiste musulman est privé de tout contact avec le réel. Il perpétue une convention tellement dépourvue de vie qu’elle ne peut être ni rajeunie ni fécondée. Selon Lévi Strauss, si l’on excepte les forts, en Inde les musulmans n’ont construit que des temples et des tombes. Les forts étaient des palais habités, mais le fait que les tombes et les temples sont aussi des palais, bien qu’inoccupés, montre que pour l’islam, la vie est d’abord communauté et le mort s’installe toujours dans le cadre d’une communauté.
به گفتۀ لوی استروس، تنهایی در اسلام بیمعناست. مسلمان در میان امّت زندگی میکند و در چهارچوب هنجارها و نظام ارزشی آن میاندیشد. حتی مردۀ او نیز در درون امت جایگیر میشود. هنرمند مسلمان پیرو قراردادهای هنر اسلامی است و در جهت ثبات و دوام آنها میکوشد. از همین رو، فردیت او جولانگاهی برای ظهور نمییابد. از نظر لوی استروس، هنروری و اندیشیدن امری فردی است. از آنجا که فرد در آفرینش هنریاش از واقعیتهای تغییرپذیر فردی و اجتماعیالهام میگیرد، همواره در حال پدید آوردن قالبها و مضمونهای جدید هنری است. در حالی که هنرمند مسلمان قواعد و هنجارهای هنر اسلامی را پیوسته تکرار میکند.
L’art musulman passe sans transition du palais au bazar. C’est une conséquence du rejet des images, mais aussi de la difficulté pour l’islam de penser la solitude. Sur le plan esthétique, le puritanisme islamique, renonçant à abolir la sensualité, s’est contenté de la réduire à ses formes mineures en recourant aux parfums, dentelles, broderie et jardins.
به سبب ممنوع بودن تصویر و تندیس در اسلام، در سرزمینهای اسلامی تنها هنرهایی مانند شعر، خوشنویسی و کاشیکاری مجال بالندگی یافتهاند. اما این هنرها، به گفتۀ لوی استروس، هر جا که به اوج خود رسیدهاند، از نوآوری بازایستادهاند و هنرمندان مسلمان کاری جز بازتولید قواعد و قالبهای پذیرفتۀ آنها نکردهاند و در بهترین حالت از نمونههای عالی آن هنرها تقلید کردهاند.
« Tristes tropiques », paru en 1955, dont le contenu sur l’islam est souvent cité en ce moment, et parfois de façon tronquée, nous aide à réfléchir. C’est tout ! Il faut bien avoir à l’esprit que Claude Lévi Strauss a contribué à la découverte et à l’acceptation de la diversité culturelle qui, à ses yeux, ne justifie aucune discrimination des civilisations qu’il a étudiées.
شاد و خرم باشید!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید