رفتن به محتوای اصلی

مهمان های ناخوانده

مهمان های ناخوانده

 کماکان شب هاي سرد زمستاني ادامه داشت و در يکي از آنها خاله پيرزن در خانه کوچکش نشسته بود و به باران نگاه مي کرد. البته چاره يي جز نگاه کردن به باران هم نداشت. هم بهتر از تلويزيون تماشا کردن بود، هم چون پارازيت زياد بود و ماهواره قابل استفاده نبود بهتر بود همان باران را نگاه کند. به هر روي در زده شد و خاله پيرزن پرسيد کيه؟ کسي که پشت در بود جواب داد من احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي هستم. خاله پيرزن گفت؛ ننه شما در روز طي ساعات اداري نمي تونين مردم رو بگيرين که هي نصف شب مي ريزين خونمون؟ خب حالا حکم هم داري ننه؟ احمدي مقدم گفت؛ نه ننه جان، بيرون بارون مياد اومدم خونه ت. اين بار استثنائاً جلبت نمي کنيم، بعد آمد داخل و گفت؛ «من و رادان در کهريزک نقشي نداشتيم.» خاله پيرزن هم جواب داد آره راست ميگي ننه، توي ماجراي کهريزک شماها نقش نداشتين، من تحقيق کردم. اينا نقش داشتن؛ عفت نخ انداز؛ نامبرده با اصلاح نامناسب صورت بازداشت شدگان باعث ايجاد جرح در نواحي فوقاني بدن آنها شده بود. جکي چان؛ شماها که نزدين لابد اون اومده زده رفته. ميرحسين موسوي، کروبي، خاتمي؛ نامبردگان اساساً در تمام اتفاقات و اشتباهات از دوره سنوزوئيک تا حالا نقش اساسي ايفا مي کنند. قورمه سبزي، اين عنصر معلوم الحال را عده يي خواندند، عده يي خوردند و عده يي هم سرشان بوي آن را مي داد، در نهايت ماجراي همگي به يک جا انجاميد،

بعد خاله پيرزن رو کرد به احمدي مقدم و گفت؛ حالا خيالت راحت شد؟ برو يک گوشه بشين. نفر بعدي که در زد روح الله حسينيان بود. اما وقتي خاله پيرزن طبق معمول پرسيد کيه؟ او جواب داد من يک منتقد سينما هستم، بعد آمد تو و گفت مگه خبر نداري کلي در مورد فيلم به رنگ ارغوان نظر کارشناسي دادم و حتي گفتم کدام قسمت ها به روايت قصه نامربوط است و به فيلم صدمه زده. تازه گفتم بيش از 20 درصد فيلم را حذف کنن بعد پخش کنن. خاله پيرزن گفت ننه راستشو بگو حاتمي کيا رو هم مي خواين بگيرين؟ حسينيان پرسيد؛ چطور مگه؟ خاله پيرزن جواب داد؛آخه تو يا نمي دوني 20 درصد يعني چقدر يا نمي دوني سينما چيه، يا... بگذريم برو يک گوشه بشين فقط لطف کن بذار تپه نقد سينمايي گلکاري نشده باقي بمونه،

بعد دوباره يکي در زد. خاله پيرزن که پرسيد کيه، کسي که پشت در بود جواب داد؛ من فرانک دارابونت کارگردان گرين مايل (مسير سبز) هستم. خاله پيرزن گفت؛ ننه زودتر برو دور شو الان ميگن با VOA مصاحبه کردم، دارابونت گفت؛ مزاحم نمي شم ماي ننه، واسه پخش به اسم فيلم من گير دادن منم جز مسير سبز چيزي به ذهنم نمي رسه، گفتم حالا که اين حسينيان خونه شماست و رفته تو کار سينما بگو سفارش مارو هم بکنه کار ما راه بيفته،

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
سر کوچه

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید