رفتن به محتوای اصلی

خاطرات زندان تیف . قسمت 17

خاطرات زندان تیف . قسمت 17

روز چهارشنبه 12 جولای، سازمان ملل برای دومین بار به چهار نفر از زندانیان تیف پاسخ منفی داد. در متن این پاسخ آمده بود که چون آن زندانیان به عنوان اعضای ارتش آزادیبخش هنوز به مبارزه ی مسلحانه اعتقاد دارند، پناهنده شناخته نمی شوند. تاریخ صدور آن هم 10 جولای بود. روز چهارشنبه 19 جولای ، دو نفر دیگر از پناهندگان زندانی در تیف به ایران مسترد شدند.

روز پنجشنبه 20 جولای، نمایندگان زندان تیف یک ملاقات ویدئویی با نماینده ی سازمان ملل داشتند و مسولان UN به استناد اظهارات افسران ارتش آمریکا به صراحت اعلام کردند که زندان تیف جای خوبی است.!!!

در همان روزها شعله های جنگ میان حزب ا.. و اسراییل زبانه کشید. کودکان و غیرنظامیان کشته می شدند. حزب ا.. و اسراییل هر دو خود را برحق می دانستند. لبنان باید به جهنم و ویرانه تبدیل می شد زیرا آمریکا در حال پیش بردن دموکراسی هدایت شده و نظم نوین در قالب جدیدش بود و فناتیکهای اسلامی منطقه را چنین امری خوش نمی آمد. همه ی کشورها شهروندانشان را از منطقه بیرون بردند و از راه دور ندای آتش بس! شهروندان غیرنظامی دردوطرف را هم به امان ارتش اسراییل وحسن نصرلله رها کردند!

روز دوشنبه 31 جولای، "اکبر محمدی" را در زندان اوین کشتند. "فخر آور "و "گنجی" همچنان به دنبال درب ورودی کاخ سفید بودند! روز سه شنبه یک آگوست ، سرهنگ ارتش آمریکا یا همان نماینده ی UN رسماٌ به ما گفت:" دولت عراق اجازه ی خروج شما را نمی دهد". تا آن روز نمی دانستیم که دولت عراق هم رسمیت دارد. زیرا همواره شنیده بودیم که عراق بخشی از خاک آمریکا ست و البته همه خواهان خروج مجاهدین از عراق بودند به جز آمریکا و خود سازمان مجاهدین !

روز پنجشنبه دهم آگوست، زندانیان تیف دست به یک تحصن اعتراضی در برابر در بزرگ زندان زدند. ماجرا از آنجا آغاز شد که نیروهای آمریکایی خبرنگاری را به درون محوطه ی زندان آوردند تا گزارشی مثبت ازخودشان تهیه کنند . اما به زندانیان اجازه ی گفتگو با خبرنگار را ندادند و زندانیانی را که قصد گفتگو با خبرنگار را داشتند کتک زدند. یک تحصن اعتراضی آغاز شد. همان شب سرهنگ "پلمبو" به زندان آمد و خود را مسئول حفاظت زندان "اشرف" معرفی کرد و قول داد که نماینده ای از وزارت خارجه ی آمریکا را به زندان تیف بیاورد تا به مشکلات زندانیان رسیدگی شود. اما تحصن هر لحظه گسترده تر می شد.

فردای آن روز یا 11 آگوست، سرهنگ "نورمن" نماینده ی محلی سازمان ملل به تیف آمد و گفت:" درباره ی آمدن نماینده از سازمان ملل به شما دروغ گفته اند"! در برخورد با تحصن، نیروهای آمریکایی ابتدا تلفن زندان را قطع کردند و همه ی امکانات مانند آب و برق را گرفتند و حتی سرویسهای بهداشتی را هم تخلیه نمی کردند. همواره هم زندانیان را مسخره می کردند....... موضع زندانیان اما مشخص بود: "خروج از عراق".

روز سه شنبه 15 آگوست، نماینده ی UN یعنی سرهنگ "نورمن"، به تیف آمد و گفت: وکیلی از ارتش آمریکا با خود به اینجا آورده ام تا به پرسشهای حقوقی شما پاسخ دهد. آقای وکیل جوانکی بیست و چند ساله بود که تنها یک دقیقه حرف زد وبعد مثل مترسک نشست . همه ی آن دو ساعت حضور آنان را سرهنگ "نورمن" سخنرانی کرد. آقای وکیل در همان یک دقیقه تنها این را گفت که ما به عنوان پناهنده در عراق هیچ حقوقی نداریم زیرا که شرایط، جنگی است! پسرک نادان و کم تجربه و دکوری که خر پیش او پروفسوربود! زندانیان پرسیدند که:" چرا با سازمان ملل قرارداد بسته اند تا ما را در عراق زندانی نگه دارند"؟ و پاسخ این بود که چنین امری درخواست UN بوده است.

روز شنبه 19 آگوست، ساعت 3 نیمه شب گزمه های آمریکایی به زندان تیف هجوم آوردند و وسایلی مانند کتابهای زندانیان را با خود بردند. همان روز سرهنگ "نورمن" اعلام کرد که سازمان ملل حاضر به دیدار با شما دیدار نیست. ما فریاد می زدیم و خواهان خروج از عراق بودیم اما مجاهدین التماس می کردند که زیر چتر حمایتی ارتش آمریکا در عراق باشند.

روز یکشنبه 27 آگوست، سرهنگ "پلمبو" اعلام کرد که علت قطع برق و خرابی ژنراتور، کمبود بودجه در ارتش آمریکا است و سپس تهدید کرد که :" باید به تحصن پایان دهید و به زندان تازه سازی که در همان نزدیکی آماده کرده بودند بروید". زندانیان باز هم تصریح کردند که خواستار خروج از عراق هستند. روز دوشنبه 28 آگوست، یکی از زندانیان در تماس تلفنی با همسرش هنگامی که پیگیر وضع حقوقی اش می شود، در پاسخ از همسرش می شنود که : "من برای پیگیری کار تو به ژنو رفتم. در آنجا مجاهدین تحصنی به راه انداخته بودند و یکی از خواسته هایشان این بود که زندانیان تیف نباید از عراق خارج شوند. زیرا همه مزدوران رژیم هستند." به باور سازمان مجاهدین، هر آن کسی که با آنان نیست، مزدور رژیم است. یا باید در میزان نفوذ و تاثیرگذاری رژیم ایران در سازمان مجاهدین بازنگری کرد ( آنگونه که توانسته پس از سرنگونی "صدام" 1000 نفوذی درون سازمان تربیت کند) یا در اندیشه ی رهبر عقیدتی.

آیا پاسخگویی به انحرافات و خطاها و صداقت در برابر مردم ایران و نیروهای به گروگان گرفته شده ، تا این اندازه دشوار است که حاضر هستند همه را زنده به گور کنند تا تنها خودشان برقرار و ماندگار باشند؟ پس از سرنگونی "صدام" مسولان ارشد مجاهدین به همه ی کسانی که خواهان جدایی از سازمان بودند می گفتند: "آیا می خواهید بروید در تیف دفن شوید؟ راه برون رفت از آنجا وجود ندارد

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید