رفتن به محتوای اصلی

نقدی بر "لویتان" اثر معروف توماس هابس - بخش اول

نقدی بر "لویتان" اثر معروف توماس هابس - بخش اول

. نقدی براثر معروف  توماس هابس ، Thomas Hobbes- (تولد 1588-مرگ 1679 ) با عنوان : لویتان ، (Léviathan ) اثر فنا ناپذیر  فیلسوف معروف انگلستان

به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

Kazem.randjbar@yahoo.ft

پیشگفتار

از طریق مطبوعات  و انترنت  با خبر شدم  که اثر معروف  توماس هابس  ،فیلسوف ومتخصص  فلسفه سیاسی   معروف  انگلیس ، در قرن   - 17 میلادی  ، توسط  : آقای دکتر حسین  بشیریه  ترجمه شده ، و توسط  نشریه نی در 572 صفحه با تعداد 1000 نسخه  در سال 1392 چاپ و منتشر شده است . توماس هابس و  اثر معروف  او : لویتان ، بر تحصیل کرده های  رشته  فلسفه – علوم سیاسی – جامعه شناسی سیاسی ،  اثر  شناخته شده و در عین حال ،  محتوی آن  بخشی از ماده درسی  رشته های علمی یاد شده  در دانشگاه های معتبر جهان است ..  من صاحب این قلم ، قبل از تحصیل  در فرانسه در رشته جامعه شناسی  سیاسی ، تا درجه دکترا ،  با نام  توماس هابس  بیگانه نبودم .  از آنجائیکه  یک حس کنجکاوی  در زمینه تاریخ و سیاست و فلسفه ،  از دوران نو جوانی  در خود داشتم ،  لذا  در اثر معروف و سه جلدی  زنده یاد : دکتر بها الدین  پازار گاد   با عنوان :  تاریخ فلسفه سیاسی در سه جلد  انتشارات :کتابفروشی  زوار تهران  به تاریخ تیر ماه 1336 هجری شمسی ، که جلد سوم آن  با عنوان کتاب .  کتاب سوم  عهد فرضیه  دولت ملی . از آغاز  فرن شانزدهم  تا پایان قرن نوزدهم ، فصل بیست و دوم این  اثر  از صفحه 575 تا 601 ، به زندگی سیاسی و  اثر معروف او ،  لویتان  (Léviathan- لویاتان ، نام اسطوره ای  حیوان بزرگ و مهیب دریائی است که در  کتاب  مقدرس  مذهبی  موسوم به  عهد عتیق  از آن نام برده شده است . البته منظور توماس هابس از بکار بردن  این  عنوان از یک  حیوان  با قدرت  خارق العاده و بر ترو اسطوره ای  ،  از منظر فلسفی ،  حاکمیت  قدرت دولت  منتخب  مردم است که بعد از انتخاب ، این دولت ، بالاترین قدرت  در راستای حکومت بر جامعه است  که تا صلح امنیت  در جامعه ، و حقوق فردی و شهروندی  یک ملت  و استقلال و تمامیت ارضی کشور  تامین و تضمین  شود.

من این کتاب سه جلدی  تاریخ فلسفه سیاسی  را در سال 1345 در ایران خریده بودم ،  و در سال 1349 بعد از ترک ایران در راستای  تحصیل  در رشته جامعه شناسی  ، و و تخصص در جامعه شناسی  سیاسی ، با خود  به فرانسه آوردم .

 نگاهی مختصر به تاریخ انگلستان  در قرن  17 میلادی .

 لازم بیاد آوری است که قبل آنکه  شخصیت  علمی  و فلسفی توماس هابس  آشنا  بشویم ، از منظر عقلی و علمی منطقی است ، که شرایط  اجتماعی ، سیاسی  جامعه ایکه  توماس هابس  در آن جامعه به دنیا آمده ،  رشد کرده و تحصیل نموده است ،  نظری ولو  کوتاه  به شرایط جامعه انگلستان  قرن 17  نظر بیاندازیم . چونکه  این یک واقعیت انکار ناپذیر است ،که توماس هابس  و شعور  عقلی و علمی و دانش او ، حاصل جامعه انگلستان ، و اروپای عصر خود می باشند .  همچنانیکه   اندیشه های   روحانیون حکومتی در ایران  امروز ، دست آورد  قرنها حاکمیت  جهل و خرافات و استبداد  دینی و حکومتی  ایران  و جهان اسلام هستند  .

*                           *                                 *

نگاه  مختصر به تاریخ انگلستان در قرن 17 میلادی و انقلاب 1688 این کشور .

انگلستان  در طول نیم قرن یعنی 50 سال  قرن  17 ،سیستم های حکومتی ، استبداد سلطنتی ، جمهوریت ، دیکتاتوری فردی را ، تجربه کرده است و در نهایت  به نظام :دموکراسی  متکی بر نظام سلطنتی  رسیده است .  فراموش نکنیم  که اولین انقلاب  در انگلستان در سال 1688 میلادی  رخ داده است . به عبارت دیگر  انگلستان یک قرن جلوتر از فرانسه (تاریخ انقلاب کبیر فرانسه 1789 ) انقلاب کرده است .  انگلستان  اولین کشوری بود  که پادشاه خود را محاکمه کرد و این دادگاه حکم اعدام  او را صادر نمود و به اجراء گذاشت و نظام جمهوریت را مستقر کرد ، ولی موفق به ادامه  نظام جمهوریت نشد  و دوباره  جامعه به انقلاب کشیده شد و در نهایت  نظام حکومتی  سلطنت مشروطه  مخصوص  خود را  مستقر کرد  که تا امروز ادامه دارد .

 اولین انقلاب انگلستان  20 سال ، یعنی از سال 1640 تا 1660، طول کشید . پادشاه ، یعنی شارل اول (به انگلیسی چارلز اول )  در این انقلاب  بدست انقلابیون  سرش بریده شد و یک جنگ داخلی  انگلستان را  در خود  غوطه ور کرد . نظام سلطنتی  ملغی  شد و نظام جمهوری  بجای آن بر گزار گردید .  این نظام  بظاهر جمهوری ،  به حکومت  فردی – نظامی – خودکامه :الیویه  کرومول  (Olivier Cromwell- متولد 1599- مرگ 1620) نابغه نظامی  در تاریخ انگلستان  با نام قیام بزرگ  یاد می کنند ، 28 سال طول کشید . شارل دوم (متولد 1630 مرگ 1685 )  مدت 25 سال  یعنی از 1660 تا 1685 ، فرزند پادشاهی را که انگلیسی گردن زده بودند  بر تخت سلطنت نشست و سعی نمود  که زخم های  اجتماعی  انگلستان ناشی از انقلاب را  التیام بخشد .  بعد از مرگ اش برادر او  جاک دوم (Jacques Stuart  )  متولد 1633- مرگ 1701 جانشین او می شود .  این پادشاه  پیرو مذهب کاتولیک  و خیلی سخت گیر بود . بخاطر این  سختگیری های مذهبی  در عرض سه سال  سلطنت  اعتبارات اجتماعی اش را  از دست می دهد  و شرایط مناسب برای پرو تستان های انگلیس  پادشاه را به  صحنه سیاسی می کشند . پروتستان های  انگلیسی  با  داماد  پروتستان مذهب  هلندی او  ارتباط بر قرار می کنند و در نوامبر 1688 ،  گیوم هلندی  با نیرو  نظامی خود  در سواحل انگلیس  پیاده می شوند .   جاک  مجبور به ترک  انگلستان شده و به  فرانسه  پناهنده می شود و سعی میکند  که در راستای  باز پس گیری  مقام سلطنت  در انگلستان  ، با نیروی نظامی در ایرلند  پیرو مذهب کاتولیک  پیاده شود . در فوریه  1689  یک  کنوانسیون ( توافق نامه ) انتخابی  انگلیسی ها  گیوم سوم  را پادشاه و همسرش  را ملکه انگلستان  انتخاب می کنند  البته به شرطی که آنها باید   قوانین  حقوق  فردی و اجتماعی  جامعه انگلیس را محترم شمارند . درسال 1660  نظام سلطنتی  با اصل  شاه نماد  حاکمیت  قانون  در کشور است ، نظام پادشاهی در انگلستان    مستقر  می شود که تا امروز ادامه دارد .

 این چنین  انگلستان  در مدت کمتر از 50 سال  تمام نظام های حکومتی – سیاسی استبداد سلطنتی  باورهای  خیالپردازانه های کمونیستی  را تجربه می کند .

تجربه  50 سال تاریخ  انگلستان قرن 17  که انگلستان تبدیل به یک آزمایشگاه  سیاسی شده بود ، در نهایت  برای فلاسفه عصر روشنگری  یک نمونه و مدل و ماخذ  برای اعلامیه  حقوق فردی –مدنی – و شهروندی ،  قرار می گیرد ، که تا این فلاسفه  خیال پردازی ها را کنار بگذارند .

*                                       *                                 *

نظری کوتاه به زندگی  توماس هابس  (تولد 1588- مرگ 1679)

توماس هابس  فیلسوف  انگلیسی ، پسر یک روحانی  پیرو مذهب پروتستان ، یکی از اولین  فلاسفه انگلیسی ، و از  بنیانگذاران  مفهوم  فلسفی دولت مدرن  و فلسفه  مدنی است .او بعد از تحصیلات دانشگاهی اش دردانشگاه  آکسفورد  به عنوان معلم  خصوصی و مربی  پسر  لرد معروف  خانواده :Cavendish کنت ایالت  Devonshire – استخدام می شود . توماس هابس  به علوم ریاضی  و فیزیک  علاقه مفرط داشت  .در مسافرت اش  به قاره اروپا  همراه با شاگر د خود  با گالیله ،دانشمند ایتالیائی  (متولد 1564- مرگ 1642) و مرسین (Mersenne –متولد 1588- مرگ 1648،یک فرانسوی مسیحی  - ریاضی دان و فیلسوف )آشنا می شود .  در سال 1610 در حالیکه  22 سال بیشتر نداشت ،  همراه  خانواده ، Devonshire در پاریس بود و در آن سال  پادشاه فرانسه  هانری  چهارم  بود.

 قبل از آنکه  اثر معروف تواس هابس  ، یعنی  لویتان  را که ترجمه آن در زبان فرانسه در 780 صفحه  و ترجمه فارسی آن  در 572  صفحه را  بصورت  مقلات  متعدد و فصل به فصل  از نظر خوانندگان  ایرانی بگذرانیم ، نگاه مختصری  به اندیشه های توماس هابس می اندازیم ، که تا خواانند ه گان  ایرانی غیر متخصص به فلسفه سیاسی ، آگاهی مختصری  به این اثر وزین فلسفی  داشته باشند و چه بسا ممکن است  مورد توجه و علاقه آنان قرار گیرد .  البته معلوم و مشخص است ،  متون  فلسفی از منظر فهم و درک  به ذات خود تا اندازه ای  سنگین  و ثقیل هستند و چه بسا  مورد  توجه همه خوانندگان قرار نگیرند . خصوصا اینکه در کشورهائیکه  هرگز با نظام  حکومتی  دموکراتیک  اداره نشده اند ، چنین  انعکاس منفی از فلسفه ، کاملا  معلوم و مشخص است .  به عنوان مثال ، در زبان توده مردم ایران ،  اصطلاح : فلسفه بافی  ،  فلسفه بافی بس است ، برو بابا  فلسفه بافی  نکن ،  خود نشانگر  فقر  بینش فلسفی در جامعه ایران است .  دلیل آن  همین  روی کار آمدن  یک حکومت استبدادی  دینی که بیش از 34 سال است  با استبداد کامل  بر ایران  حاکم است ، فقر فرهنگ سیاسی در جامعه ایران است . وقتی که آیت الله خمینی  برای مردم فریبی سیاسی خود ، به ملت ایران  این قول را داد : آب و برق را مجانی می کنیم ، اتوبوس را مجانی  می کنیم ، برای شما  خانه های ارزان  قیمت می سازیم !!!  قریب به اتفاق ملت ایران آنرا باور کردند .  برای اینکه ایت الله خمینی  قبلا در سخنرانی های خود گفته بود : اقتصاد مال خر است ، ما برای خربزه انقلاب نکرده ایم ، ما برای اسلام  عزیز  انقلاب کرده ایم !!!! این سخنان  نشانگر فقر فرهنگ سیاسی یک جامعه در هزاره  سوم میلادی می باشند .

*                               *                             *

 قبل از آنکه  کل محتوی  اثر معروف  توماس هابس  را  یعنی لویتان  را مورد نقد  قرار بدهیم ، در این جا چند نمونه از اندیشه های توماس هابس و نحوه  اثبات  عقلی و علمی  اور را برای خوانندگان  ارائه می دهیم ، تا  چه بسا ممکن است  چنین  نوشته و تحلیل ها  مورد توجه  این عزیزان قرار بگیرند .

هابس  می نویسد :  لازمه استقلال  یک ملت  در یک جامعه ، لغو  دین حکومتی و دولتی ، همراه با  احترام  به حقوق  انسانی   احاد ملت و   تساهل و تسامح و همزیستی  مسالمت آمیز  پیروان  ادیان و مذاهب مختلف در آن جامعه  است .

بخش چهارم  کتاب در واقع  به دو بخش  تحلیلی و تفسیری تقسیم می شود .   بخش  اول  شامل  مقوله سیاست  و مدیریت جامعه  در ابعاد  یک ملت است .  بخش دوم ،  معنی و مفهوم فلسفی سیاسی  ملت و مسیحیت را شامل می شود .این اندیشه که سیاست و دین  همیشه   ارتباط   تنگاتنگ داشتند ، در  اثر  توماس  هابس  در فصل 12  ، در بخش اول کتاب  مشاهده می شود . البته  توماس هابس  در فصل هفتم ،معنی و مفهوم  : ایمان  ، را از منظر  فلسفی  توضیح میدهد ، و همچنیین  فرق  بین : شناخت و ایمان  را  تو ضیح و تفسیر می کند .

 از منظر  توماس هابس  وقتی   ما  یک چیزی را می شناسیم ،  این شناختن  زمانی است  که یک  عقیده  و اندیشه را بادلایل  اثباتی  ، آنرا قبول می کنیم .  به عنوان مثال ، مجموع  سه ضلع یک مثلث ، در تمام دنیا ، 180 درجه است .  این اصل را در تمام دنیا میتوان ثابت کرد .  یا قانون   سقوط اشیا ء در کره زمین ، یک اصلی است ، که صاحبان  اندیشه و منطق و علم  فیزیک آنرا قبول دارند و حتی سرعت سقوط اشیاء را محاسبه می کنند . این قوانین و استدلالات شناخت است .

  از منظر  هابس  معنی و ذاتاً رابطه  بین وجود  هستی و هستی شیئی  قابل اثبات است ، و  تاکید می کنیم که  چنیین چیزی ، یا چنین قانونی وجود دارد مثل هستی و وجود هستی  خورشید  برای ساکنان کره زمین  که هم هست و هم  وجودش قابل اثبات است . درصورتیکه  برعکس  ایمان ،  حاصل رابطه  بین انسان ها  می باشند ، و از طریق این رابطه  وجود این باور ها تائید می شوند  (دقت بکنید  ثابت نمی شود بلکه تائید می شود . وجود یهودیان ، مسیحیان ، مسلمانان  تائید دین یهودیت ، مسحیت ، و اسلام است ، نه اثبات علمی  این ادیان  . هابس می گوید :  باور داشتن ارزش  علمی و اثباتی و هستی  عینی و ذاتی ندارد ، بلکه یک باور است .  (مثل باور داشتن به  اینکه عدد 13 ، نحس است !!!) 

 ولی آنچه را که می شناسیم ، به باور داشتن احتیاج ندارد .  کسی  نمی گوید : من باور دارم  که این آقا  که روبروی من ایستاده است ، و من او را با عقل و چشمان سالم می بینم  برادر من است !!!  کسی که برادرش را می شناسد ، به باور داشتن  اینکه این شخص برادر اوست احتیاج ندارد .

سومین بخش  کتاب   عنوان اش :  جمهوری مسیحیت  است . هابس در این بخش  نوشته های  انجیل را نقد و تفسیر می کند ، و هدف اش  نشان دادن  نحوه درک  محتوی انجیل  به دین باوران است .  از منظر هابس  در انجیل  سخنی از  نظام حکومتی  مسیح وجود ندارد . عیسی مسیح  نظام حکومتی  مسیحیت  برای پیروان خود  بجای نگذاشته است . ولی  عیسی مسیح  در پیام خود به مسیحیان به روشنی  اعلام میدارد جمهوریت مسیحی وجود ندارد ،  وظیفه مسیحیان میداند  که از حاکمان خود  پیروی بکنند  . دنیای  حاکمیت خدا ،  در این دنیای خاکی نیست .

چهارمین  و آخرین بخش کتاب   لویتان ، عنوان اش: سرزمین  جهل  است . هابس این عنوان را  در رابطه  با دین ، و نحوه ایکه  ادیان در بین جوامع بشری تبلیغ  می شود نسبت می دهد . هابس بر این اصل تکیه می کند ، که دین در بین جوامع  بشری ، بصورت غلط  تبلیغ شده  و تبلیغ می شود . و این تبلیغ  غلط دین ،  جهان بشری را  به جهنمی که مشاهده می کنیم ، تبدیل کرده است . جنگ های طولانی  مذهبی نمونه  آن هستند .  و از آنجائیکه  دین غلط  تبلیغ و تفسیر شده است ، پاپ ها  در رقابت  با پادشاهان ، باعث  جنگهای خونین  بین توده  مردم شده اند . (برای ما ایرانیان  نسل حاضر ، اختلاف  روح الله خمینی ،  معروف به آیت الله خمینی  با کمک قدرت های استعماری  در راستای اهداف این قدرت ها با محمد رضا شاه پهلوی  و صدماتی که ملت ایران در طول این  35 سال گذشته  پرداخته و هنوز می پردازد  سخن  توماس هابس را تائید می کند . )

 هابس اشاره می کند  که چگونه  انگلستان  در زمان  هانری هشتم ، پادشاه  این کشور ، توانست از نفوذ  قدرت پاپ  در امور داخلی انگلیس  جلوگیری بکند .  هانری هشتم  این عمل را با قطع  رابطه انگلیس  با واتیکان شروع  کرد ، و به دنبال آن ، با لغو  دین دولتی  در سرتاسر انگلستان ، راه را  برای یک جامعه  متکی بر آزادی  بیان و اندیشه ، و آزادی های های بوارهای دینی ، علناً دین دولتی را در این کشور لغو کرد .  بی جهت نیست که انگلستان  این کشور بظاهر کوچک  در قرن نوزدهم ،با نظام  دموکراتیک  خود ، درعین حال ، تبدیل به بزرگترین قدرت  اقتصادی ، سیاسی ، و نظامی  و استعماری  دنیا می شود .

چهار قسمت کتاب  لویتان  توماس  هابس  در  واقع به دو گروه  تقسیم می شود .  گروه اول  مختص  سیاست و اداره جامعه است . گروه دوم  مربوط به  مجموعه  روابط همگون  باورهای  مذهبی مسیحیت  می باشد .  هابس  در بخش اول  فصل  دوازدهم  را  به این اصل ، که سیا ست همیشه با دین  پیوند داشته ، اختصاص می دهد . البته هدف  هابس  در این تحلیل و تفسیر  این نیست که اصل ارتباط  سیاست  با دین  را تائید بکند . بلکه  هابس  واقعیت های تاریخی زمان خود  را بیان می کند .  در فصل  هفتم  این بخش  هابس  معنی و مفهوم  و فرق بین  دانستن و باور داشتن را توضیح و تفسیر  می کند . در بخش  اول  فصل هفتم  هابس در باره  ماهیت ایمان و شناخت  و ایمان را  توضیح می دهد و فرق  این دو را و چگونه بودن  هر کدام راشرح می دهد .

ادامه دارد.

پاریس 13 اکتبر 2014 .

اقتباس  بطور کامل و یا به اختصار  با ذکر  ماخد و نام نویسنده ، کاملا آزاد است .

 ماخذ  در زبان  فرانسه .

 -------------------

1- http://mper.perso.infonie.fr/auteurs/Hobbes.html

2- http://www.arm.asso.fr/offres/doc_inline_src/57/La+religion+comme+problE8me+politique.pdf

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید