رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز نزدیک‌تر به دمکراسی از تمام جنبش‌های تاریخ ایران

جنبش سبز نزدیک‌تر به دمکراسی از تمام جنبش‌های تاریخ ایران

۱۳ آبان ۱۳۸۸

در تبیین ویژگی‌های جنبش سبز، با ضرس قاطع می‌توان گفت که این جنبش از سه صفت "مشارکت" بسیار قوی مردمی، به طور "فعال" و به طرز "خود جوش" برخوردار است. در تاریخ معاصر ایران به هیچ جنبشی، از جنبش تنباکو گرفته تا انقلاب مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و یا انقلاب بهمن ۵۷، این سه صفت، را یکجا نمی‌توان با قاطیعت به این حرکت‌ها نسبت داد. جنبش تنباکو مورد حمایت قاطع مردم ایران بود، ولی این جنبش از خارج و از طریق علما، به آن‌ها وارد شده بود. مردم در بوجود آمدن آن جنبش، به طور فعال و خود‌جوش دخالتی نداشتند. انقلاب مشروطیت نیز به زعم برخی از مورخان، مانند کسروی که در آن شرکت کرده بودند، در میان توده‌های مردم ایران، به ویژه روستاییان که اکثریت ملت را تشکیل می‌دادند، چندان شناخته شده نبود و در آن مشارکت فعالی نداشتند. پایه‌های مردمی نهضت ملی تحت رهبری دکتر مصدق نیز با وجود آنکه طبقات و اقشار مختلفی را در زیر چتر خود درآورده بود، ولی از وسعت چندانی برخوردار نبود، وگرنه به آن سادگی تسلیم کودتا و حکومت استبدادی نمی‌شد. انقلاب بهمن ۵۷ از پشتیبانی بسیاری از مردم ایران و از صفت حضور فعالانه مردم برخوردار بود ولی خود‌جوشی را نمی‌توان با قاطیعت به آن منسوب کرد. موتور جنبشی را که منجر به انقلاب ۲۲ بهمن شد، روشنفکران روشن کردند که بزودی موتور بزرگ‌تر اسلام‌گرایان جانشین آن شد و توده‌های مردم به صورت فعالانه ولی از طریق فعالان اسلامی هدایت شدند و از خود چندان پیش‌قدمی و ابتکار عمل نشان ندادند. این رهبران انقلابی بودند که از نارضایتی‌های مردم استفاده کردند و انقلاب را شکل دادند. در این انقلاب مردم بیشتر دنباله‌رو بودند، تا بالعکس.

جنبش سبز از هر سه صفت فوق‌الذکر برخودار است. مهم‌ترین عامل پیدایش این پدیده، ظهور یک فراطبقه‌ای عظیم است که در سی سال اخیر، در اثر شکل گرفتن نیروی فاعلیت در بدنه‌ی جامعه ایران بوجود آمده و این جنبش را شکل داده است. به عبارت دیگر، قشرهای مختلفی که اجزای این فراطبقه را تشکیل می‌دهند در اثر انقلاب ۵۷ و سپس جنگ هشت ساله و دوران بازسازی، از حالت انفعال، در آمده و به فاعلیت رسیده‌‌‌‌اند. آن‌ها همچنین از وجود فاعلیت خود و حقوق شهروندی مترتب بر آن آگاه هستند. این جنبش خودجوش است زیرا هنگامیکه افراد جامعه، دارای حس حقوق شهروندی می‌شوند، و آن را در مخاطره می‌بینند، خواه ناخواه به طرز خود انگیخته‌ای برای حفظ آن به تحرک در می‌آیند.

بدون شک هر جنبش سیاسی و اجتماعی که مردم در آن، در مقیاس وسیع و به طور خود‌جوش و فعال حضور دارند، از توان بالایی برای رسیدن به اهداف خود برخوردار است. ولی خودجوشی، این جنبش سیاسی و اجتماعی را غامض‌تر می‌کند. یک نهضت خودجوش اصولا از کسانی که در موقعیت رهبری قرار دارند، تا حد قابل ملاحظه‌ای فاصله دارد و غالبا از آن جلوتر است. در این پدیده هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف وجود دارد. جنبه‌‌ی مثبت این پدیده، این است که این نوع از نهضت‌ها از خصوصیات بالاتری از دمکراسی و تکثرگرایی بهره‌مند هستند و به این دلیل نیز از خود خشونت کمتری نشان می‌دهند. جنبش سبز، این خصایص را به طور بسیار روشنی به نمایش گذاشته است. مطالبات گروه‌های مختلفی که این نهضت را تشکیل می‌دهند، عموما از کسانی که به عنوان رهبر این حرکت تلقی می‌شوند، پیش‌تراست. آنان خواهان برپایی اصول دمکراتیک در کشور هستند، و در عین حال، سعی دارند از توسل به خشونت برای رسیدن به مقصود بپرهیزند. جنبه منفی این قضیه، این است که نهضت‌های خود‌جوش و نه‌چندان رهبری‌پذیر، از کارایی نسبتا پائین‌تری برای طرح یک برنامه سیاسی با اهداف معین و راهبرد‌های مشخص، می‌توانند سود ببرند. در این مدت نسبتا کوتاهی که از عمر این نهضت می‌گذرد، تاکنون به جز کلیاتی در مورد اهداف دمکراتیک و اعتراض به تجاوز به حقوق شهروندی، برنامه‌ی مشخصی در این نهضت مطرح نشده است. البته هیچگاه نمی‌توان و نبایست از نظر دور داشت که نیروهای حاکم در ایران در پی‌آنند که هر روز حلقه‌ی فشار و خفقان را تنگتر کنند، بطوریکه امکانات برای متشکل شدن و فرصت برای برنامه‌ریزی را از نیروهای دموکراسی‌خواه بگیرند و با تیشه، ریشه جنبش را بزنند.

از اینرو، جنبش سبز با معضل بسیار مشکلی دست به گربیان است. از یک طرف برای ابقای خصوصیات دمکراتیک خود بهتر آن است که از پیروی از یک رهبری قوی و متمرکز بالادست پرهیز کند و از طرفی دیگر بدون چنین رهبری‌ای که بتواند برنامه و راهکار تعیین کند، تحقق خواسته‌های به حق آن ممکن است دشوار به نظر آید. ولی آیا در زمان کنونی و با وجود اینهمه وسایل و ابزار ارتباطی، امکان دستیابی به این برنامه‌ریزی و اقداماتی برای اجرای آن سهل‌تر نیست؟ در این زمینه، ایرانیان مقیم خارج می‌توانند با همکاری و همراهی، کمک بسیار موثری در این راه انجام دهند -هرچند که این ایرانیان درون مرزی‌اند که بار عمده این جنبش را به دوش می‌کشند، ولی ایرانیان برون مرزی می‌توانند به این جنبش امداد برسانند- ایرانیان مقیم خارج از توانایی‌های بسیار بالایی مانند امکانات فکری، مالی، فنی و فن‌آوری، به ویژه در زمینه‌های کامپیوتری و اینترنتی، برخوردارند که می‌توانند این جنبش را یاری دهند. از این طریق شاید بتوان تا حدی به متشکل شدن بیشتر جنبش، بدون تعارض به جنبه‌ی خود‌جوش، دمکراتیک و متکثر آن کمک کرد. حاصل اینگونه تلاش‌ها شاید منتج به تولید یک برنامه‌ریزی بر مبنای تشکیل خرد جمعی ایرانیان باشد که در هر جای دنیا در تشکیل این خرد جمعی بتوانند مشارکت کنند. هم اکنون پایگاه‌های اینترنتی مرتبط با جنبش سبز از زمره‌ی پیشروان این روند به نظر می‌آیند.

یکی دیگر از معضلاتی که جنبش سبز، ممکن است در آینده‌ی نزدیک، به طور جدی با آن روبرو شود، جایگاه اسلام در آن، و به طور کلی جایگاه اسلام در مناسبات سیاسی و اجتماعی آینده‌‌ی ایران است. هم‌اکنون کسانی هستند که از جنبش یا به دلیل صبغه اسلامی آن و یا برعکس به لحاظ قوی‌تر شدن جنبه سکولار آن، رویگردان هستند و یا در آینده ممکن است، از آن رویگردان بشوند. در اینکه مردم ایران به طور کلی هنوز به اعتقادات مذهبی خود پایبند هستند، شکی نیست، هرچند که بسیاری از این اعتقادات، در حال تغییرات وسیعی از درون می‌باشند (که خود مبحث بسیار مهمی است ولی از حوصله این مقاله بیرون است)، ولی مسلما بسیاری از مردم ایران خواهان جدایی دین از سیاست هستند، چراکه به فراست دریافته‌اند که تداخل بی‌ر‌ویه این دو، آنچنانکه در این سی سال اخیر رخ داده، هم به ضرر دین و هم به زیان دنیا بوده است. از این نظر، جنبش سبز باید به آن دسته از ایرانیانی که فکر می‌کنند با موفقیت این جنبش، از دیانت کاسته خواهد شد، این اطمینان را بدهند که جدا نگاه داشتن دین از حوزه سیاست، باعث حفاظت آن در دنیای مدرن خواهد شد. همانطور که در ایالات متحده آمریکا دین رسمی وجود ندارد ولی دولت موظف به ضمانت حقوق تمام ادیان و تمام متدینان برای انجام مراسم دینی‌شان است. پایه‌های دین در این مملکت محکم‌تر ازبرخی ممالک اروپایی حفظ شده، که در آنان دولت نماینده‌‌ی یک دین رسمی است.

جنبش سبز بار خطیری را بر دوش دارد که تحقق اهداف آن می‌تواند دمکراسی و پیشرفت واقعی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد. تحقق این اهداف کار آسانی نیست و ممکن است در آینده‌‌ی نزدیک صورت نپذیرد، چراکه حریف قدر و تشنه‌ی قدرت است. ولی در میان تا بلند مدت، پیروزی از آن آنانی خواهد بود که در این راه جانفشانی کرده‌اند و می‌کنند و هر روز بر عده‌ی آنان افزوده می‌شود، چراکه مردمی که به درک حقوق شهروندی خود رسیده‌اند، به سادگی از این حقوق دست نخواهند کشید.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
gozaar

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید