اما در دنیای کنونی، همکاری عمیق تر بین بزرگترین کشور مصرف کننده و نیز بزرگترین کشور تولید کننده جهان یک الزام است.
برای این دو کشور، همکاری در زمینه انرژی و مسائل مربوط به آب و هوا نقطه مناسبی است. در حالی که چین بزرگترین صادرکننده کالا بجز انرژی است؛ آمریکا نیز بزرگترین مصرف کننده در دنیا باقی خواهد ماند. آمریکا بزرگترین تولید کننده نفت تا سال 2015 خواهد شد و چین بزرگترین وارد کننده آن. در حال حاضر این ظرفیت برای تبدیل رابطه یک طرفه تجاری به رابطه ای دو جانبه وجود دارد.
در تازه ترین گفتگوی استراتژیک و اقتصادی انجام شده میان ایالات متحده و چین که در پکن برگزار شد نزدیک به نیمی از 116 مسائل توافق شده در حوزه های مربوط به انرژی، آب و هوا و محیط زیست بود. این مهم نشان دهنده عمق ارتباطات و نمونه مستحکمی از همکاری در این زمینه است.
روند رو به رشد وابستگی به واردات نفت وگاز در چین ادامه دارد و تا زمانی که این روند ادامه یابد، دغدغه های چین برای تامین انرژی نقش مهم و روز افزونی در سیاست خارجی این کشور ایفا خواهد کرد. انتظار می رفت ذخایر نامتعارف گاز شیل، جایگزینی برای آینده انرژی ارائه دهد اما تاکنون این بخش در چین به موفقیتی دست نیافته است. در نتیجه چین همچنان فرصت واردات نفت و گاز نامتعارف از آمریکا را دنبال کرده و در کنار آن درصدد همکاری های تکنولوژیکی با این کشور است تا بتواند با کمک آنها از منابع داخلی خود بهره برداری نماید. چین به شدت در حوزه ذخایر، زیرساخت ها و تجارت نفت و گاز نامتعارف در آمریکای شمالی سرمایه گذاری کرده است. بعنوان مثال، در سال 2013 شرکت ملی نفت فلات قاره چین، مالکیت یک شرکت نفتی کانادایی به نام «نکسن» را با مبلغ پانزده میلیون دلار بدست آورد.
موضوع دیگری که باعث می شود دو کشور همکاری نزدیک تری باهم داشته باشند - حتا بیشتر از حوزه انرژی - موضوع تغییرات آب و هوایی است. اگر دو کشور قدرتمند و بزرگ اقتصادی نتوانند برای رسیدگی به این تهدید بسیار جدی تمدن بشری (تغییرات آب و هوایی) با یکدیگر همکاری نمایند، پس در چه موضوعی این همکاری فراهم خواهد شد.؟ سطح تفاهم بین ایالات متحده و چین بطور قابل ملاحظه ای از نشست کپنهاگ در سال 2009 بالاتر رفته است. در نشست کپنهاک رهبران کشورهای جهان نتوانستند موضع واحدی را در قبال این مساله اتخاذ کنند و علت اصلی این شکست نیز اختلاف بین دو کشور چین و آمریکا بود. با مدیریت موثر می توان چشم انداز امیدوار کننده تری برای مذاکرات آینده که قرار است در سال 2015 در پاریس برگزار شود متصور بود.
این ظرفیت جدی و واقعی برای همکاری، بیش از گذشته وجود دارد زیرا سیاست های انرژی و آب و هوا همراستا با منافع آمریکا بوده و در عین حال به دولت چین کمک می کند تا برخی از مشکلات داخلی خود را حل و فصل نماید. یکی از مهمترین اولویت های چین مقابله با آلودگی هوا و تخریب محیط زیست است که مسبب آنها تکیه بیش از حد بر صنایع سنگین و آلوده – برای سرعت بخشیدن به رشد اقتصادی – می باشد.
کاهش تولید گازهای گلخانه ای حاصل از تردد کامیون های سنگین در چین، نتیجه متصور از این همکاری است. شرکت های آمریکایی از مجرای تنظیم مقررات و استاندارد سوخت در چین و انتقال فناوری های پاک، به این کشور کمک می کنند تا با مشکل اصلی داخلی خود مقابله کند و همزمان به بازار بزرگ چین دسترسی یابند. مزایای مشابه دیگری نیز در همکاری های جدید در زمینه بازده دیگ بخار صنعتی، سوئیچ سوخت و ایجاد بنادر دیده می شود.
برای بوجود آمدن پیشرفت واقعی باید بر روی چند مبحث اولویت دار تمرکز شود. برای مثال شرکت آی بی ام در ماه جولای، مرکزی در پکن راه انداز ی کرد که به کمک آن، مسئولین شهری می توانند آلودگی هوا را پایش نموده و به آن رسیدگی کنند.
«دوست آن است که گیرد دست دوست». این یک حقیقت ساده است که به نظر می رسد دو دولت برای شروع روابط دو جانبه به درک آن نیاز دارند. همکاری موفقیت آمیز در مورد مسائل انرژی و آب و هوا ممکن است کلید باز کردن قفل سفت و سخت روابط دیپلماتیک ایالات متحده و چین باشد.
پایان گزارش./.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید