پس از انتشار مطلب مربوط به مسئولیت متقابل طرفین یک جنگ (چرا و چگونه مسئولیت متقابل را در جنگ اسرائیل-حماس نفی میکنند؟) و نقد دادن کارت سفید به حماس و دیگر گروههای فلسطینی در گیر در جنگ، سایت رادیو زمانه دو نقد بر مطلب من منتشر کرد. (“چرا و چگونه اسرائیل ناعادلانه میجنگد؟” و “در دفاع از «مار»های فلسطین“)
نویسندگان این دو نقد متاسفانه ادب را رعایت نکردند: یکی به جای پاسخ به برنهادهی من ندای “شرمت باد” سرداد و دیگری نویسندهی این مطلب را نادان و مغالطه کننده خواند در حالی که خود بعد از تایید مبانی مطلب من با یک “اما” در سطر بعد با همانها که خود موافق بود مخالفت کرد. به همین دلیل است که من معمولا در مباحث دو طرفه شرکت نمیکنم چون متاسفانه ادب و نزاکت در این گفتگوهای دو طرفه قربانی میشود. از این حیث مطلبی مستقل در پاسخ به دو مطلب قبلی نوشتم اما دبیر سایت از انتشار آن خودداری کرد به این دلیل که “نسبت به مقالهی قبلی نکتهی تازهای ندارد”. بنابر این مجبور شدم به این دو پاسخ، پاسخ دهم. اما برخلاف ناقدان محترم به مطالب آنها پاسخ میدهم و نه شخص آنها.
حماس و فلسطین
ناقدان محترم باور دارند که جنگ موجود جنگ میان اسرائیل و حماس نیست بلکه میان اسرائیل و فلسطین است. طرف اسرائیل ماجرا روشن است: اسرائیل به عنوان یک دولت ملت توسط پارلمان نمایندگی میشود و کابینهاش نیز از دل آن بیرون آمده است. بدین ترتیب دولت اسرائیل در این جنگ اکثریت جامعهی اسرائیل را نمایندگی میکند. نظر سنجیها در اسرائیل هم همیشه نشان دادهاند که در شرایط جنگی مردم از دولت خود حمایت میکنند. متاسفانه عادت گروههای چپ و اسلامگرا این است که تظاهرات چند صد (مثل جمهوری اسلامی)، چند هزار (مثل جماعت اشغال وال استریت) یا حتی چند صد هزار نفری را با همهی مردم یکی میگیرند.
اما حماس یا جهاد اسلامی ملت فلسطین را نمایندگی نمیکنند و امروز بدون این نمایندگی با اسرائیل میجنگند. حماس مشخصا آوارگان فلسطینی در دیگر کشورها و مردم کرانهی باختری را نمایندگی نمیکند. در غزه نیز انتخاباتی در سال ۲۰۰۶ برگزار شده و حماس انتخابات را برده است اما هیچ ملتی نمایندگی ابدی به یک گروه نمیدهد. حتی نمایندگان منتخب مردم ممکن است در یک موضوع اکثریت را نمایندگی نکنند و به همین دلیل مراکز نظر سنجی در کشورهای آزاد و دمکراتیک در هر موضوع نظر سنجی انجام میدهند.
هیج نظر سنجی یا انتخاباتی نشان نمیدهد که مردم فلسطین این جنگ را میخواهند یا حماس به نمایندگی از آنها در این جنگ درگیر شده است. گروه حماس نیز مثل دیکتاتوریهای ابدی که بعضا با انتخابات بر سر کار میآیند به واسطهی منافع گروهی و دغدغههای ایدئولوژیک یا انتقام گیری وارد این جنگ شده است، جنگی که با هر نتیجهای به نفع مردم کوچه و بازار غزه نیست. کشتن چند اسرائیلی یا شلیک هزاران موشک تنها برای تشفی مقامات جمهوری اسلامی یا انتقام گیری اعضای به کار میآید و نه حل مشکلات مردم غزه.
تاریخ تنفر
یکی از ناقدان فرض را بر این گرفته که تنها ناقدان اسرائیل از تاریخ این کشور آگاهاند. تاریخ نزاع میان یهودیان و مسلمانان از سال ۱۹۴۸ آغاز نمیشود. اگر قرار است به سراغ تاریخ برویم چرا از کشتار یهود بنی قریظه به دست پیامبر اسلام سخن نمیگوییم. اینجا که میرسد ناقدان دست از سخن میشویند چون تصور میکنند احساسات مسلمانان را جریحه دار میکنند یا یهودیان را قربانی معرفی میکنند که به نفع اسرائیل است. اما در باب یهودیان تصور نمیکنند که وقتی به سراغ تاریخ میروند احساسات آنها جریحه دار میشود.
بحث من این است که رفتن به سراغ تاریخ مشکلی را حل نمیکند چون از لحاظ حقوقی (که بهترین رهیافت به حل منازعات است) شهروندان امروز اسرائیل قرار نیست به اعمال اسلافشان پاسخ گویند همچنان که ایرانیان امروز قرار نیست پاسخگوی کشورگشاییهای نادر یا ۳۱۰ میلیون امریکایی قرار نیست پاسخگوی برده داری چند ده هزار از پدرانشان باشند. میگویند در منطقهی خاورمیانه مردم به سراغ کینههای تاریخی میروند. در پاسخ میگوییم علت کشتار شیعه توسط سنی یا سنی توسط شیعه یا شیعه علیه بهایی یا مسلمان و یهودی علیه یکدیگر همین است. کار ما گرفتار شدن در دام کینههای تاریخی نیست.
از تاریخ چند هزار ساله و چند دهساله نزدیک تر همین جنگ داخلی در سوریه است. چند تن از دوستانی که امروز کشته شدن چند صد فلسطینی (بسیاری از آنها نظامی و درگیر در جنگ) را همانند کشتار جمعی در رواندا یا بوسنی میخوانند به سراغ ۱۷۰ هزار سوری که به دست بشار و حیامیان بشار (حزب الله و جمهوری اسلامی) کشته شدهاند میروند؟ تمرکز یک طرفه بر ماجراهای تاریخی در اسرائیل و به دست فراموشی سپردن کشتار همین مسلمانان در سوریه و چچن نشان میدهد که ماجرا بر سر نفی کشتار انسانها نیست بلکه ماجرا دشمنی با اسرائیل است چون متحد ایالات متحده است. با سوریهی بشار کاری ندارند چون متحد جمهوری اسلامی و روسیه است. از همین جاست که گرایش اسلامگرایانه و چپ ناقدان بیرون میزند. لیبرالها هم اسرائیل را نقد میکنند اما کارت سفید به حماس و جهاد اسلامی و حزب الله نمیدهند. چرا از این گونه ناقدان محترم نقدی در دخالت حزب الله لبنان در سوریه ندیدهایم؟
دخالت بشردوستانه
دخالت بشر دوستانهی نظامی برای کاهش رنج دیگر انسانهاست (آنها که نمیتوانند از خود دفاع کنند) و نه کمک به آنها که خود جنایتکار جنگیاند یا میتوانند از خود دفاع کنند. در جنگ میان حماس و اسرائیل نیازی به دخالت بشر دوستانهی نظامی نیست (دیگر کمکها مثل غذایی و دارویی هیچ محدودیتی بر نمیدارند) چون اسرائیل میتواند از دفاع کند و حماس نیز یک گروه تروریستی جنایت پیشه است (آیا کشتن اعضای فتح و اعدام متهمان به جاسوسی برای اسرائیل را بدون محاکمه توسط حماس فراموش کردهاید؟ ) آیا انتظار داریم دیگر کشورها دخالت کرده و اعضای یک گروه تروریستی و با سابقهی جنایت را نجات دهند؟ یکی ازناقدان محترم اول تعریف خود از دخالت بشر دوستانه را به نویسندهی این مطلب نسبت میدهد و بعد آن را نفی میکند.
جالب است که یکی از دو ناقد محترم میخواهد دخالت بشر دوستانه بدون اتکا بر لحاظ ” ارزشهای انسانی و موازین حقوق بشر و دمکراسی” انجام شود یعنی به همان ترتیبی که امروز پوتین در اوکراین دخالت کرده و ما نتایجش را در سقوط هواپیمای مالزی میبینیم. اگر دو طرف یک جنگ دارند بر اساس تنفر و ایدئولوژی با هم میجنگند و یک طرف ناخواسته واردچنین جنگی نشده چرا باید دیگران در این ماجرا مداخلهی نظامی کنند؟ در همهی جنگها بالاخره یک طرف قوی تر است و این به دیگر کشورها مجوز دخالت نمیدهد و اگر دخالتی هم انجام شدضرورتا دخالت بشردوستانه نیست. راستی چرا ناقدان مطالبی که در نقد حماس نوشته میشود به اعمال پوتین و بشار اسد و دولت چین و کرهی شمالی و کوبا با انسانها کاری ندارند و صرفا به ایالات متحده و اسرائیل میپردازند؟ آیا همین موضوع موضع ضد آمریکایی آنها را گواهی نمیدهد؟
جنگ عادلانه
امروز هر کسی با یک جستجوی ساده میتواند هر مفهومی را در هزاران کلمه در اینترنت پیدا کرده و عالم بودن خود را به رخ دیگران بکشاند و آنها را جاهل بخواند. آن چه مطلبی را از مطالب دیگر متمایز میکند تلاش تحلیلی خود آن مطلب است. برای عادلانه خواندن یک جنگ کافی است به درک ابتدایی و عمومی مراجعه کنیم. در همین جنگ موجود جنگ حماس با اسرائیل عادلانه نیست، چون:
۱. حماس از مراکز عمومی مثل مسجد و مدرسه برای ذخیره سازی و شلیک موشک استفاده میکند. این یعنی پناه گرفتن در پشت سر غیر نطامیان. به همین دلیل در کشتار غیر نظامیان غزه حماس را نیز باید به اندازهی اسرائیل (اگر نه بیشتر) مسئول دانست.
۲. حماس از خانهها به اسرائیل موشک پرتاب میکند و بدین ترتیب مرز میان خانه و پادگان و منطقهی جنگی را به هم میریزد. بر خلاف ادعای ناقدان، غزه یک منطقهی اشغال شده نیست. حماس میتواند بخشی از این منطقه را به پادگان و مراکز نظامی خود اختصاص دهد تا غیر نظامیان در شرایط جنگ مورد تهاجم قرار نگیرند و اگر بگیرند توجیهی برای آن باقی نماند. گروههایی مثل حماس، القاعده و حزب الله که مرز میان خانه و پادگان و مراکز نظامی را بر هم میریزند در کشتار غیر نظامیان مسئول هستند.
۳. ارسال سلاح از سوی جمهوری اسلامی بر اساس قطعنامههای شورای امنیت غیر قانونی است. اما جمهوری اسلامی به گفتهی خود مقامات به غزه موشک فرستاده است: “اگر تهرانی مقدمها نبودند، امروز موشکی از غزه شلیک نمیشد و هیچ فریادی از لبنان برنمیخاست و اساسا امروز مقاومت معنایی نداشت.” (محسن رضایی، تابناک، ۲۹ تیر ۱۳۹۳)
جنگ موجود میان اسرائیل و حماس به سطحی تازه ارتقا یافته است. حماس دیگر یک گروه بدون سلاح و تجهیزات نیست که اسرائیل بتواند آن را یک طرفه منکوب کند. حماس امروز دارای هواپیمای بدون سرنشین و موشکهایی با برد حدود ۱۶۰ کیلومتر و سلاح ضد تانک است که از کیسهی مردم ایران بدان داده شده است. بنابراین تصویر کردن جنگ اسرائیل و حماس مثل جنگهای قرن بیستمی گروههای فلسطینی و اسرائیل تحریف واقعیت است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید