رفتن به محتوای اصلی

چوبه های دار در آستانهً بزرگداشت ۲۲ بهمن!؟

چوبه های دار در آستانهً بزرگداشت ۲۲ بهمن!؟

۲۲ بهمن روزی برای برچیدن چوبه های دار و روز نوید فرا رسیدن پیشرس بهار آزادی بود. اما هر چه از آن روز تاریخی در سال ۵۷ و از آن زمستان پر حادثه دورتر شده ایم، از برکت استبداد مذهبی حاکم بر کشورمان، رویای آزادی نیز رنگ بیشتری باخته است و آزادگان بیشتری بر دار شده اند.

دیشب دوستی نگران خبر داد که شنیده است که در میدان آزادی تهران، ماموران دولت در حال برپاکردن چوبه های دار هستند. چوبه های داری که برای ایجاد خوف، برای به مسلخ کشیدن آزادی خواهان، برپا می شوند. چوبه های داری که در طول بیش از سی سال گذشته، بر بالای جرثقیل یا در کنار دیوارها، در خیابان و ملا عام یا در گوشه های زندان ها و در خفا بر پا شده اند و چه جان های شیفته ای که بر دار شده اند و چه زخم هائی که بر دل ها نشانده اند!

در این روزها که به ۲۲ بهمن نزدیک می شویم، دوباره خاطرات آن روزها در ذهن همۀ ما زنده می شود. روزهای سرشار از آرزو و امید، در شام تاریک سی سال استبداد، سرکوب و اعدام. مردمی مشتاق که روزها و شب ها علیرغم حکومت نظامی در خیابان ها بودند. مردمی که لحظه به لحظه با گوش کردن به رادیو های برون مرزی اخبار را دنبال می کردند. مردمی که رفتن دیکتاتور را جشن گرفتند و سقوط او را به چشم دیدند. مردمی که کشتار۱۷ شهریور و پس از آن، آن ها را به کنج خانه نرانده بود.

آن روزها وعده های زیادی داده می شد. وعده این که همه، حتی کمونیست ها آزادند. دین در سیاست دخالت نخواهد کرد. پول نفت به زودی بر سر سفره ها خواهد آمد، دیو که رفت، فرشته از در خواهد آمد و بهار آزادی فراخواهد رسید...

دو روز قبل از پیروزی انقلاب، در جریان در تظاهراتی که به مناسبت ۱۹ بهمن و سالگرد سیاهکل از طرف چریک های فدائی برگزار شده بود، شرکت داشتم، خبر شنیدیم که در تهران نو در پادگان درگیری شده است و همافران احتیاج به کمک دارند. از همان جا تعدادی از جمعیت به سوی تهران نو حرکت کرد و درگیری های خیابانی شروع شد. از آن پس خبر گرفتن پادگان ها، رادیو و تلویزیون و غیره بود که می رسید. صحنه ای که هنوز کاملادر ذهن دارم، صحنه تسخیر پادگان عشرت آباد است. مردم از کوچک و بزرگ به درون پادگان ریخته بودند و هر کس غنیمتی به چنگ آورده بود. از سلاح سبک و سنگین گرفته تا وسائل دفتری و قاب عکس ها، شنل هایی به رنگ طلائی. تمام ابهت شاهنشاهی۲۵۰۰ ساله به یکباره فرو ریخته بود و تکه های آن در دست مردمی که لبخند پیروزی برلب داشتند و همراه غنائمشان در حرکت بودند، به چشم می خورد. از همه صدا ها بلندتر اما صدای بلندگوهای مساجد بودند که از مردم می خواستند تا هر آنچه را که به غنیمت گرفته اند به مساجد تحویل دهند ...

از صحنه هائی از این دست که آن روزها کم نبودند و امروز به رویا شبیه اند، زمان زیادی نمی گذرد. اگر خودم در آن ها حضور نداشتم نمی توانستم باور کنم که نتیجه آن همه و شور شوق مردم برای رهائی، کابوسی بود که امروز در تراژدی های جدیدتری شاهد آن هستیم. امروز برای مردمی که دیکتاتوری پهلوی رابه زیر کشیدند، و نام میدان ۲۴ اسفند و شهیاد را به میدان انقلاب و میدان آزادی تغییر دادند، درست در همان میادینی که آنها مجسمه شاه را پائین کشیده بودند، چوبه های دار برپا می شود. چوبه های دار توسط کسانی که به دست همین مردم و با وعده آزادی به آن ها، به قدرت رسیده اند.

به راستی آیا حافظه تاریخی دست اندرکاران حکومت اسلامی از رهبر جمهوری اسلامی گرفته تا دولت قلابی اش، آن قدر از کار افتاده است که به این سرعت همه چیز را فراموش کرده اند. آیا آن ها فراموش کرده اند که ملت ۳۶ میلیونی که توانست دیکتاتوری پهلوی را با آن همه دبدبه و کبکبه و پشتیبانی جهانی به زیر بکشد، امروز که بیش از ۷۰ میلیون است، و با رای خود، حرف آخر خویش را زده است، با برپا کردن چند چوبه دار از میدان به در خواهد شد؟

اگر قرار باشد برای مخالفان دولت چوبه دار برپا شود، باید میلیون ها چوبه دار برپا شود و تازه چه کسی تضمین می کند که از آن پس مخالفان جدیدی به صحنه نیایند!

از شهریور ۶۷ کمی بیش از ۲۰ سال می گذرد. دو دهه و چند هزار اعدامی در عرض یک هفته، فاجعه ای که به عنوان لکه ننگی همیشه بر دامن حکومت اسلامی خواهد ماند. اما آیا اعدام چند هزار نفر توانست صدای مردم را خاموش کند. اگر آن روزها هنوز خیلی ها به این حکومت توهم داشتند، اگر آن روزها دو دستگی بین حکومت کنندگان نیز هنوز در این حد نبود و کسانی همچون آیت الله منتظری با اعتراض به اعدام های دسته جمعی به برکناری از قدرت سیاسی محکوم شدند، اما امروز دیگر نه مردم توهمی به وعده های پوچ پول نفت بر سر سفره دارند، نه به اسلامیت رژیمی که در روز عاشورا مردم را با ماشین زیر می گیرد، از بالای پل ها به زیر پرتاب کرده و به گلوله می بندد، اعتقادی باقی مانده است.

امروز جنبش سبز مردم ما، به صحنه آمده است تا آزادی را خود به کسانی که همیشه در تلاش به مسلخ کشاندن آن بوده و هستند، دیکته کند. استقامت مردم بعد از ۲۲ خرداد و برای بازپس گیری رای خود، تظاهرات و مقاومت مردم علیرغم تهدید، سرکوب، کشتار و دستگیری و اعدام ، گواه این مدعاست.

برپائی چوبه های دار، زندان و شکنجه، اعتراف گیری ها و اعدام ها و کشتار دسته جمعی و قبرهای بی نام و نشان، که پس از تقلب در انتخابات ۲۲ خرداد همچنان تنها راه حل دولت کودتا و رهبر جمهوری اسلامی است، نه فقط قادر به عقب نشاندن جنبش سبز مردم ایران نیست، بلکه عزم آن ها را در رسیدن به هدفشان جزم تر خواهد کرد و عرصه را بر آدمکشان و قاتل فرزندان مردم تنگ تر خواهد کرد.

در آستانه ۲۲ بهمن، نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان ایرانیان در تدارک بزرگداشت پیروزی با شکوه خود در ۲۲ بهمن ۵۷ هستند. ایرانیان در این زمستان سرد و سخت، به استقبال بهار دیگری می روند و چوبه های دار بر سر میدان ها نیز مانع حضور پر شمار آنان نخواهد بود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید