رفتن به محتوای اصلی

آیا ایران به سوی جنگ پیش می‌رود؟

آیا ایران به سوی جنگ پیش می‌رود؟

با گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ایران، موقعیت بین المللی ایران باز هم وخیم‌تر شد. گزارش اخیر آژانس حاوی این ادعاست که ایران برای ساختن قسمت انفجاری بمب هسته‌ای تلاش کرده است. این در حالی است که سوگیری جهانی درباره پرونده هسته‌ای ایران در یکی از بدترین حالت‌های خود در چند سال گذشته قرار دارد.

در تمامی سال‌هایی که پرونده ایران در آژانس یا شورای امنیت در جریان بود، ایران از حمایت دو قدرت جهانی یعنی روسیه و چین برخوردار بود. حمایت روسیه از ایران در یک سال پس از روی کار آمدن اوباما در آمریکا ضعیف و ضعیف‌تر شده است. اوباما با لغو طرح استقرار سپر دفاع موشکی در جمهوری چک، نخستین گام مهم برای خرید اعتماد و همراهی روسیه را برداشت وپس از آن افشای تاسیسات هسته‌ای فردو در نزدیکی قم که ظاهراً روس‌ها از آن بی‌اطلاع بودند زمینه بیش‌تری برای ابراز بی‌اعتمادی روس‌ها به ایران و رفتن به سوی موضع غرب ایجاد کرد.

واقعیت این است که روس‌ها در تمام این سال‌ها با دست دست کردن در راه اندازی نیروگاه بوشهر به سودهای بسیار کلان رسیده‌اند و تاکنون چند برابر قیمت واقعی نیروگاه از آن سود برده‌اند، و شاید دیگر در مجموع سود چندانی برای ادامه همکاری هسته‌ای با ایران نبینند. به علاوه به نظر می‌رسد که ایجاد یک بحران فراملی برای ایران می‌تواند نقشه روس‌ها برای تضییع حق ایران در خزر را تسهیل کند و از آن گدشته وقوع هر بحران بین‌المللی با مرکزیت ایران می‌تواند به افزایش قیمت نفت بیانجامد که نوش‌داروی بحران اقتصادی روسیه خواهد بود. پس روس‌ها به رغم ظاهر دوستانه‌شان با ایران انگیزه‌های بسیاری برای به بحران انداختن ایران دارد.

نکته بسیار مهم‌تر هم این است که روس‌ها می‌توانند بیش از همه نگران دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای باشند و اگر این شک برایشان تقویت شده باشد که برنامه ایران واقعا برنامه ساخت بمب است، ممکن است به راحتی به سمت وارد کردن فشار بر ایران بروند.

از طرف دیگر اقدامات تازه آمریکا در کنار سایر متحدانش در مقابل چین، به نوعی گشودن جبهه‌هایی مهم‌تر از مسئله ایران در برابر این کشور است. معامله تسلیحاتی آمریکا با تایوان و دیدار کلینتون با دالای‌لاما که رغم مخالفت شدید چین صورت گرفت، هر دو به به نوعی باز کردن مفصل‌های درگیری با چین بر سر مسایل مربوط به امنیت ملی این کشور بودند. اگر این روند ادامه یابد و آمریکاییها از ابزار مبادلات تجاری خود با چین هم استفاده کنند، ممکن است مسئله ایران برای چین دیگر در اندازه‌های فعلی یا در حد و اندازه یک مسئله استراتژیک نماند و بیشتر جنبه ابزاری پیدا کند و به اصطلاح قابل معامله‌تر شود.

به جز روسیه و چین، موضعگیری‌ اخیر وزیر خارجه عربستان در کنفرانس مطبوعاتی مشترکش با وزیر خارجه آمریکا، نشان از تغییری عمده در روابط همسایگان عرب با ایران داشت. این قول وزیر خارجه عربستان که برخورد با ایران باید هرچه سریعتر صورت بگیرد، وقتی در چارچوب روابط میان دو همسایه نگریسته شود، نشان از این دارد که عربستان و احتمالاً دیگر کشورهای همسایه، دیگر چندان روی ادامه روابط عادی خود با ایران حساب. اگر به همه این فاکتورها، رویکرد حاکمان فعلی اسراییل را هم اضافه کنیم می‌بینیم که پازلی که اطراف ایران ساخته می‌شود می‌تواند به راحتی شکل نقشه‌ای جنگی به خود بگیرد.

کلیت این شرایط حاکی از آن است که وضعیت بین‌المللی برای آغاز یک وضع اضطراری و شبه جنگی در روابط میان غرب با ایران آماده است. خصوصاً که معلوم نیست تحریم‌های احتمالی بعدی با چه الزامات اجرایی همراه باشند.

اما در این شرایط، حاکمان کودتایی چه می‌کنند؟ طرح احتمال مبادله اورانیوم با غرب، و نقض آن ظرف سه روز با اعلام «دستور» غنی‌سازی 20 درصد؛ خود طرح مسئله غنی سازی تا 20 درصد که برای کشوری با تکنولوژی ایران اصولاً نمی‌تواند مصارف صلح آمیز داشته باشد؛ سخن گفتن احمدی‌نژاد در مورد این که می‌داند اسراییل طرح حمله به ایران در بهار را دارد؛ تماس تلفنی با حسن نصرالله و صحبت از یکسره کردن کار اسراییل در صورت حمله به لبنان، همه نشان می‌دهد که دولت کودتا به عمد بر تنش می‌افزاید و به عمد ایران را به سوی وضعیت جنگی می‌برد.

قرار گرفتن ایران در وضع اضطراری می‌تواند خواست توامان تندروهای داخلی و تندروهای اسراییلی باشد. دولت کودتا به وضوح حتی از اجرایی کردن برنامه‌هایی که خود به عنوان راه حل ارائه می‌دهد هم عاجز است. و حاکم کردن فضای اضطراری جنگی می‌تواند بسیاری از مطالبات عادی اقتصادی مردم و بسیاری از امورات جاری را معلق کند و در واقع صورت مسئله مملکت‌داری را تا حد زیادی تغییر دهد. تندروهای اسراییلی هم با به وجود آمدن وضعیت اضطراری برای ایران می توانند هلهله کنند که بالاخره ایران را «مهار» کرده‌اند و در محاصره قرار داده‌اند.

همه این معادله شوم درست می‌نماید الا یک سوی آن؛ مردمی که طیف بزرگی‌شان آگاهند و آگاهی سبزشان با طرح‌های جنگ طلبانه کودتاچیان هم‌راهی نخواهد کرد. همهمه قبل و بعد از 22 بهمن درباره خفه کردن فتنه سبز برای این بود که جنگ‌طلبان به همراهان‌شان بگویند که نگرانی داخلی تمام شده است و می‌توان با رفتن به سمت یک رویارویی خارجی، تتمه بحران‌های داخلی را هم با داغ وضعیت اضطراری درمان کرد. ولی به نظر می‌آید که بی‌باورترین افراد به چنین تبلیغی، همان مبلغانش باشند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
irangreenvoice

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید