رفتن به محتوای اصلی

کودک کار دیروز، اندیشمند امروز - گفتگو با استاد صدری افشار

کودک کار دیروز، اندیشمند امروز - گفتگو با استاد صدری افشار

علی اکبر اسماعیل پور- استاد غلامحسین صدری افشار،نویسنده ، فرهنگ نویس و مترجم نام دار سال 1313در ارومیه متولد شد. وی بعد از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه به سمت مشاغل گوناگونی رفت و در نهایت به حوزه فرهنگ کشیده شد. صدری افشار انتشار آثارش را از سال 1327 در تبریز آغاز کرد. کار فرهنگ‏ نویسى را از سال 1345 در بنیاد فرهنگ ایران آغاز کرد و تا به امروز ادامه داده، ویراستارى، ترجمه، تألیف و نشر کتاب‏هاى متعددى را به وسیله‏ى افراد دیگر موجب شده‌است. غلامحسین صدری افشار در سن 76 سالگی وقتی از دوران کودکی یاد می کند بار قه ای از امید به زندگی و عشق و مهربانی در نگاهش پیداست ، از اشتغال درسن کودکی سخن می گوید. در 10-11 سالگی برای کمک هزینه تحصیلی اش کار می کرد . به عنوان مثال در آرایشگاه مردانه به کار اشتغال داشته و روزی یک ریال و نیم دستمزد می گرفت و گاها با انعام روزانه ممکن بود دستمزدش به حدود 2 ریال هم برسد . حدود 10 ساعت در روز کار می کرد. روزنامه هم می فروخت و 5 شاهی می گرفت و روزی 5 ریال درآمد داشت . صدری افشار اما از سنین بسیار پایین نوشتن را آغاز کرده است از 13 سالگی در کار نوشتن بود همچنین در دفتر روزنامه غلط گیری می کرد بعد از 28 مرداد که روزنامه ها تعطیل شدند کارمطبوعاتی سخت تر شد و مجبور شد در موزائیک سازی هم مشغول کار شود. رفته رفته نوشتن را آغاز کرد و در سال 1337 اولین مجموعه شعرش به چاپ رسید .

متن کامل گفتگو:

اهمیت الگو های سنین کودکی

صدری افشار به اهمیت الگو های زندگی در دوره کودکی خودش اشاره می کند ؛ "در زدگی من نوع آموزش و آموزگاران خیلی اهمیت داشتند من همواره در معرض لغزش قرار داشتم اما آموزگاران من به من بینش دادند ، به من آموزش دادند و به من یاد دادند که چطور زندگی بکنم .در اول ابتدایی یک معلم موسیقی برای ما آمد بنام فخیم فاریابی که برای من مظهر کار و وظیفه شناسی بود .یک ناظم بنام جنتی عطایی داشتیم که از پیشگامان هنر تئاتر در کشور بود که به من سخنوری و راه حرف زدن را آموخت .میرزا طاهر خوشنویس معلم خوشنویسی ما بود که عشق به هنر و خوشنویسی را در من ایجاد کرد هر چند من هیچگاه خوشنویس نشدم اما جرقه ای که در ذهنم ایجاد کرد هنوز هم تاثیر خودش را دارد .باقر امامی تبریزی استاد ریاضیات در تبریز بود که به من فکر کردن یاد داد ، استدلال یاد داد" .

فقر و اعتیاد و بزهکاری از عوامل موثر در تولید کودکان کار

با توجه به تجارب شخصی این فعال حوزه فرهنگی کشور؛ از وی خواستم که در زمینه کودکان کار برای ما توضیح دهد و اینکه چه دلایلی باعث افزایش پدیده اشتغال کودکان در کشور شده است ؟ وی در این باره تاکید دارد که : " بسیاری از خانواده های این کودکان نیاز دارند که فرزندانشان کار کنند . مثلا در نظر بگیرید که پدر خانواده یا نیست و یا فعال نبوده و افراد تحت تکفل هم تعدادشان زیاد است و مادر هم به تنهایی نمی تواند این فرزندان را تامین کند .و خیلی از مواقع خود کودکان احساس می کنند که باید به خانواده کمک کنند ، در نتیجه علیرغم میل خانواده ناگزیر می شوند که کار کنند که این تازه جنبه بهتر قضیه است . موارد دیگری است که اصولا پدر و یا مادر معتاد هستند و سعی می کنند بچه هایشان را به کار وادار کنند و از طریق درآمد فرزندان هزینه اعتیاد خودشان را تامین کنند.خیلی از موارد هم نا پدری و یا نا مادری می خواهد به نوعی در ساعات طولانی ای از شبانه روز از شر این کودک خلاص شود یعنی به این ترتیب هم از شر فرزند راحت می شوند و هم این بچه مخارج زندگی خودش را تامین می کند . بدتر از همه اینها بچه هایی هستند که از جاهای دیگر اجیر می کنند و به استثمارشان می پردازند ، پس فقر و اعتیاد و بزهکاری از عوامل موثر در تولید کودکان کار هستند ". آقای صدری افشار نقش آموزش و پرورش را در بازتولید کودکان کار بسیار موثر می داند و می گوید:"از دلایل دیگر تولید کودکان کار به آموزش و پرورش بر می گردد یعنی سیستم آموزش و پرورش در بسیاری از موارد بچه ها را از درس فراری می دهند و این کودکان درس نمی خوانند و خانواده بنا به تفکر سنتی و به خاطر اینکه این کودکان به اصطلاح این خانواده ها - ول نچرخند- آنان را به کار وادار می کنند ."

اشتغال ، مانع رشد همه جانبه کودکان

وی که برای کمک هزینه تحصیلی خود از سن 10 سالگی به انواع اشتغال روی آورده است در خصوص اشتغال در سن کودکی اعتقاد دارد " ضمن اینکه تعداد اندکی از این کودکان ممکن است از طریق کار کردن رشد کنند ولی در عین حال اینها در معرض انواع خطر ها و آسیب ها هستند . نمی توانند درس بخوانند ، بی سواد می مانند ، اغلب اینها دچار بزهکاری می شوند و به کارهای ضد اجتماعی روی می آورند و آنهایی هم کار کار درستی دارند و دچار بزهکاری نمی شوند اغلب به دلیل شرایط کار سلامتی شان به خطر افتاده و یا به واسطه سوء تغذیه دچار آسیب می شوند . به دلیل عدم رعایت موارد ایمنی در کارگاهها در معرض ابتلا به انواع بیماری ها هستنند و درمجموع کودکان کار ممکن است درگیرانواع آسیب اجتماعی شوند . هم از طریق بزهکار شدن و هم از طریق تهدید سلامتی و هم به خاطر بیسواد ماندن .

نهاد های متولی امور کودکان نا توان در رویارویی با فقر کودکان

اما در کشور ما سالهاست که فعالان حقوق کودک نسبت به افزایش روز افزون پدیده کودکان کارهشدار می دهند و البته در طی این سالها متولیان امور کودکان ضمن اینکه با فشار نهادهای غیر دولتی مجبور به پذیرش این معضل حاد اجتماعی شده اند اما همواره سعی در پاک کردن صورت مسئله داشته اند . در زمینه ریشه کنی ویا کم کردن سرعت تولید کودکان کار و خیابان صدری افشار به الگوی کشور های موفق در این زمینه اشاره می کند که : "معمولا این کشورها کارشان این است که بی سرپرست ها را به پرورشگاهها می سپارند و اینها را طبق نظم و اصول آموزش می دهند و اینها رفته رفته تحصیل می کنند و کار یاد می گیرند و وارد جامعه می شوند . و یا هم اگر سرپرست مناسب نداشته باشند کودکان را یا به خانواده سالم می سپارند و به رشد همه جانبه وی کمک می کنند و در هر حال این نیست که بچه ها را در سنین گوناگون و در کنار هم – صرفا- نگهداری کنند و تغذیه بدهند و بعد به خانواده بدون صلاحیتش بسپارند و سپس این روند تکرار شود . این نوع نگهداری در نهایت به آسیب بیشتر به کودکان منجر می شود . تنها کمکی که می شود به این کودکان کرد این است که خانواده های این کودکان طوری توانمند شوند که نیاز نباشد تا فرزندان این خانواده به کار گمارده شوند ."

بی عدالتی و فقر ، عامل مهم مهاجرت روستائیان و بازتولید اشتغال کودکان

اما از دلایل مهم اشتغال به کودکان در کشور ما مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ است به این صورت که به دلیل فقدان امکانات رفاهی و آموزشی در روستاها و نیز فقر روز افزون روستائیان، به دلیل فرسودگی روش های تولید کشاورزی و دامداری ، روستائیان از خانه و کاشانه و زندگی روستایی خود فاصله گرفته و در آرزوی یافتن زندگی بهتر آواره شهرهای بزرگ می شوند و چه بسا بسیاری از کودکان این خانواده ها بخشی از تامین در آمد خانوار را بر روی شانه های نحیف خود تحمل می کنند در این زمینه آقای صدری افشار اعتقاد دارد : "بخشی از مهاجرت ها ناگزیر خواهد بود به این دلیل که نحوه زندگی در جامعه جدید عوض شده است . ما یکباره از دوره پیش از قرون وسطی به وسط قرن بیست و یکم پرتاپ شدیم ، به این صورت که در دوره کودکی من یعنی 50- 55 سال قبل 95 در صد نیازهای زندگی در خودر روستا تامین می شد.و یک روستایی تنها شاید 5 درصد از نیازهای خود را از شهر تامین می کرد.اما در حال حاضر شاید شوه تامین نیازهای روستایی بر عکس شده و در صد ناچیزی از نیازها را خودش تامین می کند و مابقی را نیاز دارد تا از شهر تهیه کند و از طرف دیگر درآمد روستا نیز دیگر کفاف نیازهای متنوع اش را نمی دهد .دریک روستا که 50 خانواده می توانستند زندگی کرده و نیازهایشان را تامین کنند در حال حاضر پاسخگوی فقط نیاز شاید پنج خانواده باشد .بقیه ناگزیر به مهاجرت هستند البته این راه حل دارد و اینکه صنایع را به روستاها ببرند یعنی نوعی صنایع تبدیلی ، صنایع واسطه ای و... باعث می شود که برای روستاییان اشتغال ایجاد شود . درکنار ایجاد اشتغال ، امکانات رفاهی شبیه شهر ها هم باید در روستاها ایجاد شود تا روستایی تشویق به ماندن شود .

سیاست های تشویقی زاد و ولد و بی عدالتی در تخصیص بودجه دوعامل مهم عقب ماندگی آموزش و پرورش

این نویسنده و پژوهشگرادبیات ایران در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص طبقاتی شدن آموزش و پرورش افزود که: " من مخالف غیر انتفاعی شدن مدارس نیستم بلکه اعتقاد دارم شاید کسانی باشند که تمکن مالی داشته و بخواهند خدمتی اضافی از مدارس بگیرند . این اشکالی ندارد ولی مدارس باید برای همگان قابل دسترسی و رایگان باشد . یعنی همه کودکان حق دارند بدون هیچگونه تشریفاتی به مدرسه راه پیدا کنند .هر چند در کشور ما در حال حاضر هم دسترسی به مدارس برای همگان آزاد است اما اشکال کار در آنجاست که با اتخاذ سیاست های تشویقی رشد جمعیت در گذشته ، جمعیت طوری افزایش پیدا کرد که اداره اش مشکل شد . از طرف دیگر بودجه آموزش و پرورش کشور ما کفاف این جمعیت دانش آموزی را نمی دهد .یعنی حقوق آموگاران و معلمان و آن چیزی که سالانه صرف آموزش و پرورش می کنند برای یک آموزش و پرورش استاندارد و معمولی – نه خیلی عالی – کافی نیست . یعنی نه زندگی معلم تامین می شود و نه برنامه های آموزشی به درستی اجرا می شود و نه محیط آموزشی و کلاس های آموزشی استاندارد داریم .منظور از استاندارد یعنی اینکه یک کلاس در دبستان نباید بیشتر از 15 نفر باشد در غیر این صورت اداره آن کلاس مشکل می شود و بچه ها به قدر کافی نمی توانند از آموزش برخوردار شوند و از این بدتر اینکه مدارس شیفتی هم داریم که تازه چرخان است یعنی کودک تا می آید با شیفت صبح عادت بکند بعد از ظهری می شود.پس برای آموزش و پرورش سیاستگذاری صحیح و بودجه بندی درست وجود ندارد .معلم هم باید آموزش ببیند و بتواند درست درس بدهد".

جایگاه معلمان و آموزگاران

در ادامه این گفتگو استاد غلامحسین صدری افشار در خصوص جایگاه معلمان و آموزگاران زحمتکش در کشور و اهمیت تشکل های معلمان و آموزگاران در ارتقاء و بالندگی آنان می گوید :" ما کجا را داریم که افراد بنشینند و بتوانند با هم راحت حرف بزنند و یا راحت تفریح بکنند . مشکل معلمان فقط معیشت و آموزش ضمن خدمت نیست ، این معلم نمی داند که در کلاس چه می تواند بگوید و چه نمی تواند بگوید . چه چیزی را می تواند آموزش بدهد و چه چیزی را نمی تواند آموزش بدهد.

تهیه کننده: علی اکبر اسماعیل پور

http://www.irsprc.org/post/detail.aspx?mc=2&sc=18&pc=1&ctg=1&c=1

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید