رفتن به محتوای اصلی

شاهزاده عزیز! ما اعضاء اپوزیسیون بیرون از مرز می توانیم

شاهزاده عزیز! ما اعضاء اپوزیسیون بیرون از مرز می توانیم

شاهزاده ارجمند و بزرگوار

خبر مرگ ناگهانی و تاثر برانگیز شاهزاده علیرضا پهلوی در شهر بوستون آمریکا، همهء خانوادهء ما را به شدت تکان داده است، بطوریکه غرقه در سیل اشک بی‌ امان، ما نيز در دریای غم فراوان و بی‌ انتهائی فرو رفته ايم. خود مستحضريد که خانوادهء محمّدی همگی،‌ به خاطر اعتراضات دمکراتیک و مدنی و نیز فعالیت های حقوق بشری خود، از رژیم اسلامی چه مصیبت ها دیده ایم و طبيعی است که درد از دست دادن برادر را تا عمق جان درک کنيم. لذا، این مصیبت عظما و فراموش نشدنی‌ را با چشمی گریان و غمی فراوان از صمیم قلب به شهبانو فرح پهلوی، جنابعالی، شاهدخت فرحناز پهلوی و نیز دیگر اعضاء آن خانوادهء معظم و بزرگوار مصيبت ديده تسلیت عرض کرده و بیشترین صبر و شکیبایی را برای آن خانوادهء گرانقدر از خدای متعالی که در درون تک تک آدميان سکنی دارد و پیام آور اخلاق، انسانیت و صبر در مواقع مشقت است مسئلت می نماییم.

شاهزادهء گرامی

آنچه می نويسيم متنی سياسی نيست و از سر دردی بر می خيزد که جان های آدميان را بر فراز هر نوع سياست و عقيده بهم متصل می سازد؛ و خود می دانيم که چنين کاری هنجار زمانهء دلشکن ما نيست.

اکنون سه دهه و اندی است که هر از چند ماه يکبار، خبر مرگ خاموش شخص و یا اشخاصی‌ از خانواده های ایرانی (که تنها نام جمعی ِ «نهضت فکری اقلیت هوشمند» را می توان بر آنان اطلاق کرد) ، به گوش ما می‌رسد؛ مرگی چه در اعتراض به رفتارهای غیر دمکراتیک و خودخواهی های بسیاری از اعضاء اپوزیسیون در بیرون مرزها و چه در اعتراض به حکومت اقلیت بیمار و خود شیفتهء ستمکار حاکم بر سرنوشت ملت، و چه در اعتراض به وضع موجود در ایران نفرین شده. اما قریب به اتفاق ما ایرانی ها ، به جای ارائهء راهکارهای مناسب برای برون رفت از «وضع موجود»، و بجای ارائهء تحلیل دقیق از علت این مرگ های خاموش در بين آن «اقلیت هوشمند حساس»، متاسفانه، همچنان چون گذشته، بر طبل بیماری خود شیفتگی‌ می‌زنیم، و تاسف بارتر هم آنکه، به جای به خود آمدن همچنان بر بیماری های رسوایی چون جهل خویشتن پای می‌‌فشاریم. و نیز تا آنجا در بیماری هایی چون بی‌ اخلاقی‌ و خود شیفتگی‌ سقوط می‌کنیم که، درست همانند خود رژیم، با قرار دادن خويش در جایگاه حق مطلق؛ به اتّهام زنی‌ علیه همهء آنانی‌ اقدام می‌‌ کنیم که چون ما نمی اندیشند. و با تفسیر به رای خود، احترام به عقیدهء مخالف را ـ که، از میان اصول بنیادین احترام به قواعد و رفتارهای دمکراتیک است ـ زیر پا می گذاریم؛ تا آنجا که آگاهانه یا ناآگاهانه با کمک در ادامه دادن و نهادینه کردن این تفکر سقم و ناصواب، چنان از اخلاق و رفتاردمکراتیک فاصله می گیریم که در مرگ آنانکه چون ما نمی انديشند اما چون ما مخالف رژیم اند، سیاست سکوت را پيشه می‌کنیم که خود، خواسته یا نخواسته، همانا سیاست مماشات با رژیم تلقی می شود.

شاهزادهء ارجمند

در اينگونه لحظات بشری، و نه سياسی، است که از خود می پرسيم:

آيا زمان آن نرسيده است که بیش از این منافع ملی‌ را قربانی منافع شخصی‌ و گروه نکنیم و بیش از این در سکوت نامحدود معطل نمانیم؛ آن هم در انتظار اينکه شاید معجزه ای یا شانسی موجب پيروزی روش هائی اصلاحات شود؟ و آن هم بعد از سال ها که از شکست اصلاحات می گذرد؟ مگر آيا، با این اوصاف ديگر امیدی به اصلاح شدن نظام باقی مانده است؛ آن هم نظامی که از نوع و جنس ولی‌ فقیه است؟ براستی اگر هست چگونه؟ و اگر نیست چرا اتخاذ سیاست سکوت یا خنثی بودن؟ و یا چرا همچنان چون گذشته اصرار بر ادامهء مبارزات بصورت انفرادی و یا گروهی، بجای اتحاد و همدلی با هدفی‌ چون ایجاد آلترناتیوی موثر و کار آمد در راستای رهایی مردم و آزادی ایران برای همیشه؛ آن هم در این شرایط استثنائی که با پديدار شدن «جنبش سبز ملی»‌؟ (که به واقع می توان گفت که 90 در صد از دوستداران آن خواهان تغییرات ساختاری و نه‌ اصلاحی‌ رژیم بر پایه سکولاریزم و دمکراتیک هستند).

آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما تمامی اعضاء طیف های سیاسی، از چپ تا ميانه و راست، برای یکبار هم شده، کمی‌ به خود آئیم و، با دوری گزينی از سیاست های مملو از افراط و تفریط در مبارزات، نظام های دمکراتیک دنیا را نترسانیم بطوریکه مجبور شوند، بجای قرار گرفتن در کنار اپوزیسیون، در کنار رژیم قرار گیرند و در راستای حفظ رژیم بکوشند؛ یعنی‌ همان چیزی را که رژیم می‌خواهد و با صرف هزینه‌های میلیاردی به آن دامن میزند؟

شاهزاده عزیز،

ما خود واقفيم که شما نيز جز اين نمی انديشيد اما فکر می کنيم شما همان کسی هستيد که اين درد را بايد با او در ميان نهاد. يعنی، اگرچه هدف ما خانواده محمّدی از ارسال اين نامه، گفتن تسلیتی صميمانه به شما و خانوادهء مصیبت دیده محترم شماست اما، در این شرایط سخت و دلتنگ کننده، با اغتنام فرصت، صلاح را بر آن دیده ایم که مطالبی‌ را نيز با شما باز گو کرده و به طرح سئوالاتی که پرسش بسياری از ايرانيان است بپردازیم، چرا که باز گفتن اين مطالب بی‌ تناسب با واقعیاتی همچون مقصر بودن رژيم در آفرينش شرايطی مرگ عزیزانی چون لیلا و علیرضا، و دیگر وابستگان به نهضت فکری اقلیت هوشمند نخواهد بود.

ما به این نتیجه رسیده ایم که شايد بايد به پرسش خويش، خود پاسخ گوییم چرا که در اصل اين خود ماییم که، بعنوان بخش کوچکی از اپوزيسيون، از شخص مودّب و دمکراتی چون شما ـ که دستی‌ در ریختن خون کسی‌ ندارید و در راه آزادی ايران ز بسیاری چیزها گذشته اید ـ به صرف پسر شاه بودن خرده و ایراد گرفته ایم؛ آن هم نه از سردمکرات بودن يا در نظر گرفتن منافع مردم ایران، بلکه از سر ستبداد درونی‌ و نیز تحت تلقينات ايدئولوژيک. و، در اين حال؛ ما هیچگاه در دیدارهای حضوری با شما؛ از جمله در آخرین دیدار سیاسی حضوری سه ساعته در چند ماه پيش در واشنگتن دی سی‌، ندیده ایم که شما بر هیچ شخص، گروه و اندیشه‌ای، که برخی شان حتی دستی‌ در مبارزات غیر دمکراتیک و بی‌ اخلاقی‌‌های سیاسی دارند، خرده بگیرید و همیشه از همگان با احترام یاد نموده اید و به اتحاد با همهء آنان معتقد بوده اید.

اما، با در نظر گرفتن همهء اين واقعيت ها، پرسش ما از شما این است که چه شخص و یا اشخاص و یا چه فکر و یا افکاری در پشت مبارزات سیاسی اپوزیسیون در بیرون از مرزهای ایران خوابیده اند که مبارزات آنان، همچنان باید بی‌ هیچ نتیجه‌ای اینچنین متوقف بماند؟! يا حتی به سمت و سوی فرسایشی شدن هر چه بیشتر پیش رود؟ و عاقبت هم از ميان اعضای نهضتی که جملگی از اشخاص حساس، روشنفکر، دگر اندیش و مخالف رژیم هستند یکی‌ پس از دیگری قربانی بگیرد؟

شاهزاده عزیز،

ما اعضاء اپوزیسیون بیرون از مرز، بعلت دارا بودن امنیت نسبی،‌ می توانستیم و هم اکنون نیز می توانیم با ارتباط و اتحاد مستقیم با یکدیگر به عنوان نیروهای تاثیر گذار عمل کنیم به شرط اینکه بتوان از شما، به خاطر رفتار و اندیشه دمکراتیک تان، به عنوان یک شخصیت حقیقی محبوب و مورد اعتماد حتی در میان جمهوری خواهان بهره بگیریم، و نیز، در کنار آن، از طرح های اندیشمندان سیاسی، از جمله مبتکر فکر نئوسکولاریسم برای ایران، دکتر اسماعیل نوری علا، استفاده کنيم. بطوریکه در این شرایط استثنایی، ضمن جلب حمایت رهبران سیاسی نظام های دمکراتیک دنیا مبنی بر قبول دولت در تبعید تشکيل شده از جانب اپوزيسيونی متحد، این طرح را بسیار سریعتر از آنچه که فکر می‌کنیم به موفقیت برسانیم .

در اين ميان، خانوادهء ما آماده است تا در این راستا و بر بنياد اين طرح، بی‌ هیچ واهمه‌ای، دگر بار و تکمیل تر از گذشته، تمامی تلاش و مساعی خود را جهت دعوت از تمامی اپوزیسیون مبنی بر پیوستن به این طرح بکار ببندد و کار را بطور گسترده در ابتدا از اروپا آغاز و در آمریکا به پایان رساند. ما می خواهيم که سربازان بی هيچ چشمداشت اين روند باشيم و توان و همت خود را در پای اين طرح هزينه کنيم.

اما ما خود را برای پرداخت هزينه ای سنگين تر نيز آماده کرده ايم: چنانچه این طرح با کار شکنی احتمالی عده‌ای از اپوزیسیون نماهای همیشه معترض، که بیش از رژیم استبدادی از نام ملت خرج کرده و می کنند، مواجه گردد ما مصصم شده ايم که در اعتراض به ساختار فکری اپوزیسیون بیرون از مرز، با یک اعلام رسمی قبلی‌، مبارزات را همراه با خود به داخل ایران بکشانیم؛ ولو اینکه همگی مان‌ همچون برادرمان در این راه کشته شویم؛ باشد که شاید، برای یکبار هم شده، اپوزیسیون به خود آید، از خود بگذرد، و به فکر ملت بيافند.

وظيفهء ما اين بود که شما را بعنوان يکی از چهره های محبوب اپوزيسيون از تصميم خود آگاه سازيم، چرا که هنوز امیدواریم کار ما، با اتحاد و کنار آمدن اپوزیسیون حکومت اسلامی با یکدیگر، به این اعتراض پر هزینه منجر نشود.

دوستداران ايران

نسرین محمّدی ، سیمین محمّدی ، منوچهر محمّدی ، رضا محمّدی آزیتا رضائی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید