رفتن به محتوای اصلی

اصلاحات ارضي و ساختار خانسالاری

اصلاحات ارضي و ساختار خانسالاری

تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران سراسر مملو از فرازوفرودها وتحولاتی است که در ایجاد و شکل‌گیری آنها، هم گروه‌های داخلی و هم قدرت‌های خارجی دخیل بوده‌اند، نمونه این تحولات برنامه اصلاحات ارضی است. این برنامه نه‌‌تنها به واسطه تغییراتی که در بعد جامعه‌شناختی کشور ایران ایجاد کرد دارای اهمیت است، بلکه از منظر تغییرات سیاسی نیز جایگاه ویژه‌ای در تاریخ معاصر ایران دارد. تغییراتی که از سال 1341 آغاز شد اگر چه به‌نام اصلاحات با هدف ایجاد تحول در سیستم اقتصادی و اجتماعی برای قدم‌نهادن در راه توسعه و پیشرفت صورت گرفت، اما در اصل گامی در جهت تضعیف نیروهای سیاسی فعال درکشور بود که در دهه قبل با نقش‌آفرینی پایه‌های سلطنت را سست کرده بودند، و همچنین تلاشی بود در جهت ایجاد فضا برای نفوذ گسترده‌تر دولت مرکزی در روستاها و در مرکز قدرت خوانین وسران ایلات وعشایر برای تضعیف قدرت آنها و ضربه‌زدن به آنها و وابسته‌كردن مالکان بزرگ به دولت.

در مقاله حاضر قصد بر این است که ضمن پرداختن به موضوع مورد نظر یعنی تأثیر اصلاحات ارضی بر کاهش قدرت خوانین بختیاری به این پرسش‌ها نیز پاسخ داده شود:

نخست: اصلاحات ارضی چه بود وچگونه در ایران پیاده شد؟

دوم: اصلاحات ارضی چه پیامدهايی برای سران ایل بختیاری در پی داشت؟

تعریف اصلاحات ارضی

اصلاحات ارضی عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی خصوصاً اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهره‌وری عمومی جامعه. اجرای اصلاحات ارضی در ایران دلایل مختلفی داشت از جمله کاهش قدرت سیاسی و اقتصادی بزرگ مالکان، ایجاد محبوبیت میان قشر روستایی، افزایش سطح درآمد و توانایی اقتصادی زارعان، افزایش بهره‌وری، پیشگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها و بهبود نظام عرضه و تقاضا در سطح ملی (علی‌اکبر اسداللهی،1384). اصلاحات ارضی به‌عنوان برنامه‌ای تصور می‌شد که برای مقابله با فقر و بی‌عدالتی در نواحی روستایی طراحی شده بود و در وهله اول به‌معنای توزیع مجدد زمین در نظر گرفته شده بود. اصلاحات ارضی بر این نظریه و باور شکل می‌گرفت که نظام‌های مالکیت ارضی سنتی مانع توسعه اقتصادی می‌شود، بر این اساس اصلاحات ارضی راهی است برای رفع نقایص چنین نظام‌هایی. (محمدجواد عمید، ص 78)

چگونگی شکل‌گیری اصلاحات ارضی در ایران

اولین اقدامات دولت ایران در جهت پیاده‌کردن برنامه اصلاحات ارضی به سال 1330 (1950) برمی‌گردد. درهمین راستا می‌توان از فرمان شاه در سال 1330 یاد کرد که خواهان فروش املاک سلطنتی به کشاورزان بود، اما به‌طور واضح لایحه اصلاحات ارضی در سال 1341 ازسوی دولت مطرح و توسط دو مجلس تصویب شد. اصلاحات ارضی در سه مرحله اجرا شد که مرحله اول آن در سال 1341 آغاز گردید.

مهمترین اصل در قانون اصلاحات ارضی این بود که مالکان بزرگ مقدار اراضی تحت مالکیت خود را به یک شش دانگ کاهش دهند و میل خود آنها بود که این شش دانگ را از یک روستا انتخاب کنند یا به‌صورت پراکنده از چند روستا. مازاد اراضی هم باید به دولت فروخته می‌شد و دولت نیز ترتیبی می‌داد که این اراضی به زارعان و دهقانان فروخته شود و قیمت زمین نیز بر اساس مالیات‌هایی که مالکان تا 19 دی‌ماه 1341 براساس میزان سود خود از اراضی پرداخت کرده بودند ازسوي دولت تعیین می‌شد. در اینجا این مسئله جالب است که مالکان برای آنکه مالیات کمتری بپردازند سود عاید خود از زمین‌ها را کم اعلام کرده بودند، از اين‌رو قیمت زمین‌های آنها پایین در نظر گرفته می‌شد و این به ضرر آنها بود.زمین خریداری شده توسط دولت به دهقانان و زارعان با ده‌درصد اضافه بها بابت کارهای اداری فروخته می‌شد و قرار بر این شد که زارعان پول زمین‌ها را به‌صورت اقساط 15 ساله یک سال پس از تحویل زمین به دولت بپردازند. (اریک ج. هوگلاند، 107)

مراحل اصلاحات ارضی

مرحله اول در تاریخ 19 دی‌ماه 1341 آغاز شد که انجام این برنامه به آقای ارسنجانی وزیر کشاورزی وقت سپرده شد. وی تأکید داشت که برنامه باید با سرعت عمل همراه باشد به همین منظور تبلیغات گسترده‌ای را علیه مالکان بزرگ به راه انداخت تا به این وسیله چهره مالکین بزرگ را بین روستاييان مخدوش ساخته و دهقانان و روستاییان را با برنامه خود همراه سازد، اما از آنجا که پیاده‌کردن این قانون در سراسر کشور دشوار بود و امکان داشت به جای در پی داشتن یک نتیجه مثبت و قابل قبول برای دولت نتیجه منفی به همراه داشته باشد و موجب ایجاد اغتشاش در داخل کشور شود، قرار بر این شد که برنامه به‌ صورت منطقه‌ای پیاده شود. (اریک ج. هوگلاند، ص111)

به همین منظور قانون اصلاحات ارضی ابتدا در منطقه مراغه وسپس در دیگر مناطق استان آذربایجان اجرا شد و پس از آن در استان‌های قزوین،گیلان، اراک، آذربایجان شرقی، فارس، اردبیل، کرمانشاه و کردستان پیاده شد. (پیتر اوری، ص 78)

شدت عمل ارسنجانی از یک‌سو موجب مخالفت ملاکین وابسته به دربار با برنامه وی شد، ازسوي دیگر شاه را نسبت به افزایش قدرت خود نگران ساخت که درنهایت شاه دستور توقف برنامه و استعفای ارسنجانی را صادر کرد.

مرحله دوم اصلاحات ارضی بدون حضور ارسنجانی آغاز شد، در این مرحله شاه به شخصه با اعمال تغییرات انجام برنامه را برعهده گرفت:

الف ـ ترس شاه از بی‌ثباتی سیاسی در مناطقی که اصلاحات ارضی در آنها شکل گرفته بود. در کنار این مسئله شاه از این هم بیم داشت که با تشکیل طبقه دهقانی تهدیدی برای حکومتش به‌وجود آید.

ب ـ تلاش شاه برای نفوذ در روستاها که دیگر تحت نفوذ مالکان قرار نداشتند.

ج ـ عدم‌آگاهی شاه از اوضاع اقتصادی و اجتماعی روستاها، این بی‌اطلاعی موجب شد تصمیم درستی در مورد تضمین موفقیت اصلاحات برای آنها گرفته نشود.

مرحله سوم ضعف‌های مرحله دوم آن‌قدر زیاد بود که اعتراض زارعان و دهقانان را در پی داشت. نارضایتی زارعان و دهقانان از نوع اجاره‌داری و روشن‌شدن این مطلب که اصلاحات ارضی موجب افزایش تولید و بهترشدن کیفیت تولیدات نشده است دولت را واداشت تا در جهت رفع نواقص بر آید و مرحله سوم را طراحی کرد. این مرحله با اصلاحیه‌ای بر قانون اصلاحات ارضی در دی‌ماه 1348 آغاز شد. طبق این قانون زمین‌هایی‌که به مدت سی‌سال به اجاره رفته بودند، به مستأجران فروخته می‌شد. قیمت خرید برابر با اجاره 12 ساله بود وطبق توافق مالک و مستأجرخرید و فروش صورت می‌گرفت، البته این قانون شامل زمین‌های وقفی 99 ساله و مکانیزه نمی‌شد. (باقر پرهام، ص 56-55)

این مرحله نیز خالی از اشکال نبود و نقطه‌ضعف‌هایی داشت، چرا که به‌دلیل عدم‌دخالت مؤثر و مستقیم دولت در امر خرید و فروش، مالکان این کار را به هر طریقی که موافق منافع خودشان بود انجام می‌دادند.

شاه و اصلاحات ارضی در ایران

محمدرضا شاه زمانی که به قدرت رسید مانند پدرش به سران عشایر و قبایل به‌عنوان معضلات امنیتی ـ اجتماعی نگاه می‌کرد وآنها را مانعي بر سر راه توسعه می‌دانست به همین دلیل به دنبال بهانه‌ای بود تا آنها را از دایره قدرت دور کند، اما بنا به دلایلی به توصیه انگلیسی‌ها در همان ابتدای روی کار آمدن دست به این کار نزد. دلایل کنار آمدن محمدرضا شاه با سران ایلات و عشایر را می‌توان در چند مورد جست‌وجو کرد: نخست ترس محمدرضا شاه از همسایه شمالی یعنی شوروی که روز به روز نیز بر قدرت آن افزوده می‌شد و حتی از احزاب چپ داخل ایران مثل حزب‌توده نیز حمایت می‌کرد. دوم اینکه شاه سعی می‌کرد با کنارآمدن با آنها از خود یک چهره دموکراتیک به نمایش بگذارد و با استفاده از این سیاست از نفوذ و قدرتی که سران عشایر در بین مردم داشتند به نفع مستحکم‌کردن قدرت نوظهور خود استفاده کند. انگلیسی‌ها از شاه می‌خواستند تا آنجا که امکان دارد با آنها (سران قبایل و عشایر) مدارا کند. با توجه به تحولاتی‌که با شروع دهه 1330در ایران به وقوع پیوست کم‌کم محمدرضا شاه چهره واقعی خود را نشان داد و دست از مدارا برداشت. روی کارآمدن دکترمصدق و سیاست وی در جهت ملی‌کردن صنعت نفت ایران و مقابله وی با سلطه انگلستان در ایران با روحیه آزادیخواه بيشتر مردم ایران ازجمله سران عشایر و قبایل همخوانی داشت، از اين‌رو آنها به حمایت از دكترمصدق پرداختند. این مسئله برای شاه خوشایند نبود به همین دلیل شاه همراه با هواداران غربی وی دست به‌کار شدند تا کانون‌های قدرت در ایران که خارج از دربار بودند و در مقابل شاه قرار داشتند را از دور خارج وآنها را تضعیف كنند. با شکل‌گیری کودتای 28 مرداد به همت امریکا و انگلستان و سقوط دکتر مصدق سیاست شاه در داخل و خارج به‌طور کامل تغییر کرد. اولین و مهمترین تأثیر را می‌توان در تثبیت قدرت شاه در داخل و شروع حکومت دیکتاتوری وی دانست. پس از کودتا، شاه تا اواخر دهه 1330 درگیر سرکوب مخالفان درون شهری خود ازجمله ملیون و حزب‌توده بود، همین‌که از آنها فارغ شد به سراغ سران ایلات، عشایر و مالکین بزرگ در روستاها رفت تا پایگاه‌های قدرت آنها را نابود سازد و بدین‌وسیله آنها را تضعیف كند.

بسیاری از خوانین و رؤسای قبایل در روستاها دارای زمین و در نتیجه صاحب نفوذ بودند. آنها به هنگام انتخابات مجلس می‌توانستند از آرای موافق روستاییان برخوردار شوند. افزون بر اين دوام و استمرار خان‌خانی ارتباطی تنگاتنگ با ناآگاهی و بی‌سوادی جامعه داشت، بنابراین رژیم برای پایان‌دادن به نفوذ سنتی خوانین در روستاها و کوتاه‌کردن دست آنها از دولت و مجلس یک سلسله اقدامات اجتماعی و فرهنگی را به اجرا گذاشت. اقدامات اجتماعی شاه در قالب برنامه "انقلاب سفید" یا "انقلاب شاه و ملت" ظاهر شد. این برنامه در سال 1341 به توصیۀ دولت امریکا ازسوی شاه مطرح و در یک رفراندوم نمایشی از تصویب افکار عمومی گذشت. انقلاب سفید در مرحله اول دارای شش اصل بود که دو اصل آن "اصلاحات ارضی" و " ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع" تأثیر عمیقی در زندگی عشایری برجای گذاشت. هر چند در پي سیاست اسکان اجباری رضاشاه و در پرتو عواملی چون جاذبه زندگی شهری، کاهش نزولات جوی و فقر مضاعف اقتصادی، از سال‌های آغازین دهه 1320 مهاجرت پراکندۀ عشایر به شهرهای بزرگ، کوچک و حاشیه روستاها شروع شده بود، اما اجرای اصلاحات ارضی و مالکیت یافتن روستايیان در اراضی حریم "ایل راه‌ها" موانع و محدودیت‌هایی برای کوچ‌نشینان ایجاد کرد که باعث اسکان اجباری دیگری شد (بابک نادرپور، ص245). اصلاحات ارضی همچنین فرصتی را فراهم آورد تا شاه خوانین و مالکانی را که جرأت و جسارت مخالفت در خود می‌دیدند به بهانه‌های مختلف سرکوب كند، مثلاً در استان آشوب‌خیز فارس زمانی که مهندس ملک عابدی رئیس اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد عازم منطقه محل مأموریت خود بود، توسط عده‌ای به ضرب گلوله از پای درآمد. رژیم از این فرصت استفاده کرد و به تبلیغات شدیدی علیه مالکان و نیروهای مخالف اصلاحات ارضی دست زد، تعدادی از رؤسای عشایر را دستگیر و به زندان انداخت و برخی را نیز اعدام نمود (مرتضی رسولی، ص264-263). بازتاب ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع بسیار عمیق‌تر بود، این اقدام باعث شد تا بسیاری از مراتع مورد استفاده عشایر به تصرف دولت درآید. مراتع به‌هیچ‌وجه نبايد کوچ‌رو می‌شد یا به‌عنوان چراگاه مورد استفاده قرار می‌گرفت، مگر آنکه "جواز علف‌چر" از سازمان دولتی دریافت می‌شد. هر جواز به گله‌دار اجازه می‌داد که در یک قطعه زمین مشخص که وسعت آن برحسب تعداد چهارپایان و کیفیت رشد علف تعیین می‌شد، گله‌اش را بچراند(ژان پی‌یردیگار و دیگران، ص402). به‌طورکلی با اجرای برنامه‌های اصلاحات ارضی، ضربات جبران‌ناپذیری به سران ایلات وارد آمد. بسیاری از آنها موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند و از نظر مالی در وضع نامطلوبی قرار گرفتند. بعضی از آنها راهی شهرها شدند و برخی نیز به زندگی در داخل ایل ادامه دادند بی آنکه از نفوذ سابق برخوردار باشند، عده‌ای هم که به رژیم وابسته بودند، در سایۀ زدوبند با مأموران دولتی موفق شدند مقدار قابل‌توجهی از زمین‌های قابل کشت و مراتع را به نام خود و فرزندانشان به ثبت برسانند و با کار کشاورزی و دامداری درآمد مکفی به‌دست آوردند. به این طریق با برنامه اصلاحات ارضی افراد بانفوذ و قدرتمندی که در سطح محلی با شاه درمی‌افتادند از روستاها رانده شدند و قدرت دولت مرکزی جایگزین قدرت مالکین در روستاها شد.

امریکا و اصلاحات ارضی در ایران

با نگاهی گذرا به اوضاع سیاسی ایران در شروع دهه 1340 و با توجه به رابطه ایران با امریکا در سال‌های پس از کودتای 28 مرداد و تغییراتی که در دستگاه‌هاي سیاسی امریکا با روی کارآمدن جان اف کندی به‌وجود آمده بود به‌خوبی می‌توان به این مطلب پی برد که برنامه اصلاحات ارضی طرحی نبود که به یکباره محمدرضا شاه جهت ایجاد تحولات در سیستم اجتماعی و اقتصادی ایران خواهان پیاده‌کردن آن باشد. واقعیت چیزی فراتر از این مسئله بود، نقش امریکا در طراحی و شکل‌گیری کودتای 28 مرداد 1332 ضمن آنکه یک‌بار دیگر قدرت را به شاه و دربار بازگرداند و موجودیت متزلزل دستگاه پادشاهی پهلوی را از ورطه سقوط نجات داد یک واقعیت را نیز پیش روی دستگاه سیاسی ایران نمایان ساخت که پس از این امریکا جایگزین انگلستان تضعیف شده پس از جنگ جهانی دوم در مسائل داخلی ایران نقش‌آفرینی خواهد کرد. پس از کودتای 28 مرداد عملاً سیاستگذاری‌های محمدرضا شاه چه در امور داخلی و چه امور خارجی برگرفته از تصمیماتی بود که در کاخ‌سفید گرفته و به ایران دیکته می‌شد، به همین دلیل تحولاتی که با روی کارآمدن مهره‌های جدید در دستگاه سیاسی امریکا حادث می‌شد خواه و ناخواه بر سیاست‌های دربار ایران نیز به شدت تأثیر می‌گذاشت. در سال 1961 جان اف کندی به‌عنوان رئیس‌جمهور امریکا انتخاب شد، وی برنامه‌های جدیدی را برای امریکا و جهانی که در ارتباط با امریکا بود طراحی کرد، برنامه وی «اتحاد برای پیشرفت» نام داشت. درگیری‌های امریکا در مناطق مختلف جهان با شوروی‌ این قدرت را بر آن داشت تا برای حفظ و ادامه نفوذ خود در کشورهاي همپیمان خود دولت‌های حاکم بر آن کشورها را وادار سازد تا با انجام یکسری اصلاحات بخصوص در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، فضای بهتری را برای ادامه زندگی مردم آن کشورها ایجاد سازد تا به سمت بلوک شرق (کمونیسم) تمایل پیدا نکنند و زمینه شکل‌گیری افکار کمونیستی در آنها پا نگیرد(وسلی ام باک بای، ص 324). به توصیه ـ یا بهتر گفته شود به دستور ـ کندی محمدرضا شاه نیز ‌باید زمینه اصلاحات در ایران را فراهم سازد که این اصلاحات شامل ایجاد فضای باز سیاسی نیز می‌شد. این امر چندان با روحیه مستبدانه محمدرضا شاه همخوانی نداشت. امریکایی‌ها امینی را مأمور ایجاد اصلاحات ساختند. شاه که از حضور امینی و زدوبند وی با امریکایی‌ها احساس خطر می‌کرد، عازم امریکا شد و پس از بازگشت از امریکا انجام اصلاحات را به‌عهده گرفت. بدین‌صورت اصلاحات ارضی با مدیريت امریکا و اجرای دولت مرکزی در ایران آغاز شد.

اصلاحات ارضی وکاهش قدرت خوانین بختیاری

بختیاری نام یکی از قوم‌های بزرگ لر ایران معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند(لر کوچک نیز تقریباً ساکنین لرستان و ایلام امروزی هستند). برای اولین‌بار حمدلله مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری نام برده است، طایفه‌ای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام بيشتر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.

در روزگار صفوی نام بختیاری از واژه بختیاروند ـ که یکی از طایفه‌های مهم این منطقه بود ـ روی لر بزرگ نهاده شد. با این حال منابع تاریخی در اوایل سده هشتم نام بختیاری را متذکر شده‌اند (محمدعلی امام شوشتری،173). از تمام نوشته‌ها،آثار و اسناد تاریخی استنباط می‌شود که بختیاری‌ها از ایرانیان اصیل و با کردها و لرها از یک ریشه و نژادند و زبانشان نیز شاخه‌ای از زبان پهلوی است. مسکن لر کوچک لرستان كنوني است. لر بزرگ یا بختیاری در اراضی و کوهستان‌های بختیاری وکهگیلویه ساکن هستند. (سردار اسعد بختیاری، ص6)

در اوایل پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون جداکننده فارس و عراق عجم به‌‌شمار می‌آمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی جزء فارس و گاهی جزء حکومت خوزستان بود(جواد صفی‌نژاد، ص 107). بختیاری‌ها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی ـ نظامی و اقتصادی مؤثری داشته‌اند، بویژه حضور ایشان در انقلاب مشروطه بسیار برجستگی دارد. نخستین کسی‌که در مستندکردن تاریخ بختیاری‌ها تلاش کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری است که در کتاب «تاریخ بختیاری» به شمه‌ای از گذشته بختیاری‌ها و سایر لرها اشاره کرده است. يكي از نظراتی که درباره نام بختیاری وجود دارد این است که بختیاری‌ها همان باختری‌ها یا ساکنانِ زاگرسِ باختری هستند. بختیاری‌ها سلسله اتابکان لر (هزار اسفیان) را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود. (جواد صفی‌نژاد،481)

طوایف و تیره‌های بختیاری

قوم بزرگ بختیاری به دو شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می‌شود. هفت لَنگ شامل چهار بابِ بهادروند، بابادی، دورکی و دینارانیو نوروزی است.چهار لَنگ شامل پنج باب محمودصالح (ممصالح)، کینورسی، زلقی ذَلِکی، مَیوند (ممی‌وند) و موگویی است. براساس سنتی که در ایل وجود داشته‌است، گردش حکومت به‌وسیله مالیات سرانه‌ای بوده ‌که از دامداران می‌گرفتند و اقتصادِ حکومت خان‌ها براساس همین مالیات بود. این مالیات براساس میزان تولید فراورده‌های دامی به نوع مراتع و وسعت آن و تعداد دام و تعداد نفراتی که در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام و پرورش آن را داشته‌اند بستگی داشته‌ است. همه بختیاری از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم می‌شد: از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته‌اند مالیات بیشتری دریافت می‌شد و از بخش دیگر مالیاتِ کمتر. واحد گرفتن مالیاتِ دامی در ایل، برحسب مادیان تعیین می‌شد و برای هر رأس مادیان، سالانه مقداری پول از ۱۰ ریال تا ۳۰ ریال به معیار آن زمان دریافت می‌کردند.

شخصیت‌های معروف بختیاری

حسینقلی‌خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری ـ امامقلی خان حاجی ایلخانی رئیس ایل بختیاری ـ لطفعلی خان امیر مفخم رئیس ایل بختیاری ـ نجفقلي خان صمصام‌السلطنه از رهبران انقلاب مشروطه ایران که دو دوره نخست‌وزیر دولت مشروطه ایران شد ـ علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری از رهبران اصلی انقلاب مشروطه ایران ـ شاپور بختیار فرزند سردارفاتح و نوه نجفقلی صمصام‌السلطنه از رهبران جبهه ملی ایران و از اعضاي نهضت مقاومت ملی ایران پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و آخرین نخست‌وزیر منتخب شاه ـ ثريا اسفندياري ملکه سابق ایران، نوه حسینقلی‌خان ایلخانی و دختر خلیل‌خان اسفندیاری بختیاری ـ.سپهبد تيمور بختيار فرماندار نظامی تهران، معاون نخست‌وزیر و بنیانگذار سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) ـ شاهزاده فرمانفرما حسام‌السلطنه حاکم بروجرد و کرمانشاهان ـ عليمردان‌خان داراب افسر ـ ابوالقاسم بختيار سردار ظفربختیاری ـ بی‌بی‌مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی خواهر نجفقلی خان صمصام‌السلطنه و مادر عليمردان‌خان ـ علیدادخان بختیاری ـ علیمرادخان بختیاری ـ امیررضا امیربختیار ـ ژاله فراهانی ـ اسدخان بختیاری مشهور به اسد خان شیرکُش.

بختیاری‌ها و برنامه اصلاحات ارضی

کمتر کسی را می‌توان یاد کرد که سابقه رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌های مردمان بختیاری را در لحظه‌های حساس سیاسی ایران انکار کند. بر پیشانی انقلاب مشروطیت نام سردار اسعد بختیاری نقش بسته است و خاطره رشادت‌های بی‌بی‌مریم بختياری خواهر سردار اسعد از زنان مبارز عصر مشروطیت که دوشادوش برادر در راه آزادی به مبارزه پرداخت در یادها جای گرفته است.

سران ایل بختیاری مانند دیگر گروه‌ها همیشه در پی آن بودند تا جایگاهی برای خود در دستگاه سیاسی پیدا کنند. ثروت و پایگاه اجتماعی آنها در بین عشایر و قبایل، قدرت درخوری را برای آنها به‌وجود می‌آورد تا با استفاده از آن قدرت تأثیرگذاری پیدا کنند. دولت‌های مرکزی نیز هر زمان که به وجود آنها نياز داشتند راه را برای حضور فعال آنها در دستگاه‌های سیاسی هموار می‌ساختند و هر زمان که از افزایش قدرت آنها احساس خطر می‌کردند در مقابل آنها می‌ایستادند و عرصه را بر آنها تنگ می‌ساختند. حضور سران ایل بختیاری در رویدادهای سیاسی ایران اگر به نفع دولت مرکزی تمام می‌شد خوشایند دولت بود، اما اگر آنها در ایجاد یک تحولی در بُعد سیاسی و اجتماعی با گروه‌هایی همگام می‌شدند که خواهان کاهش قدرت دولت مرکزی بودند دولت مرکزی به شدت با آنها برخورد می‌کرد و حرکت‌های آنها را سرکوب می‌ساخت. به هر صورت قدرت‌یابی سران قبایل و عشایر مگر در مواردی محدود به نفع دولت مرکزی نبود، براي نمونه حمایت سران ایل بختیاری از دکتر مصدق موجب نگرانی محمدرضاشاه و درباریان شد، به‌طوری‌که به‌دنبال راه چاره‌ای برای مقابله با افزایش قدرت آنها برآمدند.کودتای 28 مرداد به دست امریکا و انگلستان تا حد زیادی نگرانی شاه و درباریان را خاتمه بخشید.

با کودتای 28مرداد دوره جدیدی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران آغاز شد که روی ایل بختیاری نیز تأثیر بسیاری گذاشت. پس از کودتا سران ایل بختیاری آخرین تلاش خود را برای بازیافتن قدرت از دست رفته به‌کار بردند و تا حد زیادی هم موفق بودند، چرا که حضور مهره‌های پرقدرتی چون تیمور بختیار و رسیدن وی به مقام ریاست ساواک در سال 1336 گواهی است بر این مطلب، هرچند ناگفته نماند که شاه چندان راضی از حضور وی در دستگاه سیاسی نبود، اما به خواست انگلیسی‌ها مجبور به پذیرش این امر شد. زمانی‌که کندی در امریکا روی کار آمد و برنامه جدیدی را برای ایران طرح‌ریزی کرد و خواهان انجام اصلاحات در ایران شد، شاه چندان تمایلی به انجام این اصلاحات نداشت، از اين‌رو تیمور بختیار را به‌عنوان نماینده به امریکا فرستاد تا وی با توجه به علقه‌های اربابی و مالکی که داشت ضمن برچیدن مشکلات انجام برنامه اصلاحات ارضی در ایران کندی را از انجام این برنامه منصرف سازد(اسفندیارآهنجیده، ص346). قضیه برعکس جواب داد، چرا که تیمور بختیار در دیدار خود از امریکا گفت‌وگویی را با سران سازمان سیا انجام می‌دهد و اعلام می‌کند که قصد دارد شاه را خلع سازد و به کمک امریکایی‌ها نیاز دارد. سازمان سیا نیز شاه را در جریان این امر قرار می‌دهد و این مسئله موجب نگرانی شاه می‌شود. علاوه بر تیمور بختیار بسياري از سران بختیاری نیز در دستگاه سیاسی نفوذ قابل‌ملاحظه‌ای داشتند و هرگونه اقدام شاه علیه آنها بدون برنامه از پیش تعیین شده موجبات آشوب و بی‌ثباتی سیاسی در کشور را فراهم می‌كرد، به همین دلیل شاه تا سال 1961 که عملاً تیمور بختیار دست به تظاهرات علیه شاه زد با وی مقابله نکرد. در این سال شاه وی را از ریاست ساواک خلع و از ایران اخراج کرد (ویلیام شوکران، ص 198). شاه که از قدرت رو به رشد سران عشایر و مالکین بزرگ نگران بود اگرچه در ابتدا با اصلاحات ارضی چندان موافق نبود، اما این برنامه را بهترین فرصت برای کاهش قدرت آنها دانست و از آن به نفع افزایش قدرت خود و کاهش قدرت و نفوذ سران و بزرگان ایلات، قبایل و مالکان بزرگ با گرفتن پایگاه قدرت آنها یعنی قبیله، زمین و املاک استفاده کرد. پس از اصلاحات ارضی مالکیت سنتی و ساختار سیاسی و سنتی ایل بختیاری دگرگون شد، خوانین امتیازات گذشته را از دست داده و بسیاری از آنها منطقه را ترک کردند.اقتصاد سنتی ایل نیز دگرگون گردید، چرا که بسیاری از خوانین به شهرها مهاجرت کردند و به مشاغل غیرسنتی روی آوردند (سکندر امان‌اللهي بهاروند، 1376). شکسته‌شدن پایگاه اقتصادی خوانین و سران باعث شد آنها که تا چندی پیش از نظر اقتصادی بی‌نیاز از دولت و کمتر از دیگر گروه‌ها وابسته به آن بودند و توان اعتراض و سرکشی داشتند به یک‌باره تبدیل به جیره‌خوار دولت شده و روح آزادیخواهی و اعتراض در آنها کاهش یابد و این در اصل همان چیزی بود که شاه می‌خواست.

ارزیابی نهایی

آنچه اصلاحات ارضی برای گروه‌های مختلف اجتماعی کشور در پی داشت بیش از آن‌که موجب رشد لایه‌های مختلف اجتماعی باشد و زمینه توسعه را هموار سازد مشکلات دست و پا گیری را برای همگان به‌وجود آورد. اگرچه هدف از این اصلاحات ایجاد تحولات اقتصادی و بالا‌بردن کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی بود، اما عملاً این اتفاق رخ نداد. از یک‌سو با کاهش قدرت خوانین و چند تکه‌شدن اراضی، نظارت بر تولیدات کشاورزی که در گذشته توسط مالکان صورت می‌گرفت از بین رفت و بازدهی اراضی کاهش پیدا کرد و ازسوي دیگر خرده مالکانی که پس از اصلاحات ارضی متولد شده و مقدار اراضی به‌دست آورده بودند بیشتر به فکر تولید محصولات مورد نیاز خود بودند تا تولید در حد بالا و برای بازارهای داخلی. از منظر دیگر نیز با اصلاحات ارضی قدرت و نفوذ خوانینی چون خوانین بختیاری کاهش یافت. آنها به شهرها مهاجرت کردند و شهرنشین شدند دولت تا حدی خیالش از بابت آنها راحت شد، اما همین گروه‌ها قشر و طبقه جدیدی در جامعه شهری به‌وجود آوردند که بعدها با اعتراضات خود به دستگاه سیاسی رنگ و بوی دیگری بخشیدند وحتی از بانیان سقوط نظام شاهنشاهی شدند.

*عضور هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي ـ واحد سيرجان

منابع:

ـ اسداللهی، علی‌اکبر، مراحل سه‌گانه اصلاحات ارضی، مدیریت امور اراضی قزوین، 1384.

ـ امام شوشتری، سید محمدعلی، تاریخ و جغرافیای خوزستان، ص ۱۷۳.

ـ امان اللهی بهاروند، سکندر،کوچ‌نشینی در ایران، پژوهشی درباره ایلات و عشایر، تهران1376.

ـ اوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از کودتای 28مرداد تا اصلاحات ارضی، ترجمه محمد رفیعی، تهران انتشارات عطایی، 1371.

ـ آهنجیده، اسفندیار، ایل بختیاری و مشروطیت، انتشارات ذره‌بین، 1374.

ـ پرهام ، باقر، اصلاحات ارضی، تهران، 1349.

ـ ژان پی‌یر دیگار و دیگران، ایران در قرن بیستم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز، 1377.

ـ اصلاحات ارضی: زمینه‌ها، ضرورت‌ها و نحوۀ اجرا و پیامدها، مرتضی رسولی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال اول، شمارۀ چهارم، زمستان 1376.

ـ سردار اسعد بختیاری، علیقلی‌خان، تاریخ بختياری، انتشارات یساوی، 1361.

ـ شوکران، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشرالبرز،1370.

ـ صفی‌نژاد، جواد، عشایر مرکزی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵، ص ۱۰۷.

ـ عمید،محمد جواد، کشاورزی ، فقر واصلاحات ارضی در ایران، ترجمه رامین رامینی‌نژار، نشر نی، 1381.

ـ بابک نادرپور، " نگاهی جامعه‌شناختی به ایل قشقایی (گذشته، حال و آینده)"، فصلنامه مطالعات ملی، شمارۀ 2 و 3، زمستان 1378 و بهار 1379.

ـ وسلی ام باگ بای، روابط بین‌المللی امریکا پس از جنگ جهانی اول (1919تا1991)، ترجمه اسماعیل شفیعی، انتشارات اندیشه نیکان،1384.

ـ هوگلاند، اریک، زمین و انقلاب در ایران 1340تا 1360، ترجمه فیروزه مهاجر، انتشارات شیرازه،1381.

* عنوان اصلی مقاله برنامه اصلاحات ارزی و تاثیر آن بر کاهش قدرت خوانین بختیاری است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
چشم انداز ایران - شماره 64

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید