رفتن به محتوای اصلی

مسئله ای که ماندلا به عهدۀ جهان گذاشت

مسئله ای که ماندلا به عهدۀ جهان گذاشت

 

 

ماندلا جاودانه شد.
 

جهان او را انسان بزرگی نامید. انسان صلح و دوستی ومسالمت.  اراده و مبارزه.  انسانیت و الهام بخش. و چند صدایی و تغییرگر. انسان استثنایی و عدالت و برابری. خورشید بشریت، گاندی روز، و قهرمان دوران. و...
و براستی او شایسته ی همه اینها بود و هست.

او نشان داد نژاد پرستی و تبعیض در همه ی اشکال آن ضد انسانی ست. و آنرا برچید. و چهره ی زیبایی از جهان و زندگی و بشر برای ما تصویر کرد. آه! زمین و زندگی بدون ماندلا ها چه چهره ی زشتی می توانست داشته باشد! بدون ماندلاها حقیقتاً تحمل ناپذیر میشد.  این قئ آباد.
جهان او زندگی بود. و  غیر او مرگ. 

اما انسان در میان جهانهای مرگ و زندگی،  یک جهان " برده داری نوین"  نیز دارد. که سرتا سر زمین و زندگی را به گام خود کشیده است. که در آن نه زنده است، و نه مرده. برزخی ست. در نهایت حد.
   پرسش:
« پس تکلیف این برده داری چه میشود؟»

درست است پرسشی ست بعد از رفتن استاد. اما به یقین میدانم او همیشه در میان ماست و از لابلای زندگی توفانیش چنین پاسخ میدهد:
 « این کار به عهده ی شماهاست. ساختن جهان و زندگی، بدون برده داری نوین ، وظیفه شماها ست. من تنها گام نخستین را نشان دادم».
 آری، او تنها نخستین گام را روشن کرد و نشان داد که رفع نژادپرستی و دیکتاتوری، رفع «برده داری» نیست. و حتی "تحقق عدالت اجتماعی" هم نیست. و چون او باید در این راه رزمید.

گاندی مسئله ی  استعمار را با مسالمت حل نمود، و ماندلا نژادپرستی و دیکتاتوری را. آیا ما خواهیم توانست مسئله «تبعیض همه جانبه و دیکتاتوری و عدالت اجتماعی» را با مسالمت در جامعه خود حل کنیم؟ 
ماندلا از ژرفای زندگی خود، میگوید : «همه چیز بسته به شرایط است. شرایط را آماده کنید». 

اندیشۀ " می بخشیم و فراموش نمی کنیم" که در آفریقای جنوبی عملی شد، در چه شرایطی میتواند در ایران هم پیاده شود؟ در آفریقای جنوبی رژیم آپارتاید با اپوزیسیون سر میز مذاکره نشست و برای نفی سقوط قهقرایی جامعه « آشتی عمومی» را با پذیرش « رفع حاکمیت نژاد پرستی و تبعیض، و ایجاد دموکراسی» با هم پیش بردند. در ایران اگر حکومت در رابطه با اپوزیسیون سیاست آشتی عمومی پیش گیرد و بخواهد « رفع تبعیض و ایجاد دموکراسی و عدالت اجتماعی» را در جامعه عملی کند میتوان گفت امکان رسیدن به می بخشم و فراموش نمی کنم ، وجود دارد. و شرایط آن نیز چنین است:

1- آزادی همه ی زندانیان سیاسی. 
2- آزادی پوشش و برابری زن و مرد. 
3- آزادی همه احزاب و فعالیت سیاسی. 
4- ایجاد سیستم چند حزبی. 
5- ایجاد عدالت اجتماعی 
6- رفع تبعیض از ملیتها و امکان اداره ی امور خود.
7- جدایی دین از دولت. 
8- لغو مجازات اعدام و شکنجه. 
9- و غیره. 
در چنین شرایطی امکان تحقق ایده ی مذکور در ایران هم وجود دارد. ولی حکومت ایران متأسفانه فاقد چنین کیفیتی ست. این حکومت منتظر آن است که با خیزش عمومی سرنگون شود. و در چنین شرایطی او را « نه می بخشند و نه جنایتهایش را فراموش میکنند». آرزوی من هم آن است که حکومت خرد خود را بکاراندازد و موجب انقلاب خونین نشود.

برای ماندلا، تحقق شعاراش ، بدون « لغو آپارتاید و ایجاد دموکراسی» غیر ممکن بود. آشتی با تأمین این خواسته ها صورت گرفت. و نه بدون آنها. ماندلا مسئول بخش نظامی سازمانشان بود و مسلحانه مبارزه میکرد. که در 44 سالگی دستگیر شد. و در زندان به مبارزه ی مسالمت آمیز روی آورد. و شرط آشتی ملی هم خواسته های عمومی بود. این آشتی بر پایه ی توافقات صورت گرفت. آنهم به اصطلاح در دقیقه ی 90. که حکومت آفریقای جنوبی امکان حکمرانی به شیوه ی سابق را ، هم در داخل و هم در سیاست خارجی از دست داده بود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید