رفتن به محتوای اصلی

همه نیروهای دمکرات و حرکت ملی آذربایجان متحدانه علیه رژیم مستبد

همه نیروهای دمکرات و حرکت ملی آذربایجان متحدانه علیه رژیم مستبد

آذربایجان در عصیان و جنبش سبز

بعد از مدتها انتظار، طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه در مجلس شورای اسلامی مورد بحث قرار گرفته و رسما با رای منفی نمایندگان مجلس طرح تصویب لایحه دو فوریتی آن مورد توافق قرار نگرفته و رد گردید. جالبترین نکته ای که در عدم تصویب این طرح ملاحظه میشود، هماهنگی نمایندگان تمام جناح های موجود درمجلس شورای اسلامی است که نمایندگان اصولگرا- اصلاح طلب و مستقل به این لایحه رای منفی داده اند. سوالی که در ذهن هر کسی میتواند ایجاد شود آن است که در این لایحه چه اسراری وجود داشت که نمایندگان مجلس شورای اسلامی را این چنین در برابر این لایحه متحد و هما هنگ کرده بود. مجلسی که از جناح های مختلف فکری تشکیل شده و بافت فکری نمایندگان آن فاصله های زیادی از هم دارند چرا به این لایحه رای منفی دادند.

نسبت به عدم تصویب این لایحه نظریات مختلفی از سوی نمایندگان مجلس در جهت توجیه عدم تصویب آن ابراز شده است که واقعا هیچکدام از آنها دارای اساس علمی نبوده و بیشتر به اظهار نظریات امنیتی شباهت دارند و تنها نظری که دارای دید مثبت در آن به نحوی ملاحظه میشود مصاحبه نماینده بجنورد در مجلس است که از عدم تصویب آن نارضایتی خود را اعلام داشته است. بیش از همه نمایندگان مجلس اظهارات نمایندگان استان اردبیل دارای حائز اهمیت بوده است چون از طرف ملت آذربایجان این نمایندگان بیشتر در نوک حمله انتقاد قرار دارند، بطوریکه ملا حظه می کنیم، اظهارات آنها بیشتر به یک دفاعیه قضائی شباهت دارد. این نمایندگان در اظهارات خود بیان کرده اند که گویا در صورت تصویب برداشت آب رودخانه ارس و انتقال آن به دریاچه ارومیه کشاورزان مغان با کمبود آب مواجه میشوند.اولا باید از این نمایندگان محترم پرسید کدام کارشناس نسبت به این امر چنین فکری ابراز داشته است و دوم اینکه تمام مردم مغان که از آبا و اجداد در آن منطقه به کشاورزی مشغول هستند، میدانند که اوج برداشت آب ارس در سال از 15 اردیبهشت ماه تا 15 شهریورماه میباشد بنا براین بعد از این تاریخ بیش از نصف آّب ارس وارد خاک آذربایجان شده بدون اینکه مورد بهره برداری قرار گیرد به خزر واردمیشود. این امر به قدری واضح است که حتی نیاز به نظر کارشناسی هم ندارد بنا براین مجلس میتوانست با در نظر گرفتن اوج مصرف آبیاری دشت مغان و با محاسبه دقیق مقدار مصرف آبیاری آن که در دوره معاصر این امر با توجه به تکنولوژی پیشرفته روز کار دشواری هم نیز نمی باشد، نسبت به طرح انتقال آب از رودخانه ارس به دریاچه ارومیه را تصویب میکرد تا آذربایجان از یک فاجعه زیست محیطی که با دست مسئولین کشوری در نتیجه عملکرد غیرکارشناسی بوجود آمده مانع شود. اگر حاکمیت در سدسازیهای خود که در منطقه انجام داده است به نتایج آن می اندیشید قطعا امروز با این فاجعه عظیم روبرو نمی شدیم. این سدسازیها ضمن آنکه ریزش مستقیم آب به دریاچه را به حداقل رسانید به سفره های زیر زمینی آبها نیز ضربه زده و موجب از بین رفتن آنها نیز شده است در حالیکه در دوره هایی که این سدسازیها انجام میشدحاکمیت با انجام کارشناسی میتوانست مانع این پدیده و فاجعه گردد. پیش در آمد این فاجعه کوچ عده ای از روستاهای کنار دریا چه به شهرها و خالی از سکنه شدن روستاها در حال حاضراست که در آن منطقه که چند ماه قبل روی داده و هر روز نیز بر دامنه این مهاجرت ها نیزافزوده میگردد. طبق نظر کارشناسان میلیونها تن نمک به مناطق حاصل خیز منطقه که مورد کشاورزی وباغداری قرار میگیرد پیشروی کرده و تمام آنها را از بین برده و آن را تبدیل به نمکزار میکند.با وزش بادها این نمکزارها تا چندین صد کیلومتر میتواند پیشروی نمایند. ومیتواند، دهها هزار کیلومتر از مرغوبترین خاکهای منطقه را تبدیل به کویر نماید. متاسفانه نمایندگان حوزه های مختلف در آذربایجان با اینکه خود را به اصطلاح نماینده ملت می دانند در صدد آن نیستند که این واقعیت های موجود در پیرامون حوزه های انتخاباتی خود را ملاحظه نمایند. حال آنکه زنگ خطربوسیله کارشناسان امورو محیط زیست در منطقه به صدا در آمده و واقعا خطر را جدی میدانند حال آنکه این نمایندگان این هشدارها را جدی نمیگیرند و با بی مسئولیتی تمام به طرح دو فوریتی آن رای منفی داده اند. بعد از قیام مردم آذربایجان مصاحبه هایی از طرف نمایندگان ارومیه انجام گرفته که گویا موضوع پی گیری میشود و اما توضیحی در خصوص اینکه چگونه پی گیری میشود نداده اند و چه جایگزینی به لایحه رد شده در مجلس هیچگونه توضیحی نداده اند.قرائن و شواهد آن را نشان میدهد که نمایندگان مجلس شورای اسلامی بخصوص نمایندگان استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و قزوین و زنجان و همدان که از این فاجعه متضرر میشوند، مصمم نیستند که در خصوص دریاچه ارومیه تدبیری اندیشیده شود با عدم تصویب این طرح نمایندگان منطقه نه تنها واکنشی نشان نداده اند بلکه به دلیل تراشی هم می پردازند که گویا در صورت انتقال آب رود ارس، دشت مغان با کمبود آب مواجه خواهد شد. همانطوریکه قبلا نیز گفته شد این استدلال از اساس بی پایه می باشد. تمام اهالی مغان از این امر مطلع هستند که هزاران متر مکعب آب رودخانه ارس بدون اینکه در تمام فصول سال مورد بهره برداری قرار گیرد از طریق خاک جمهوری آذربایجان وارد دریای خزر شده و میشود بدون اینکه از آن استفاده ای شود و این آب مازاد حتی در اوج مصرف منطقه کشاورزان مغان بیش از نصف آب ارس می باشد حالا این سوال مطرح می شود که نمایندگان مسلمان و حزب اللهی این ملت به چه دلیلی این دروغ آشکار را به ملت آذربایجان می گویند.

بعد از عدم تصویب این لایحه از سوی مجلس ملت آذربایجان به اعتراضات گسترده ای دست زدند که حاکمیت سراسیمه در تمام شهرهای آذربایجان وحشت زده دهها فعال ملی بی گناه آذربایجانی را دستگیر و روانه زندانها نمود ه و این دستگیریها اکنون هم ادامه دارد و حتی به مراسم افطاری آقای عوض پور حمله کرده و تمام میهمانان را دستگیرنموده و میهمانان روزه دار را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و حتی به مادر پیر آقای عوض پور که به دستگیری مهمانان اعتراض کرده بودند از هجومهای وحشیانه وزارت اطلاعات مصون نمی مانند. بعد از این دستگیریها به خانه این دستگیرشدگان یورش برده وخانواده آنها، به شدت مورد آزارو اذیت قرار می گیرند و همسر آقای عزیز ولی پور که از مامورین اطلاعات حکم بازرسی خانه را طلب می کنند نه تنها پاسخی نمی دهند بلکه تهدید هم می شوند و خانه آقای حسن ارک وحشیانه مورد تهاجم قرار گرفته و تمام اشیای خانه را به هم می ریزند و در اردبیل به مغازه آقای عباس لسانی حمله کرده و سه نفر مهمان ایشان را با ضرب و شتم دستگیر می کنند و در مشگین شهر مغان- اهر -اردبیل - خوی - مرند - ارومیه - قوشاچای - سولدوز و تمام شهرهای دیگر صدها فعال ملی آذربایجانی تهدید و دستگیر میشوند که از هر گونه اعتراضی در خصوص دریاچه ارومیه خوداری نمایند. تمام راههای منتهی به تبریز و ارومیه شدیدا بازرسی شده و تحت کنترل نیروهای وزارت اطلاعات قرار دارند و تمام مسافرین پرس و جو می شوند. شورای تامین تمام شهرها ی آذربایجان پی در پی تشکیل جلسه میدهند که از هر گونه تجمع اعتراضی ممانعت به عمل آید وطبق اطلاعات به دست آمده مامورین وزارت اطلاعات فرمانداران شهرها را متهم می نمایند که تدبیر لازم در خصوص اعتراضات مردم به عمل نیامده و شدت عمل با مردم انجام نگرفته است. نماینده اداره اطلاعات در شهر ارومیه بر علیه فرمانداراین شهر در جلسه شورای تامین بسیار خصمانه و توهین آمیز بر خورد کرده است بطوریکه فرمانداری ارومیه طی اطلاعیه ای از مردم میخواهد که در اعتراض های خیابانی که انجام میگیرد شرکت نکنند. تمام این حوادث آن را نشان می دهد که رژیم از اعتراضات و خواسته های قانونی و منطقی مردم چقدر واهمه دارد. با همه این فشارها باز چوب و چماق و دستگیریها و شکنجه ها نتوانست در برابر عزم و اراده ملت آذربایجان خللی وارد نماید و نهایت اعتراض های خیابانی در ارومیه و تبریز شکل گرفت وسرکوب خونین دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی خواستهای منطقی این مردم را با چوب وچماق پاسخ داده و در نهایت چند شهروند آذربایجانی را شهید وصد ها نفر را در تبریز و ارومیه زخمی کردند. آن چیزی که می توان گف آیا با این سرکوب گریها میتوان بر اراده و عزم ملی غالب شد.آیا عصیان ملتی را در جهت دستیابی به حق و حقوق پایمال شده خویش را با این خشونت ها میتوان خاموش کرد به گواه تاریخ زهی خیالی باطل.

امام جمعه ارومیه ملا حسنی در نماز جمعه این هفته از خطرات خشک شدن دریاچه ارومیه سخن گفته و اظهار داشته که با خشک شدن دریاچه ارومیه میلیاردها تن نمک حتی کشورهای ترکیه و عراق را تهدید خواهد کرد و اعتراضات مردم را به حق و قانونی دانسته است. اما ایشان معلوم نیست چرا در برابر اعتراض های مردم آذربایجان سکوت کرده اند در حالیکه اعتراضات مردم در شهرهای آذربایجان به خاک و خون کشیده شده و وحشیانه مورد هجوم مامورین امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته اند اگر اعتراضات مردم را قانونی میدانند پس چرا ملا حسنی سکوت کرده اند؟

اینها آن چیزهایی هستند که ما آن را ملاحظه میکنیم اما این امر زوایای پنهانی دارد که رژیم جمهوری اسلامی و مخالفین آن را که دارای افکار و اندیشه های آنتی آذربایجان دارند را متحد ساخته است و هر دوی آنها را متحدانه بر علیه آذربایجان بر انگیخته است. بارزترین نشان آن این است، آنهایی که می گفتند آذربایجان سر ایران است در برابر چنین فاجعه ای هیچگونه واکنشی نشان نمیدهند؟ حتی یک اعلامیه ای هم صادر نکرده اند که خشک شدن دریاچه ارومیه موجب از بین رفتن بیش از نصف حاصل خیزترین خاک آذربایجان شده وتبدیل به کویرصد در صد میشود و حداقل ترین پی آمد آن آواره شدن بیش از5 میلیون انسان می باشد. پان ایرانیست هایی که شب و روز بر علیه به اصطلاح تجزیه طلبان شعار داده و تبلیغ میکنند اکنون کجایند که حداقل سرکوب وحشیانه ملت آذربایجان را محکوم کنند. جبهه ملی ایران و وارثان ورجاوندها کجایند که آذربایجان را که به علت دفاع از موجودیت محیط زیست خود که اکنون با فاجعه عظیمی مواجه است که حاکمان غاصب زر وسیم و منابع ملی آن هیچگونه توجهی به این تراژدی ندارند، زبان اعتراض نمی گشایند، اما در برابر خواسته های ملی وفرهنگی ملت آذربایجان داد و فریاد به راه می اندازند که ای وای آذربایجان در حال تجزیه است راه می اندازند. حال معلوم میشود دغدغه اینها دشمنی با ملت آذربایجان است اینها نه دلشان به خاک مقدس آذربایجان می سوزد و نه ملت آن ، بلکه کینه از این خطه و مردم آن دارند که در طول تاریخ به آزادی و آزادگی در تاریخ ایران پرچمدار بوده است که اکنون در این فرصت پیش آمده مصمم هستند که طومار حیات آذربایجان برای همیشه از نقشه ایران پاک شود که گام به گام آنها را در این هدف با حاکمیت جمهوری اسلامی متحد می سازد و ما دیدیم که اعتراض مدنی این ملت را در شهرهای تبریز و ارومیه چگونه به خاک وخون می کشند. آنهایی که دم از مخالفت با جمهوری اسلامی میزدنند در کنار حاکمیت جمهوری اسلامی به آذربایجانیان بد و بیراه گفتند گویا پان تورکیستها از آب گل آلود میخواهند ماهی بگیرند با چنین عناوینی بر علیه ملت آذربایجان به شعار دادن پرداختند. باید در جواب آنها گفت این حاکمیت و شما هستید که به این تجمعات اعتراض ملت آذربایجان بر علیه بی تدبیری حاکمیت که موجب خشک شدن دریاچه ارومیه شده است رنگ سیاسی می زنید و تجمعات اعتراضی آنها را سرکوب می کنید و این موضوع سیاسی نبوده ونیست و حتی عده ای از افراد جنبش سبزنیز متاسفانه مخالف حرکت و مبارزات مدنی ملت آذربایجان هستند و موضعی خصمانه دارند و این حرکت را خطری بالقوه برای یکپارچگی و وحدت ایران میدانند و سکوت آذربایجان را با سکوت آن در دوران نهضت ملی دکتر مصدق مقایسه می کنند یکی از این افراد آقای علی مزروعی می باشند که در تماسی که با ایشان داشتم به من متذکر شدند حال آنکه آقای مزروعی باید این را بدانند که مرحوم مصدق با همه دمکرات منشی و آزادیخواهی و دفاع ایشان از اعتبارنامه مرحوم پیشه وری در مجلس دوره چهاردهم شورای ملی مخالف تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی که از مترقی ترین اصول قانون مشروطیت بود، ایشان با اجرای آن مخالفت کردند. معتقد بودند اجرای این اصل زمینه تجزیه ایران می شود در حالیکه اگر این انجمن ها به شکل دمکراتیک تشکیل می گردید شاید ایران از دست این استبداد رها ئی می یافت . نباید این را فراموش کنیم که تمرکز قدرت در دست یک نفر یا یک جناح، موجب حاکمیت استبدادی می شود از آن دوران تا به حال آذربایجان برای دمکراسی خواهی در ایران و رهایی از تمرکزگرایی قدرت در مرکز مبارزه می کنند، مبارزات شیخ محمد خیابانی و فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری نمونه های بارز این حرکت ها می باشند که متاسفانه هیچکدام از آنها را آزادیخواهان تهران همراهی نکرده اند ما اکنون این پدیده را بار دیگر در صحنه سیاسی ایران در حال تجربه هستیم و امروزه جنبش سبز نباید تراژدی گذشته را تکرار نماید گرچه آقای امیرارجمند و تشکیلات راه سبز اخیرا چالش های بسیار خوبی را شروع کرده اند وحمایت اعلامیه منتشره راه سبز در خصوص حقوق ملت های موجود در ایران گام بسیار مناسبی در جهت دمکراسی خواهی در ایران بود گر چه این حرکت خیلی پیش از این می بایست انجام می گرفت اما باز هم باید آن را گامی مناسب دانست گر چه ابهام های فراوانی هنوز در روند راه سبز وجود دارد و در سیر زمان به رفع آن ابهام ها باید کوشید و اما حمایت آن از خیزشهای اخیر در آذربایجان نقطه قوتی است که باید به دید مثبت به ان نگریست وفعالین جنبش سبز این حرکت را باید در میان حرکت به یک چالش عمومی تبدیل کنند گرچه آقای امیرارجمند با جسارت خاص خویش این گام مهم را برداشته اند و باید وضعیت موجود ایشان را درک کرد که در برابر این موضع گیری چه مشکلاتی را می توانند داشته باشند ، اما این جسارت ایشان جلب و مشارکت حداقل 30 میلیون آذربایجانی را در پی خواهد داشت که قیام شهرهای مرکز آذربایجان که عبارت از تبریز و ارومیه میباشد این حقیقت را به وضوح ثابت میکند.

جنبش سبز باید این حقیقت را درک کند که ایران تنها عبارت از تهران نیست و حاشیه های آن نیز می توانند در حرکت دمکراسی خواهی نقش مهمی را ایفا کنند گرچه در درون این جنبش چالش های ضدیت با قومیت ها به شدت وبا پتانسیل های بزرگی وجود دارد که این امر باعث شده که ملت های موجود در این جغرافیا با احتیاط بیشتری با آن برخورد کنند که این حرکت نه تنها به نفع جنبش نبوده بلکه خواست دشمنان آن نیز می باشد چون حرکت های ملی و هویت خواهی در جغرافیای ایران آتشفشانهای بالقوه ای هستند که با اتحاد و یکپارچگی هر آن میتوانند وضعیت موجود در ایران را تغییر داده و موازنه مبارزاتی را به نفع دمکراسی خواهی در ایران تغییر دهند.

اکنون حاکمیت ایران جنبش سبز را در مواضعی فرسایشی قرار داده و جنبش را با دعواهای انتخاباتی سرگرم ساخته و با استفاده از این فرصت در جهت بازسازی خویش گام برداشته و توان خود را میخواهد باز یابد. ما باید این را بدانیم که رژیم همواره با بحران شدید اقتصادی و گرانی های شدید ناشی از آن و همچنین تضادهای شدید درونی مواجه می باشد که این پدیده ها رژیم را به شدت در تنگنا قرار داده و به شدت ضعیف کرده است و رویدادهای بین المللی نیز این مشکلات را چند برابر ساخته است .باز باید آن را متذکر شوم که حتی در صورت عقب نشینی رژیم از مواضع خویش در خصوص انتخابات و دیگر مواردی مانند آزادی زندانیان سیاسی با توجه به سوابق آن و شرایط بین المللی و تمامیت خواهی آن مقطعی بوده و در موقعیت های مناسب باز هم به مواضع استبدادی خویش پافشاری کرد ه و در فرصت های پیش آمده به هر مخالف میدان نخواهد داد بنا براین باید تمام نیروهای دمکرات و حرکت ملی آذربایجان در این فرصت پیش آمده باید متحدانه بر این رژیم مستبد تاخته و برای ایجاد یک جامعه دمکراتیک کار این رژیم را یکسره کنند عصیان مردم آذربایجان گامی استوار برای احقاق حقوق خود و همچنین مبارزات پی گیر در این زمینه می باشد. علی سلیمانی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید