
روز سياه، روز عزا، روز جزا، روز رنج، روز درد، روز عذاب، روز زور، روز تهى شدن، روز تحقير ، روز پاى پهلوى روى گلويم و گلويت، روز ذبح زبانم و زبانت با بسمل خمينى و خامنه اى، روز گريه، روز زارى، روز قتل زبان مادرى، روز وداع با زبان پدرى، روز يك سده مرثيه، روز "الفاتحه" به زبان فارسى، روز شادى لاشخوران زبان، روز فرهنگستان زبان، روز زبان خود پرستان، رقصندگان بر پيكر نيمه مرده زبان من و و زبان تو . روز پيروزى دشمن زبان مادرى، روز ضعف و سستى غير فارس ها. بس است ديگر، خصم من و شما زمان زيادى خريده است. يك سده شيره ماليده است. تخدير كرده است. عزا را به نام شادى به ما فروخته است. مهر از آن اوست و نامهرى از آن ما. اول مهر، اول از خود بيگانگى و اول از هم گسيختگى هويتى ماست. آيا حد يقفى براى اين انحطاط هست؟ آيا در اول مهر سال دگر و سال هاى دگر بازهم شيون خواهيم كرد بر مرگ تدريجى خويش؟ اين سخن را به ياد آوريم كه "اگر ملتى گرانبها ترين هاى خود و حتى سرزمين خودرا از دست دهد مى تواند آن را پس بگيرد اما اگر زبان خودرا از دست دهد نمى تواند آن را پس بگيرد.
يوسف عزيزى بنى طرف
اول مهر ١٤٠٢
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
هر کسی کو باز ماند از اصل خویش..."مولوی"
اندیشمند گرامی جناب آقای یوسف عزیزی بنی طرف
با سلام و با تشکر از مطلب ارزشمندتان فریاد عدالت خواهی و غم و اندوه تان که از اعماق دلتان بر میخیزد به همین منوال در جان و دل میلیونها هموطن ایرانی فرو مینشیند. خشم و فریاد تان در خصوص محو زبان مادری میلیون انسان، درد مشترک است. بقول زنده یاد شاملو:" من درد مشترکم. مرا فریاد کن!" فریاد شما فریاد اندوه ماست. فریاد ناله های میلیونها انسان است.
فریاد کودکان بی زبان، فریاد کودکان درد و رنج است. فریاد انسان انکار شده است. انسانی که در زنجیر اسارت است. انسانی که به بهانه "تمامیت ارضی" یک قرن تمام است بدست جلادان شاه و شیخ به سلاخی و اسارت کشیده شده است. انسانی که زبانش، فرهنگش، هویتش، تاریخش، اصالتش بدست دیو و دد، قدغن گشته است. به بیگاری، به بی هویتی، به عطالت، به نسل کشی، به نابودی محکوم شده است. آری این است سرنوشت ما. سرنوشت میلیونها انسان بی گناه در سرزمین خویش. سرزمینی که بنام ایران بدست شاه و شیخ به جهنم هولناک بدل گشته است. وای بر این مملکت. وای به حال این دیکتاتورهای خون آشام، که روزی به طغیان قهر این مردم گرفتار خواهند شد.
افزودن دیدگاه جدید