رفتن به محتوای اصلی

منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی

منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی
ملاحظاتی پیرامون

ملاحظاتی پیرامون

منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی

در همان اوائل انتشار منشور با تعدادی از دوستان در کلاب هاووس تصمیم به برپائی اتاقی گرفتیم برای بررسی منشور و نیز پیشبرد امر تبلیغ درباره آن، در تنها رسانه ای که در دسترس ما قرار داشت. ملاحظات زیر نتیجه بحث هائی ست که در طول نوزده جلسه دوساعتهً روزانه بدست آمده است. درعین حال پس از گذشت یکسال این منشور هنوز مطرح بودن خود را حفظ کرده ست و بحث و بررسی برای روشن شدن ابعاد گوناگون آن همچنان ادامه دارد. ازین رو لازم دیدم مواردی را که بتازگی تبیین شده اند به این ملاحظات اضافه کنم.

١. این منشور یک برنامه حزبی حداقلی (یا حداکثری) نیست. آنهائیکه نگاهی اینچنین به منشوردارند طبعا آنرا رفرمیستی می یابند و بدنبال مخاطب آن در حاکمیت میگردند. حال آنکه مخاطب این منشور، جنبش های دمکراسی خواهی در ایران است برای ایجاد همگرائی درمیان آنها و نهایتا پیشبرد امرانقلاب. واقعیت اینکه جمهوری اسلامی از همان ابتدا با شعار"حزب فقط حزب الله" با تشکیل احزاب بمخالفت پرداخت و اجازه هیچ تشکیلات سیاسی را درخارج از حوزه ایدئولوژیک مذهبی خود نمی داد.ازین رو مبارزات مردم ایران برعلیه رژیم فاشیست مذهبی امروزه بصورتجنبش دمکراسی خواهی تجلی یافته است که متشکل از اجزائیست که هریک مشخصه های خاص خود را دارند و نشاندهنده مطالبات طبقات واقشار مشخصی از جامعه هستند. ازین رو هرگونه اتحاد و همکاری میانسازمان های سیاسی باید جنبش دمکراسی خواهی را تنها زمینه موجودبرای فعالیت سیاسی در ایران در نظر بگیرد و درجهت تبیین و اتحاداجزاء آن بکوشد. اجزاء این جنبش دمکراسی خواهی عبارتند از: جنبشکارگران، جنبش معلمین، جنبش پرستاران، جنبش دانشجویان، جنبشزنان، جنبش دهقانان، جنبش بازنشستگان، جنبش ادیان و مذاهب غیرشیعه و درنهایت جنبش ملیت های ساکن ایران.

خیزش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" از میان جنبش زنان سربرآورد که بعنوان نصف جمعیت کشور، پیوندی ارگانیک با جامعه دارند چراکه باشکال مختلف با آن درارتباط هستند: غیر ازخانه داری و وظیفه مادری،زنان در مشاغل مختلف کار میکنند. ازین رو با تمام مسائل و مشکلات طبقات و اقشار جامعه آشنا هسند و این امر آنها را نسبت به مطالباتسایر جنبش ها حساس میکند و باین سبب زنان دوشادوش مردان در همه مبارزات درایران شرکت داشته و دارند. ولی این اولین باریست که زنان برای حقوق حقه خود پای بمیدان مبارزه نهاده اند که این امر تحسین همه جهانیان را برانگیخته است و زنان درهر شغل و مقامی، از سیاستمداران پارلمان های اروپائی بگیرید تا سلبریتی های جهان هنر برای حمایت از آن گیس های خود را میبرند و باین صورت عکس العمل نشان می دهند.

جنبش زنان بمثابه روح زنانه جنبش دمکراسی خواهی عمل میکند، چیزی که جامعه ایران برای مقابله با روحیه پدرسالارانه حاکم شدیدا به آن نیاز دارد. ظلم مضاعفی که بعنوان شهروند درجه دوم بر زنانباشکال مختلف همچون حجاب اجباری اعمال میشود، همدردی و حساسیت جوانان را برمی انگیزد و همچنانکه پیشتر درجریانمخالفت با عدم حضور زنان در مسابقات فوتبال شاهد بودیم این بار نیز پابپای آنها در کف خیابان بمبارزه با عناصر سرکوبگر رژیم میپردازند. با این حال می بینیم که جنبش زنان بتنهائی توانائی رویاروئی با رژیم سفاک اسلامی را ندارد و نیازمند همیاری سایرجنبش هاست. منشور تشکل های مستقل صنفی و مدنی کوششی است در راستای همگرائی همه جنبش های دمکراسی خواهی حولمطالبات مشخص با این هدف که شرکت همه آنها را درین انقلاب فراهم آورد وافق آینده ای روشن را برای همه ترسیم نماید.

٢. این منشور باستناد خود آن در حمایت از خیزش انقلاب "زن، زندگی، آزادی" ارائه شده و مطالبات مطرح شده در آن بمثابه فرامینی است که از کف خیابان صادر شده باشد. پیشترنیز شرویندرآهنگ "برای" کوشیده بود شعارهای سلبی تظاهرات خیابانی در رد جمهوی اسلامی را با درخواست های تیوت شده در رسانه های اجتماعی تبیین کند و دلایل خیزش انقلابی را بشکل مانیفست گونهای شرح دهد. منشور مطالبات، آینده این خیزش انقلابی را رقم میزند چراکه براساس توافق حاصل میان ادامه دهندگان راه رهاِئی از جهنم رژیم بوجود آمده است.

٣. هرچند برآوردن مطالبات طرح شده درمنشور بگفته خود آن در رژیم فعلی امکانپذیر نیست ولی سه بند اول آن درباره آزادی های اجتماعی، لغو حکم اعدام و آزادی زندانیان سیاسی از خصلتی تاکتیکی برخوردارند و میتوانند بشکل سوژه تظاهرات وسیع خیابانی وکمپین های گسترده جهتفشار بر جمهوری اسلامی مطرح شوند و طرح فراخوان درین موارد ازسوی تشکل های مدنی می تواند ادامه تظاهرات ده ها هزار نفری در شهرهای اروپائی را فراهم کند.

٤. مطالبات طرح شده در منشور، مطالباتی حداقلی هستند چراکه حاصل توافق بیست تشکل صنفی و مدنی اند. ولی این امر چیزی از دقت این مطالبات نکاسته است. برعکس موجز بودن بند بند این منشور ظاهرا نتیجه بحث های همه جانبه ایست که اقشار مختلف کارگران و زحمتکشان از جوانب مختلف انجام داده اند. اگر بحث آزادی مطرح میشود این آزادی بی آنکه به فلان قانون سازمان ملل ارجاع بشود با موارد مشخص تعریف میشود و یا (بند دوم)، یا بحث برابری با مصادیق مشخصی تعریف میشود بدون احاله آن به فلان ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر(بند چهارم). حل مشکل مذهب شیعه نیز بدون ارجاعات کلی به سکولاریسم دمکراتیک تنها بصورت جدائی دین از دولت، لائیسیته را بصورت قطع" دخالت مذهب از مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی" پیشنهاد میکند(بند پنجم) بی آنکه نامی از لائیسیته برده باشد. مواردی ازین قبیل،منشور مطالبات حداقلی را یک سر و گردن بالاتر از منشورهائی چون منشور همبستگی " ٥ + ١ " آقای پهلوی و شرکاء قرار میدهد.

٥. منشور مطالبات از آنجائیکه ثمره کار تشکل های شناخته شدهدر جنبش دمکراسی خواهی است، بی آنکه اصراری بربیانشعارگونه داشته باشد منادی خواسته های دمکراتیک جامعه ایران بشمار میآید،. ازین رو ایرادی واقعی برهیچ یک ازبندهای این منشورنمی توان گرفت و از آنجائی که بر اساس توافق این تشکل ها تهیهشده، سندی تاریخی بشمار می آید و قابلیت هیچ گونه جرح واصلاحی ندارد مگر اینکه خود امضاء کنندگان باینکار مبادرت کنند.تنها مسئله ای که میماند تکمیل آنست. این منشور بنا به تائید تهیه کنندگانش، منشوری حداقلی ست و کسانیکه دست اندر کار جنبش های دمکراسی خواهی هستند میتوانند و باید که در تکمیل آن بکوشند. البته پروسه اینکار از هم اکنون شروع شده ست. برای مثال جمعی از زنان مطالبات پیشروی خود را منتشر ساخته اند که در واقع کوششی است درجهت طرح مطالبات حد اکثری زنان در ایران.مثال دیگری که درین مورد میتوان ذکرکرد حل مسئله ملی در ایران است که در بند هفتم اشاره کم رنگی به آن صورت گرفته است. حال آنکه در منشور همبستگی شرح کاملی از یک نظام غیر متمرکز مطرح شده که حتی ازنظام فدرالی فراتر میرود چراکه سیاست گذاری را درمعنای قانون گذاری به مناطق مختلف واگذارکرده است. درحالیکه فدرالیسم بمعنای تقسیم و توزیع وظایف قوه مجریه است نه قوه مقننه. ظاهرا وجود عبدالله مهتدی که سال ها درگیر بحث های مربوط به فدرالیسم در ایران بوده این بند را به نگارندگان منشور همبستگی تحمیل کرده است و نیز نشانگر این واقعیت است که نگارندگان منشور مطالبات برای بیان کامل این مورد به فعالین مدنی ملیت های ایرانی دسترسی نداشته اند.

٦. آخرین بند منشور (دوازدهم) جنجال برانگیزترین بند آنست بویژه از دید آنهائیکه در دوران جنگ سرد بازمانده اند و مبارزه با امپریالیسم را سرپوشی برای بی عملی خود قرارمی دهند که نشانگربروز نکردن تئوری انقلاب درتطابق با دوران معاصرگلوبال سازیجهان سرمایه است که در آن صدور سرمایه مالی تبدیل به صدور سرمایه صنعتی شده واین امر توسعه کشورهای کلونی را باعث میشود. از مورد بارز چین که بگذریم ویتنام که بیشترین صدمات را در جنگ با آمریکا تجربه کرده ست امروزه خواستار رابطه متقابل با آنست و مرزهای خود را بروی سرمایه گذاری صنعتی گشوده ست و دور نیست که به یک چین تازه هرچند در مقیاسی بسیار کوچکتبدیل شود. در چنین شرایطی ست که شعار زیر از کف خیابان بگوش میرسد و در منشور انعکاس خود را می یابد: "دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست."

٧. برخلاف بندهای دوازده گانه که بسیار دقیق و مشخص نگاشته شده اند، مقدمه منشور حاکی از ابهام وعدم قطعیت در مورد حاکمیت پس از رژیم اسلامی است. پس از توضیحات کلی درین باره که حاکمیت آینده را فراهم آمده از پائین جامعه می انگارد بطور مشخص بیان میکند که حکومت آینده از سوی شوراهای مردمیکنترل خواهد شد(بند هشتم) و این بدان معناست که حکومت، شورائی نخواهد بود چراکه حکومت شورائی نتیجه دمکراسی مستقیم وانتخاب اعضائ حکومت از میان خود شوراهاست که هرلحظه میتوانند از سوی انتخاب کنندکان فرا خوانده شوند.این ابهام در شکل حاکمیت البته نشاندهنده شرایط ذهنی طبقه کارگرایران استکه البته با رشد آن میتواند به وضعیت جدیدی ارتقاء یابد. در یکی از جلسات کلاب هاووس که پیشتر شرح آن رفت شخصی که ادعا میکرد دستی در نوشتن آن داشته است حاکمیت آینده را شکلی از کمون پاریس توضیح میداد که در آن اقشار مختلف طبقه کارگر و سایرطبقات زحمتکش و حتی خورده بورژوازی شرکت خواهند داشت. اگر این امر واقعیت داشته باشد چیزی جز تکرار یک تجزبه شکست خورده نخواهد بود. لنین در "دو تاکتیک . . ." از کمون با عنوان "یک حکومت کارگری یاد میکند که دانایی و توانایی تشخیص بین عوامل دمکراتیک و سوسیالیستی را نداشت." از سوی دیگر آنچه لنینبعنوان مرحله دمکراتیک انقلاب مطرح میکند چنان شباهتی با شرایطامروزی ما در ایران دارد که گویی آن را برای دوران کنونی ما نوشتهاست. انقلاب دمکراتیکی که در ایران در حال شکل گیری است بربنیان جنبش های دمکراسی خواهی قرار دارد که در ابتدا شرح داده شد، هرچند این مرحله دمکراتیک را نباید با انقلاب بورژوا دمکراتیکاشتباه گرفت. استراتژی چپ های مارکسیست همواره سوسیالیسمبوده و هست و بقول لنین دیوار چینی این دو مرحله را ازهم جدا نمیسازد. ولی این شرایط عینی و ذهنی انقلاب است که استرتژی اینمرحله را مشخص میکند که دمکراتیک باشد یا سوسیالیستی. شکل حاکمیت سوسیالیستی خود معضل دیکریست. آیا حاکمیت طبقه کارگر یک دولت سوسیالیستی خواهد بود یا حکومتی خواهد بود در یک دولت دمکراتیک. لحن مبهم منشور درین موارد نشانگر حالت سیال در تناسب قوای طبقاتی در داخل است و این واقعیت که طبقه کارگر درغیبت یک حزب قدرتمند تا چه حد بتواند سایرطبقات زحمتکش و نیز اقشار میانی را برای کسب مطالبات دمکراتیک حولاین منشور، متشکل ومتحد سازد

٨. این ابهام درمورد حاکمیت آینده بشکل دیگری در منشور وجود دارد، جائیکه میگوید " این جنبش برآن است تا برای همیشه بهشکل‌گیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابیاجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم وتبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد." ولی همچنانکه لنین درباره کتاب کائوتسکی بنام " انقلاب اجتماعی" می نویسد تنها یک انقلاب سیاسی بمعنای دست بدست شدن حاکمیت و تشکیل حکومت کارگری میتواند شرایط لازم برای تحولات اجتماعی را پدید آورد.

٩. احزاب ریز و درشت چپ خارج از کشورکه بقول باقر مومنی زبان مشترک را درمیان خود از دست داده اند در چهل و اندی سال نشان داده اند که توانائی رهبری جنبش کارگری در داخل را ندارند. این منشور مطالبات حداقلی میتواند زمینه ای باشد که بر مبنای آن، این گروه های چپ برنامه های حداقلی خود را ارائه دهند واین میتواند سبب همگرائی در میان آنها گردد تا راه برای اجرای وظایف آنها در انقلاب آینده بازگشایی شود.

١٠. هرچند این منشور معادل یک برنامه حزبی نیست تنها در یکمورد (بند نهم) لحن یک برنامه حزبی را بخود میگیرد جائیکه از برآوردبودجه مدرن سازی و بازسازی آموزش و پرورش وغیره، از محلمصادره سرمایه های به یغما رفته میگوید.

١١. حداقلی بودن مطالبات در منشور توجیه دیگری نیز دارد کهریشه آن در جنبش های دمکراسی خواهی است چراکه این مطالباتخط قرمز آنها بشمار می آیند و ازین رو درپاره ای موارد بیشتر حداکثری هستند تا حداقلی.

 

لندن فروردین ماه ١٤٠٣

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید