رفتن به محتوای اصلی

چگونه حماس موفق شد به ساکنین اسرائیل حمله کند؟

چگونه حماس موفق شد به ساکنین اسرائیل حمله کند؟

 

 

حماس در ماه سپتامبر یعنی حدود یکماه قبل از هفتم اکتبر 2023 برای جمع آوری اطلاعات از سازمانها و شهروندان اسرائیلی از طریق شبکه های اجتماعی مثل لینک دین استفاده کرد. براساس این گزارش مقامات حماس بعنوان استخدام کنندگان شرکت های قانونی با فناوری پیشرفته ظاهر میشوند و از طریق لینک دین با کارمندان و بطور کلی کارکنان اسرائیلی به بهانه تلاش برای استخدام آنها در این شرکت تماس میگیرند. در عمل با عناصر متخاصم اطلاعاتی را در مورد کارفرمایان فعلی آن کارکنان جمع آوری کردند و بر صنایع نظامی و سازمان هائی که با عناصر امنیتی ارتباط دارند تمرکز کردند.

اگر بخواهم از اعمال وحشیانه و کاملا بیرحمانه حماس و جهاد اسلامی  در روز هفتم اکتبر بنویسم شاید بیش از 35 صفحه خواهد شد.
در نتیجه بطور خلاصه فقط قسمتهای کوتاهی را شرح میدهم. در واقع حمله حماس به ساکنین عادی دراسرائیل جنگ نامیده نمیشود بلکه جنایت علیه بشریت. برخی از کارهای بینهایت رقت انگیز و دهشت برانگیزی که انجام داده اند حتی در تصور انسان هم نمی گنجد. حمله تروریستهای حماس و دیگر سازمانهای ترور وابسته به آن به اشخاص عادی و بیگناه حتی در جمع حیوانات وحشی هم انجام پذیر نیست. 

طبق تحقیقات انجام شده نیویورک تایمز فقط در یک کیبوتص بنام "بری" به سی و چهار دختر و زن تجاوز شده. هنگام تجاوز شئی تیز وارد بدن آنها شده و یا در حین تجاوز خرابکار دومی و یا سومی بدن قربانی را تکه پاره کردند و دست به دست هم با آن تکه های پاره بازی کردند و خندیدند. برخی از زنان و مردان که موفق به فرار از خانه هایشان شدند در بین شاخه های درختان و یا پشت تیندر پنهان شدند و تجاوز گران به برخی از دختران و زنان را از خانه اش با لباس خواب خارج کردند و روی چمن ها بطور گروهی به قربانی بیچاره تجاوز کردند. یکی از زنانی که موفق به فرار شده بود و در بیشه ای پنهان شده بود تعریف کرد که تجاوز گران چهار نفر بودند سینه های دختر بیچاره را  بریدند و با آن توپ بازی کردند. این فقط یک نمونه از اعمال کاملا وحشیانه تروریست های حماس است. یکی از همان دختران داد زده میدانم که میمیرم زحمت بکشید و مرا بکشید. اما آنها فقط خندیدند. جریان تجاوزها و سوزندان نوزادان و دست و پا بریدن کودکان و قتل والدین تصویرها بینهایت وحشتناک هستند و قادر به نوشتن آنها نیستم. 

طبق تصاویری که از دوربین ها کشف شده دهها خانواده را یکجا قتل عام کردند. در یکی از همین خانواده ها جلو والدین که دارای سه تا بچه بودند از ده ساله تا سه ساله یک پای هر یک ازبچه ها را قطع کردند. در بسیاری از خانه ها نوزادان را سربریدند و یا اگر تنور خانواده روشن بوده نوزاد جلو چشمان پدر و مادرش داخل تنور انداختند. دریکی از تصویرها وارد خانه ای شدند که دخترپانزده ساله در اتاقش  تنها بود و به آنها التماس کرد که به او آسییب نزنند او به آنها گفت مدرسه دارد و آنها را تهدید کرد که به پلیس زنگ میزند. خرابکاران موافقت کردند و پس از تماس با پلیس که از تروریست ها خواهش کردکه دختر نوجوان را راحت بگذارند خرابکار به پلیس  گفت: گوش کن و در همان لحظه به سر دختر نوجوان شلیک کرد و او را کشت. دریک خانواده دیگر پدر و مادر را جلو چشمان تک پسرشان که فقط ده ساله بود بقتل رساند ند و آن بچه هم خواهش کرد که او را هم بکشند و اینکار را کردند. این یکی را یکی از تروریست های بازداشت شده  نزد بازجو تعریف کرد.  در اولین روزهای ماه مارس درشهر خان یونس سربازان اسرائیلی تعداد زیادی از خرابکاران را دستگیر کردند که اکثرا جزئ همان حمله کننده گان هفتم اکتبر بودند. یکی از همین خرابکاران نزد بازجو تعریف کرد که در هفتم اکتبر با ماشین جیپ وارد کیبوتص بری شدند. آنها چهار نفر بودند. پس از پیاده شدن ازماشین سرباز اسرائیلی که متوجه ورود تروریست ها میشود به طرف آنها شلیک میکند و یکی از آنها را نابود میکند. این خرابکار که منار محمود محمد قاسم {چهار تا اسم دارد} تعریف کرد که با خود دو نارنجک و یک هفت تیر همراه داشته از ترس سربازان فرار کرده و وارد خانه ای میشود.  در آن خانه متوجه دختر نوجوانی با لباس خواب میشود که پریشان بنظر میرسد و دختر بیچاره از این هیولای پلید خواهش میکند که او و مادرش را نجات دهد. اما منار میگوید شیطان وارد بدن من شده بود بهمین دلیل دختر نوجوان که با موهائی خیلی بلند و لاغر اندام و زیبا بود به اتاق خوابش برگردانم و به او تجاوز کردم. خواستم از آنجا هم فرار کنم با داد و بیداد مادرش روبرو شدم و در همان لحظه دو تن از گردان های الاقصی وارد آن خانه شدند و مادر و دختر را ربودند. 

معمولا در هر کیبوتصی و یا شهرک های کوچک در اسرائیل بین ده تا دوازده نفر سرباز و همینطور تعدادی پلیس  برای حفاظت از ساکنین آن محل وجود دارد. اکثر سربازه و پلیس ها در همان روز هفتم اکتبر پس از نجات دادن تعداد زیادی از ساکنین خودشان یا کشته شدند و یا ربوده یا مفقود الاثر.

در خانه ای دیگر مرد بیچاره در حال دوش گرفتن بود و همسرش مشغول آماده کردن صبحانه بود و دو تا فرزند ان آنها آماده رفتن به مدرسه بودند. تروریست ها زن و هردو بچه ها را با بیرحمی تمام بقتل رساندند و سپس مرد خانواده که از صدای تیراندازی هراسان شده بود از حمام خارج شد که همسرش را صدا زند اما با همان جانیها مواجه شد او را همانطور که عریان بود با خود ربودند. تروریست ها برخی پیاده و بعضی با ماشین های تندر و تعدادی از آنها با ماشینهای تویوتا اشخاص را با تهدید چاقو و یا کلاشنیکوف و یا آر پی جی کودکان و دختران و زنان و مردان جوان و پیر را ربودند. در یکی از فیلمها سه خرابکار دختر جوانی را دزدیدند که یکی از خرابکاران در پلفون فارسی صحبت کرد. فقط دو جمله شنیدم که خوشحالی میکرد و به دوستش اطلاع داد که دختر جوانی را موفق شده بربایند. همزمان خرابکار دیگری موهای دختر جوان را از پشت میکشید. بیش از 350 نفر فقط از جشن طبیعت بقتل رسیدند. دختر جوانی بنام آدا از همین جشن طبیعت در جائی که پنهان شده بود تعریف کرد که شاهد دیدن جنازه جوانائی بوده منطور مردان جوان که برخی از اعضای بدن  آنها توسط چاقو قطع شده بوده و یا به همان عضو شلیک شده بود.
 دختر جوان دیگری که خود را داخل بشکه آشغال پنهان کرده بود میگوید جنازه زنی را دیده که هر دو سینه اش را با چاقو بریدند و سپس سر او را از تنش جدا کردند. بسیاری صحنه ها ی دهشتناک دیگر که نمیتوان توضیح داد.

در نوار عزه در همان روز فاجعه یک سرباز اسرائیلی که شانس آورده و زنده مانده با تانک زرهی خود میگوید هنگامیکه در آنجا با چهار سرباز دیگر حضور داشتند متوجه میشوند که دو وسیله نقلیه خرابکاران در حال حمل برخی از ربوده شده گان هستند که بعضی از ربوده شدگان زنده نبودند. تروریست ها تعداد زیادی هم جسد کشته شده گان را نیز ربودند. این سرباز که" بار -ز" نام دارد به هردو ون ها شلیک میکند و تعدادی اسرائیلی که قرار بوده دزدیده شوند نجات میدهد و خرابکاران را نابود میکند. این کاپیتان همراه راننده تانک بنام "ایتای -ب" صد نفر از خرابکاران را در همان روز نابود میکنند. تانک دیگری همراه چهار سرباز اسرائیلی نیز در همانجا حضور داشته اما خرابکاران در آن تانک همه  سربازان را کشتند و تانک را به آتش کشیدند و سپس جسد چهار تن سرباز را نیز ربودند.

"بار-ر" این فرمانده 24 ساله اسرائیلی میگوید در همان روز فاجعه به هرسو که من و همکارانم نگاه میکردیم خرابکار وجود داشت. برخی از آنها لباس ارتش سربازان اسرائیلی بتن داشتند که مشخص بود این لباسها از پایگاه نظامی دزدیده شدند. اما توسط رفتار آنها و با شنیدن الله اکبر تشخیص دادیم که خرابکارند و آنها را تاجائی که قادر بودیم و بولت در اسلحه داشتیم نابود کردیم. پس از نجات چندین خانواده که قرار بود ربوده شوند تانک ما بر اثر شلیک های بی پایان از حرکت باز ایستاد و من وسربازان دیگر پیاده به طرف یک بلندی فرار کردیم اما هرلحظه هم احساس میکردیم که زندگی ما پایان یافته است زیرا که تروریست ها همگی یا آر-پی-جی حمل میکردند و یا کلاچنیکوف. بهرطریقی ما زنده ماندیم. 

در کیبوتص دیگری بنام نخل عوز که در طبیعت یعنی جای باز و سرسبز جشن طبیعت بنام جشن "ناوا" برپا بوده در همان روز فقط یک تانک همراه با پنج سرباز و ده پلیس در آنجا بودند. کاپیتان تانک بنام "ایدو -ص" در همان روز دهها خرابکار را نابود کرده و با تانک به هرطرف میرانده که با دیدن خرابکاران آنها را نابود کند. او موفق میشود  در همان روز دها تن تروریست را نابود کند. تا اینکه تانک در جائی از گل و لای گیر میکند و متوقف میشود. پنج خرابکار به تانک نزدیک میشوند و ایدو به یکی از آنها شلیک میکند و تعریف میکند چقدرآن خرابکار از دیدن اسلحه وحشت کرده بود و در همان لحظه او را سربه نیست میکند. در واقع در همان ثانیه ها  اسلحه ایدو هم  خالی از بولت منظورم گلوله میشود و بهمین دلیل خرابکاران او را از تانک خارج میکنند وبا چاقو به جان او می افتند اما او در همان حال با چهره خونین با سختی فراوان از دست آنها  بطرف دشت فرار میکند و تروریست ها چهار سرباز دیگر یعنی همراهان ایدو را بطرز فجیعی میکشند و جسدها را هم میدزدند. "ایدو" در حال فرار به بیشه ای میرسد که دو نوجوان دختر و پسر از ترس تروریست ها پنهان شده بودند. نزد آنها میرود و بین سبزه ها دراز میکشد و از درد مینالد. آن دو نوجوان او را با شوخی و خنده مشغول میکنند که شاید بتواند زنده بماند. ایدو شانس با او یاری میکند و چند ساعت بعد توسط آمبولانس ارتش همراه آن دو نوجوان وارد بیمارستان میشود و زنده است. او فقط بیست و چهار سال دارد. 

هنوز 134 نفر از ساکنین کیبوتص بری و همچنین از شهرک نیر عوز و شهرک های دیگر  نزد حماس و یا جهاد اسلامی گروگان هستند که طبق گزارشات فعلی سی و هفت نفر آنها بقتل رسیدند.البته تقریبا هر روز طبق تحقیقاتی که از اسیران خرابکار فاش میشود یک یا دو تن از گروگانها در همان روزهای اول که ربوده شدند توسط جهاد اسلامی و یا حماس بقتل رسیدند و حتی آدرس مکان دفن آنها را میدهند و بدین طریق سربازان اسرائیلی وارد آن محل میشوند و جنازه ها را به اسرائیل بر میگردانند. گروگانهائی که آزاد شدند هریک داستان خاص خود را دارند اما در یک موضوع همگی مشترک هستند و آن اینکه غذای آنها هرروز یک عدد پیتا منظور نان با سه عدد خرماست. آب گاهی اوقات سرو میشده و گاهی نه. البته بستگی هم به این داشته که نزد چه کسی یا کسانی تحت اسارت هستند. مثلا دختر جوان اسرائیلی 20 ساله که پس از 54 روز با تعداد دیگری آزاد شده میگوید در خانه ای حبس بوده که زن و بچه های خرابکار در همانجا زندگی میکردند. او میگوید یکی از بچه های خرابکار با بسته ای پفک نمکی وارد اتاق من میشد و جلو من آنها را میخورد بدون اینکه بمن تعارف کند که من از گرسنگی عذاب بکشم. چند بار همسر خرابکار وارد اتاقم شد و سر من عصبانی میشد و به شوهرش میگفت که موهای من مصنوعی است در حالیکه موهایش طبیعی است. این دختر جوان که فقط بیست سال دارد مایا -ش نام دارد. او میگوید: یکروز خرابکار با چهار تن دیگر وارد اتاق من شدند بینهایت وحشت کردم فکر کردم میخواهند بمن آسیب بزنند. بد جوری بمن نگاه میکردند. به آنها گفتم بروید این ارقام را از بازار خود بخرید که من برایتان غذا درست کنم. خوشبختانه موافقت کردند ومن هم سعی کردم بهترین غذا را برایشان آماده کنم. اما در جای دیگر همچنین دختر 21 ساله که هنوز هم تحت اسارت است به یکی از آنهائی که قبلا آزاد شده تعریف کرده که غذا برای دو تن تروریست ها آماده میکند اما اجازه خوردن از همان غذا را ندارد فقط میتواند یک عدد پیتا و سه یا چهار عدد خرما بخورد. جای دیگر مادری با سه تن از فرزندان کوچک خود که نیز پس از 54 روز آزاد شدند تعریف میکند قبل از اینکه من و سه تا از بچه هایم را بربایند دختر بزرگم را به قتل رساندند و درهمان لحظه هم ما را ربودند. با این وجود سعی کردم با خرابکاران در آنجا دوست شوم که به سه تا بچه هایم آسیب نزنند. یکی از آنها بمن گفت: متاسفم که دختر شما را کشتیم این ضد قانون اسلام است. به هرحال نسبتا با این مادر و سه بچه اش خوب رفتار شده. اما برخی دیگر تعریف میکنند که درهمان روز اول آنها را به بیمارستان شیفا بردند و همه حاضرین در بیمارستان از خوشحالی اینکه تعدادی یهود ربوده اند خوشحالی کردند و حتی آهنگ شادی پخش کردند و این در حالی است که اکثر این گروگانها بشدت زخمی بودند و برخی هم در راه جان باخته بودند . اما در خود شهر عزه ایها از خوشحالی به یکدیگر شیرینی و باکلاوه پخش کردند. او تعریف میکند که اکثر حماسی ها از بیمارستانها در پناه بیماران وسواستفاده از آنها خود را پنهان میکنند که ارتش اسرائیل به آنها آسیب نزند. 
تعداد تروریست های دستگیر شده بینهایت زیاد هستند و در زندان های اسرائیل به اندازه کافی جا برای آنها نیست بهمین دلیل همین امروز یعنی 11.04.2024 قرار شده که فعلا صد نفر از آنها را آزاد کنند. در اسرائیل قانون اعدام وجود ندارد زیرا که طبق آئین یهود هیچ دستگیر شده ای را نباید کشت حتی اگر مجازات او خیلی سنگین باشد. 

طبق سخنگوی ارتش اسرائیل  در همان هفته اول دو تن از تروریست های جهاد اسلامی که جزئ مقامات بالا محسوب میشوند در همان بیمارستان شیفا دستگیر شدند. این دو تن اعتراف کردند که بیمارستانها در شهر عزه پناهگاه تروریستهای حماس و جهاد اسلامی هستند. ارتش اسرائیل در روز 21.03.2023  در عرض 15 دقیقه بیمارستان را تصرف کردند و 140 خرابکار را کشتند و 600 نفر را دستگیر کردند منظور در عرض یک هفته تا بیست ویکم  ماه مارس. شهردار شهر عزه که نیز دست درازی در ترور اسرائیلها داشته توسط ارتش اسرائیل نابود شد. همچنین یازده میلیون شه کل که برابر است تقریبا با سه میلیون دلاردر آنجا یافتند. طبق ارتش اسرائیل اکثر پولهائی که یافت شدند و سندهائی که در آنجا بودند  پولهای هنگفت از طرف جمهوری اسلامی به حماسیها و جهادیها فرستاده شده. در بیمارستان شیفا همچنین تعداد بیشماری اسلحه در کشو تختخوابهای کودکان و یا بزرگسالان پیدا شده. ارتش اسرائیل بخاطر بیمارانی که در بیمارستان شیفا و یا هر مکان پزشکی دیگری برای بیماران مجتمع پزشکی ساخته که به آنها آسیب نرسد. همچنین کامیونهائی با تجهیزات پزشکی و آب و غذا به آنجا برده شده که  به بیماران رسیدگی شود. قابل ذکر است که کشور اسرائیل و همینطور امریکا بیمارستان شیفا را  در سالهای 80 با هزینه میلیونها دلار به ساخت و ساز آن کمک کردند. در شهر عزه  برخی از سربازان حیوانات اهلی مانند سگهای ولگرد و یا رها شده وتعدادی  گربه را به اسرائیل آوردند که در محل نگه داری حیوانات از آنها مراقبت شود. همچنین  بعضی از سربازان شش بچه یتیم را یافتند که مشغول آب کشی بودند آنها را به اسرائیل آوردند که به خانواده های اعراب و یا موسسه بچه های بی خانمان سپردند که از آنها نگهداری شود. چنانچه خرابکاران اشخاص عادی را در بیمارستان ها سپر خود قرار نمیدادند جنگ برای ارتش اسرائیل بسیار راحت و به پیروزی خیلی زودتر به سرانجام میرسید. 

 

جنگ بین حماس و اسرائیل

در مورد گروگانها اکثرا طبق گزارشهای حاصله تحت عذاب و شکنجه هستند و مخصوصا در مورد دختران و زنان جوان خانواده هایشان بینهایت نگران هستند ونقل شده که به برخی از آنها تجاوز شده. تعداد تروریست های دستگیر شده بینهایت زیاد هستند و من آمار دقیق نمیدانم چون هر روز تعداد جدیدی دستگیر میشوند. یکی ازهمین دستگیر شده گان  به بازجو اسرائیلی گفته چکار میخواهی بامن انجام دهی؟  اگر میخواهی مرابکشی اینکار را بکن من حاضرم بمیرم و به بهشت بروم. باز جومیگوید ما برای زنده ماندن تلاش میکنیم و آنها فکر رفتن به بهشت تصوری هستند. در واقع جنگ ایدئولوژی خطرناکی است. اما تعدادی دیگر در واقع اکثر دستگیر شده گان یک ضرب فریاد میکشیدند که یحیی سینوار را قبول ندارند زیرا که او باعث اینهمه بدبختی در شهر عزه و جنگ شده.  البته اسرائیلیها دیگر به این بازی ها باور ندارند. 

اما ربوده شدن زنی جوان بنام "عمیت -س" دیدنی و خواندنی است. این زن جوان خیلی خوب دیده میشود در همان روز هفتم اکتبر توسط هفت خرابکار ربوده شد البته بدون موتور و یا ماشین بلکه پیاده. تصویر ها نشان میدهند که چگونه او در طول تمام راه که فکر کنم سه کیلومتر است با آنها مبارزه میکند که فرار کند اما هربار دو و یا سه نفر از خرابکاران او را روی دوش خود میکشند و اجازه فرار به او نمیدهند. بهرحال عمیت پس از 54 روز آزاد شد و به اسرائیل برگشت. درست سه روز پیش جریان خود را در آنجا تعریف کرد که او را در اتاقی که مختص به کودکان است به اسارت گرفتند و کسی که از او مراقبت کرده جوانی بنام محمد است. عمیت سعی میکند که با او مذاکره کند که شاید به او آسیب نزند اما همین محمد با گذاشتن اسلحه روی پیشانی عمیت بارها به او تجاوز میکند و در روز آخر که قرار بوده به اسرائیل برگردد از عمیت خواهش کرده که به اسرائیلیها نگوید که به او تجاوز شده. محمد  گفته ذاتا آدم بدی است و عمیت باید او را ببخشد. 

 از همه غم انگیز تر ربودن خانواده "بیباس" از نیر عوز است. آنها یک زوج همراه یک کودک چهار ساله و یک نوزاد ده ماهه بودند. اول خانه آنها را ویران کردند هرآنچه که در یخچال بود خوردند وسپس سر مرد بیچاره را با اسلحه زخمی کردند و با زن و نوزاد و کودک ربودند. هنوز مشخص نیست که زن و فرزندان زنده هستند یا نه. اگر نوزاد زنده باشد حالا یکساله است. در روزهای نخست تصویری جهاد اسلامی از آنها در رسانه ها منتشر کرد که نوزاد و برادرش همراه دو نوزاد دیگر از خانواده های دیگر و کودک دیگری همچنین چهار ساله در قفسی که مختص مرغدانی است حبس کردند و چهار تروریست روبروی آنها نشسته اند و هرو کر میخندند.  اعمال کاملا وحشیانه و غیرانسانی آنهم با نوزادان و کودکان چهارساله. یکی از کودکان سعی میکرد که قفس مرغدانی را باز کند. صحنه ای دلخراش و بینهایت غم انگیز. تعداد تروریست ها در روز هفتم اکتبر بیش از سه هزار نفر بودند.

یکی از زنان سالخورده که هشتاد ساله است که ربوده شده بود اونیز همراه بقیه آزاد شده گان به اسرائیل باز گشت و تعریف کرد درهمان روز نخست که او را همراه ده تن دیگر از ربوده شدگان به داخل تونلی بردند و یحیی سینوار با چند خرابکار دیگر وارد آنجا شدند و به آنها بزبان عبری گفته شماها در اینجا محفوظ هستید. زن سالخورده میگوید همگی به پای او بلند شدیم و هیچیک حرفی نزدند غیر از من. او به سینوار میگوید: شما باید از همه ما خجالت بکشی که ما را با زور کتک و اسلحه وارد این تونل کردید. زیرا که هیچیک از ما طرفدار جنگ و درگیری نبودیم.  از همه مهمتر اینکه از کیبوتصی که ما را ربودید همگی ما طرفدار صلح بودیم و به بسیاری از عزه ایها کار دادیم و کمک های بیشمار کردیم. آیا این تشکر شماست؟ سینوار کت خود را روی دوش می افکند و بدون پاسخ از آنجا خارج میشود. همین سینوار سالها پیش بخاطر اعمال تروریستی در زندان اسرائیل بسر میبرد او بیماری سرطان داشت و توسط پزشکان اسرائیلی بهبود یافت. اسرائیلیها فکر کردند از اینکه در زندان با او مثل هتل رفتار کرده بودند و بیماریش را بهبود بخشیدند او بخود آید و دست از اعمال تروریستی باز دارد اما متاسفانه همه برعکس در آمد. روزی که او را آزاد کردند از او پرسیدند هم اکنون که دارای به خانه ات برمیگردی و بیماریت هم خوب شده چه احساسی داری؟ سینوار پاسخ داد: وظیفه شماست که مرا بهبود دهید و آزاد کنید. همچنین یکی از دختران هنایا که یکی از سران بزرگ حماس است بمدت دو هفته در یکی از بیمارستان های اسرائیل بستری بود و پس از آزاد شدن با احترام خاص او را روانه خانه اش در شهر رماالله کردند. دو تن از خواهران همین هنایا نیز در یکی از شهرهای مرکزی اسرائیل زندگی مرفه دارند. بطور خلاصه فلسطینی هائی که در اسرائیل زندگی میکنند فرقی هم نمیکند از طبقه روسا باشند یا اشخاص عادی نود درصد آنها در خانه هائی که حیاط دارند و مرفه هستند زندگی میکنند. تعداد کمی از فلسطینی ها که خود داستانی کاملا طولانی و گفتنی است طبق خواسته خود یهود شدند این در حالی است که در آئین یهود به ادیان دیگر اجازه یهود شدن را نمیدهد اما رابی ها ی اسرائیل از روی ترحم و دلسوزی  قانون جدیدی وضع کردند که بخاطر اینکه این گروه که یهود شدند در خانواده های خود چه از طرف افراد خانواده و یا از طرف سران فلسطینی به آنها ظلم شده موافقت کردند که وارد آئین یهود شوند و از زندگی خود راضی هستند. البته خیلی از آنها از ترس خانواده هایشان و یا ترس از سران آنها با نام های مستعار زندگی میکنند. همچنین هریک از این اشخاص همانطور که ذکر کردم داستان های خاص خود را دارند که فرصت نوشتن آنها را ندارم . در همین شهر خبرون خانواده ای ده نفره همگی از ده سال پیش یهود شدند اما از ترس همسایگان و فامیل های خود آن را مثل راز نگه داشتند تا اینکه پس از واقعه هفتم اکتبر همگی به شهرهای یهود نشین فرار کردند و آن را فاش ساختند. طبق گزارشات حاصله از فلسطینی ها توسط ارتش اسرائیل تا کنون سی و هفت هزار نفر کشته شدند که بیش از هفده هزار نفر آنها تررویست های حماس و جهاد و دیگرگروه ها مانند گردان های الاقصی بودند.  از آغاز جنگ تا کنون شصد سرباز اسرائیلی نیز کشته شدند. در تاریخ 07.04.2024 یکی از مقامات بالا در حزب تروریستی حزب الله در نیمه های شب توسط نیرو هوائی اسرائیل کشته شد. از قبل نیز هفت تن دیگر از مقامات بالا حزب الله توسط ارتش اسرائیل نابود شدند. طبق ارتش لبنان یکی از اعضای حزب مسیحی در لبنان بنام "پاسکال سلیمان" بعلت اینکه ضد حزب الله بود توسط عده ای به سوریه ربوده شد و توسط اعضای باند سوریها بقتل رسید. اما حزب الله این فرضیه را رد میکند و میگوید "پاسکال سلیمان" در معرض آدمهای ناباب  قرار گرفته و به این دلیل کشته شده. آنهائی که ادعا میکنند که حزب الله باعث مرگ او شده میخواهند درگیری فرقه ای ایجاد کنند. همچنین در روز چهارشنبه 10.04.2024 در حمله ای در نوار عزه سه تن از پسران و سه نفر ازنوه های اسماعیل هنایا توسط نیروی هوائی اسرائیل کشته شدند. این خبر براساس گزارشی در شبکه الجزیره منتشرشده است. در این حمله یک خودرو در اردوگاه آوارگان از هوا بمباران شد که درنتیجه آن شش تن از اعضای خانواده اسماعیل هنایا نیز کشته شدند. پسران او بنام حازم هنایا و امیر هنایا و خالد ومحمد از قرار معلوم یکی از نوه هایش و دو تن دیگر از نوه هایش دو دختر بنام امل و رزان  در این حمله کشته شدند. اسماعیل هنایا اظهار کرد: همه ساکنان عزه با خون فرزندان خود از جمله او بهای سنگینی پرداختند. پسران او برای ملاقات با ساکنان آن منطقه بنام شاتی به آنجا رفته بودند. 

 

 

 

جنگ بین حماس و اسرائیل

در پایان یاد این جمله از "جورج مارشال " افتادم که میگوید: تنها راه برای پیروزی در جنگ اینست که ازآن جلوگیری کنی.

11.04.2024

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید