رفتن به محتوای اصلی

سیصد وچهل زندانی محکوم به اعدام در دو زندان رشت وزنجان 

سیصد وچهل زندانی محکوم به اعدام در دو زندان رشت وزنجان 
سرنوشت غم انگیز شهر ها 

 

سرنوشت غم انگیز شهر ها 
چشهر کوچک زیبائی بود.دلم می گیرد می نویسم بود .چرا که هنوز آن شهر وجود دارد. اما دیگر آن شهری که من ونسل من می شناخت نیست .
شهری بود آرام ،بدون جنجال با خیابان های مشجر که همیشه جوی آبی از بیشتر آنها روان بود. زلال مثل اشگ چشم .با کوچه های قدیمی که ساکنان آنها صبح اول وقت مقابل خانه هایشان را جارو می زدند .همه همدیگر را می شناختند.،حرمت همدیگر را داشتند . محله امن ترین جائی بود که بچه ها در آن بازی می کردد وبرمببالیدند. شهری که یکی از بلند ترین وزیباترین بازار های ایران را داشت. که می توانستی ساعت ها غرق در زیبائی جادوئی آن بگردی از راسته ای به راسته ای ،از تیمچه ای به چهار سوئی و کاروانسرائ بروی.
عرق خورش میرفت عرق فروشی "عبدالله محضری" عرقش را می خورد و نماز خوانش به مسجد محل .لات های معین وشناخته شده خودش را داشت که مزاحم کسی نبودند.هر از گاه بد مستی می کردند با هم گلآویز می شدند چند روزی می رفتند زندان ودر می آمدند.
بهار وتابستانش چنان زیبا وسکر آور بود که حس میکردی مغز استخوانت از هوا پر می شود. طوری که می توانی پرواز کنی.بازار میوه انباشته از بوی سیب گلاب ، گلابی وسبزی های معطر می شد.
پائیز هزار رنگ بود و زمستان سرد پر برف .آخر این شهرکوهستانی بود و دومین شهر مرتفع ایران .
همه چیز در تعادل بود.نیروی پلیس اندکی داشت که همه می شناختندشان  وهرگز در شهر در سر چهار راه ها وخیابان ها دیده نمی شدند.جز چند پلیس راهنمائی .افسر موتور سوار خوش تیپی داشتیم که با موتور بزرگ خود در شهر می چرخید و دل دختران دبیرستانی را می ربود. 
زندان شهربانی که اداره وزندانش یکی بود درست وسط شهر در سبزه میدان  مقابل دهنه ورودی بازار  و حوضی با چهار فرشته. که آب از دستانشان می ریخت.قرا رداشت .زندان داخلش حس نمی شد.مساحت اندکی داشت با یک کیوسک نگهبانی که همیشه پاسبانی لاغر اندام با تفنگی که همقدش بود  با لباس آبی درداخل آن ایستاده بود. 
ازکم مراجع ترین ادارات دولتی بود .سایه ای سنگین بر سر شهر نداشت. معاونش سروان مسعودی بود .با  سادگی وویژگی های مخصوص بخودکه مسعودی دیوانه خطابش می کردند. از یک خانواده اصیل  .نیک نفس بود و اگر کاری از دستش برای مردم می آمد دریغ نمی کرد . 
حرفی از زندانی ابد یا محکوم به اعدام که در نوبت اعدام باشد !نمی شنیدیم.اما انقلاب لعنتی سیمای این شهر آرام وزیبا را در هم ریخت .در کوتاه ترین زمان چهره شهر را به خشن ترین وجهی دگرگون ساخت.
معروفترین رقاصه شهر که می رقصید ،خوشی وشادی برای مردم می آورد در میداننی بنام "دارالقران" سنگسار کردند.
دو پسر سروان مسعودی را که حال سرهنگ شده بود بجرم مجاهد بودن اعدام  نمودند .
ساختمان شهربانی وتمامی ساختمان های قدیمی خیابان ذوالفقاری را خراب کردند که میدانی بزرگ ومدرن بسازند .ویرانه ای که بعد چهل سال غرق در گند وکثافت  مانند خاری در چشم مردم می خلد .با چادر سیاه، رنگ رو رفته ای که مرتب نوحه پخش می کند وسوهان بر روح می کشد .
شهری که پلیس در آن دیده نمی شد .حال بر سر هر گذر ، دور هر میدان !نیرو های سر کوب با لباسهائی که ترس ونفرت بر می انگیزد ایستاده اند .با سلاحی بر دوش وکمر وباتوم های بلند بر دست.
زندان شهربانی شهر را که گنجایشش سه رقمی نمی شد در هم کوبیدند .زندانی در قسمت انتهائی شهر ساختند که گنجایش صدها زندانی و باز جویان  شکنجه گر را داشته باشد.زندانی با سلول های انفرادی و میدان هائی برای اعدام.
 "سیصد و چهل زندانی محکوم به اعدام درزندانهای  رشت و زنجان"         
"اژه‌ای رئیس قوه قضاییه طی نامه‌ای به مهدی فلاح میری، از وی خواسته تا به دلیل جمعیت بالای زندانیان در زندان لاکان رشت و زندان زنجان سریعا تکلیف این زندانیان را معین کنند."
  آری نام شهر من" زنجان " بود .زنجانی که من می شناختم.
 و رشتی که رشت بود و رشتی ها می شناختند.سرنوشت غم انگیز شهر ها ی میهنم .    ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید