رفتن به محتوای اصلی

شرمتان باد

شرمتان باد

 

شرمتان باد

 

 

روحم از درد پریش است و جگر ریش به ریش
آخر ای دد  صفتان  شرم  ز بی  شرمی خویش 

شرمتان باد از آن کودک  ناکام  که  مرد
به بر مادر خود زجر کشان در شب پیش

شرمتان باد از این آتش خونبار مدام
بر سر خانه و کاشانه ی اطفال پریس

شرمتان باد از این ظلم مضاعف به عبث
که نشد چاره گر کشت همی بیش ز بیش 

شرمتان باد که گر  حضرت  موسی  آید
گوید ای سامریان نوش نباشد پی نیش

هر که اندر تف آتش تن  طفلان  سوزد
وانکه بمب افکندش نیست بشر مسلک و کیش

آدمی نیست هرآنکس به تجاسر کوشد
کز تجاسر نکند کسب ظفر خیر اندیش

سوزد از آتش عدوان همه اقطار جهان
گریه کن گریه ی جان سوز سها از دل ریش

لب فرو بند و سخن بی ثمر از جور مگوی
چرخ گردنده ستمگستر گرگست به میش

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
امیل رسیده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید