یک انتقاد و یک یاد آوری به جناب آقای مسعود نقره کار
1- حق دفاع در برابرحملات و حشیانه اراذل و اوباش حکومتی به نیروهای مترقی و مبارز ، حقی مشروع است. نمی توان در برابر حملات اراذل و اوباش حکومتی، دست روی دست گذاشت وفقط نظاره گر بود. مقاومت و مقابله به مثل اعضای حزب توده در برابر حملات شعبون بی مخ ها و جعفر زاغی ها به تجمعات در دهه 30، دفاعی کاملا مشروع و یک مقاومت انقلابی بود و یا مقاومت اعضای کنفدراسیون در اروپا و آمریکا در دهه 50 در برابر حملات اراذل و اوباش سلطنت طلب ، یک مقاومت انقلابی محسوب می شد. نباید اینگونه سخن گفت که عکس العمل گروههای مترقی و پیشرو و انقلابی در برابر وحشی گری ها وحملات اراذل و اوباش حکومتی، رفتاری همانند جاهل ها و لاتها است. مثالی می زنم ، در سال 1350 در زندان قصر، ساواک یکی از زندانیان عادی را که یک لات معروف به نام "علی چینی بند زن" بود را وارد بند زندانیان
در ضمن مقاومت اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران نیز در برابر قمه کشان و ساطور بدستان و همچنین مزدوران و لابی های رژیم جمهوری اسلامی کاملا مشروع و منطقی و به حق است.
2- داریوش فروهر و حزب ملت ایران، به دلیل دشمنی حزب پان ایرانیست و دیگر طیف های پان ایرانیستها با دکتر مصدق و جبهه ملی از این جریانات فاصله گرفت و دیگر هیچ گونه رابطه ای با آنها نداشت.