رفتن به محتوای اصلی

بر اجاقی طمع شعله نمی بندم من

بر اجاقی طمع شعله نمی بندم من

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟

از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌اما 
گرد بام و در من 
بی ثمر می گردی 
انتظار خبری نیست مرا 
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 
برو آنجا که تو را منتظرند 
قاصدک 
در دل من همه کورند و کرند 
دست بردار ازین در وطن خویش غریب 
قاصد تجربه های همه تلخ 
با دلم می گوید 
که دروغی تو ، دروغ 
که فریبی تو. ، فریب 
قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای

قاصدک هان ، ولی آخر ایوای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آیا کجا رفتی آی ،
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی جایی ، در اجاقی ؟
طمع شعله نمی بندم
خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روزدر دلم می گریند .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید