رفتن به محتوای اصلی

آقای دریادل من صحنه را اینطور

آقای دریادل من صحنه را اینطور
ناشناس

آقای دریادل من صحنه را اینطور می بینم:
صحنه 1:
ایران، زندان چمهوری اسلامی: دو نفر متهم. اتهام هر دو: اقدام علیه امنیت کشور(اقدام علیه جمهوری اسلامی)، فعالیت به نفع بشریت.
شکنجه، شلاق و بیخوابی و...
نتیجه: یکی از زندانیان شکنجه را تحمل می کند. دیگری آن را تا آخر تحمل نمی کند.
نتیجه: سالها زندان برای هر دو. گویا یکی از آنها تسهیلات بیشتری دارد چون ندامت کرده و گویا با زندانبان همکاری می کند.
نتیجه: سرفرازی برای یکی و سرافکندگی، تحمل بایکوتها، تحمل نگاههای تحقیرآمیز زندانیان مقاوم و عذاب شکست و فروریختن برای دیگری.
صحنه 2:
سالها بعد و خارج از کشور:
یکی فعال حقوق بشری، سخنگوی یک سازمان ضدجاسوسی و شاکی در دادگاهی علیه دیگری. و در عین حال، بنیانگذار یک دادگاه غیررسمی و غیرصالح رسانه ای، شاکی، شاهد، دادستان و قاضی این دادگاه!

دیگری کارمند یک اداره در رابطه با مهاجرین، متهم به همکاری با زندانبان در بیست و چند سال پیش و متهم به جاسوسی در حال حاضر.
احتمالا در مراحل اولیه تشکیل این دادگاه رسانه ای، بیخبر از آن. دادگاه بدون حضور او تشکیل شده است.
صحنه 3:
دادگاه غیررسمی و غیرصالح رسانه ای:
هزاران تماشاچی و هزاران عضو غیرمنتخب هیئت منصفه، دهها شاکی که در عین حال دادستان و قاضی هستند!
هزاران تماشاچی و هزاران عضو غیرمنتخب هیئت منصفه، دهها حقوق دان و وکیل مدافع حقوق انسانی متهم و معترض به
صلاحیت دادگاه رسانه ای.
ترفند شاکی و در عین حال، شاهد و دادستان و قاضی(یعنی تنها یک نفر) و دادستانها و قاضیهای طرفدارش:
طرف مقابل، از جنایات متهم دفاع می کند!
قسم و آیه طرف مقابل: ما از حقوق انسانی متهم دفاع می کنیم.
و دعواهای حاشیه ای مرسوم...
تنها چیزی که این وسط یاد کمتر کسی می افتد، مسبب اصلی است: جمهوری اسلامی.

************

آقای دریادل
اتهام زدن کار آسانی است. مهم این است که کسی از لحاظ اخلاقی و وجدانی این وظیفه را برای خود قائل باشد که آن اتهام را با دلیل و مدرک و سند و در جای خود ثابت کند.
1- اینجا اتهاماتی به کسی زده شده و مدرک هم حرف یک زندانی سابق است که خودش شاکی است. شما مشخص کنید که آیا حرف شاکی در یک دادگاه ادعا حساب می شود یا شهادت؟ البته احتمالا در این میان شاهدانی هم وجود دارند که می توانند در دادگاه شهادت دهند.
2- بر فرض اینکه متهم، واقعا مجرم باشد و حتی بیشتر از یک تواب و نادم و همکار معمولی زندانبان باشد و در دهها اعدام هم شرکت داشته باشد، آیا حق این جنایتکار نیست که از یک دادگاه عادلانه و با حضور وکیل مدافع برخوردار باشد؟ اختلافات دقیقا بر سر این است.
3- در حاشیه این دادگاه غیر رسمی و غیرصلاحیتدار، شما شخصا مدعی شدید که سازمان اکثریت فراخوان برای پس دادن پاسپورت های پناهندگی داده است. تا حالا هم سندی نیاورده اید. من در میان مقالات اکبر شالگونی که شما مرا به آنها ارجاع داده بودید(گشتن به دنبال یک سوزن در کاهدان) به نتیجه ای نرسیدم.
لطفا به وظیفه اخلاقی و وجدانی خودتان عمل کنید و آدرس مشخص این فراخوان و یا حداقل، آدرس مشخص مقاله آقای شالگونی را بنویسید تا من متوجه بشوم که آقای شالگونی هم فقط مثل شما ادعا کرده یا اینکه سندی هم ارائه داده است.
اگر این کار را نکنید من به خودم حق خواهم داد که شما را بعنوان یک شخص غیر مسول در مقابل حرفها و ادعاهای خود در نظر بگیرم و همه جا شما را اینطور معرفی کنم و بگویم: حرفهای ناصر دریادل را باور نکنید. می آید یک حرفی می پراند که واقعیت ندارد و می رود پی کار خودش و صدایش را هم در نمی آورد.
و در مقابل ادعاهای شما در طرفداری از حقوق بشر و... هم خواهم گلت: آخر چطور می توان به کسی اطمینان کرد که ادعا می کند و اتهام می زند و سند ارائه نمی دهد و به روی مبارکش هم نمی آورد؟