چینیها با بهره بردن از موقعیت تضعیف شده ایران و تحریم های بین المللی اعمال شده علیه آن در عرصه بینالمللی، توانسته اند معاملات نفتی پرسودی با این کشور انجام دهند.
تلاش آمریکا برای منزوی کردن ایران با هدف وادار کردن این کشور به عقبنشینی در برنامه هستهای یک نقطه آسیبپذیری بزرگ دارد، و آن روابط نزدیک جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین است. جمهوری خلق چین به بزرگترین شریک ایران در زمینه تجارت و انرژی تبدیل شده، و به این ترتیب ایران را از گزند تحریم های بین المللی در امان نگه داشته است.
علاوه بر این، رهبران چین به ایران تنها به چشم یک شریک تجاری مهم نگاه نمیکنند. برای آنها ایران متحدی بالقوه در ایجاد موازنه با نفوذ آمریکا در خاورمیانه و ورای آن است. رقابت رو به رشد میان آمریکا و چین در آسیا و حوزه اقیانوس آرام میتواند باعث افزایش همکاریها میان چین و ایران شود، و مانعی در برابر تلاشهای آمریکا در جهت بازداشتن ایران از نظامی کردن برنامه هستهای باشد.
اما گسترش روابط ایران و چین چالشهایی را برای حکومتهای اقتدارگرای هر دو کشور ایجاد میکند. در شرایطی که اختلاف ایران و غرب باعث انزوای هرچه بیشتر این کشور در میان کشورهای غربی شده است، رهبران چین که کشورشان برای حفظ روند رشد اقتصادیاش به غرب متکی است، مایل نیستند حامی ایران قلمداد شوند.
نشانههایی وجود دارد که برخی شرکتهای چینی مقابل فشارها سرخم کرده اند و حجم تجارتشان را با اقتصاد ایران کم کرده اند. از طرف دیگر، جمهوری اسلامی هم از این نگران است که به وابستگی به یک قدرت خارجی در حال رشد متهم شود. اما این امکان هم وجود دارد که چین موقتا روابطش با ایران را کاهش داده باشد تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام شود، و بعد از آن بتواند سیاست پایدارتری را در قبال ایران اتخاذ کند، آنهم سیاستی که در جهت منافع ملی درازمدت و همچنین منافع مربوط به امنیت اقتصادی این کشور باشد.
اقتصاد ایران در چند ماه اخیر دچار افت وحشتناکی شده است. تحریم بانک مرکزی ایران، و بایکوت خرید نفت این کشور از سوی اتحادیه اروپا، باعث شده صادرات نفت ایران ۴۰ درصد کم شود و ارزش ریال حدود ۹۰ درصد کاهش یابد. علاوه بر این، خریداران عمده نفت ایران مثل ژاپن، کره جنوبی و تایوان، تحت فشارهای آمریکا خرید نفتشان از ایران را کم کرده اند.
در حال حاضر چین بزرگترین مشتری نفت ایران است؛ این کشور در چند ماه اخیر خرید نفت از ایران را کاهش داده، اما بنظر میرسد این اقدام موقتی بوده، و دلیلش مذاکره چین و ایران بر سر قیمت است، و نه فشارهای علنی آمریکا. معلوم نیست که چین بطور کامل با سیاست منزوی کردن و تحریم ایران همراه باشد.
"در شرایطی که اختلاف ایران و غرب باعث انزوای هرچه بیشتر این کشور در میان کشورهای غربی شده است، رهبران چین که کشورشان برای حفظ روند رشد اقتصادیاش به غرب متکی است، مایل نیستند حامی ایران قلمداد شوند."
ایران از قدیم یکی از منابع انرژی چین بوده است. طبق برآوردها، جمهوری اسلامی در حال حاضر سومین تأمینکننده انرژی جمهوری خلق چین است. در نتیجه، شاید رهبران چین از آسیب زدن به یک رابطه تاریخی مهم اکراه داشته باشند. اما مهمتر از آن اینکه ممکن است ایران – که دارای ذخایر فراوان نفت و گاز است – نسبت به کشورهای عربی متحد آمریکا منبع مطمئنتری برای تأمین انرژی چین باشد. چین شاید بتواند در کوتاه مدت خرید نفت از ایران را متوقف کند، و بجای آن سراغ رقبای منطقهای این کشور، مثل عربستان سعودی و امارات متحده عربی برود.
در واقع از زمانی که تحریمها توان ایران را برای فروش نفتش کاهش داده، چین پیوندهایش را با این دو کشور عربی تقویت کرده است. با این حال، کشورهای عربی خلیج فارس متحد آمریکا هستند، و جمهوری اسلامی تنها کشور عمده خاورمیانه است که می تواند متحد مطمئنی برای چین در منطقه باشد.
تداوم جریان نفت از خلیج فارس یکی از نگرانیهای عمده چین است. این نفت عمدتا از راه دریا به چین منتقل میشود، و نیروی دریایی آمریکا قادر است جلوی آن را بگیرد. در چنین وضعیتی، ایران که فاصله نسبتا کمی با مرزهای غربی چین دارد، با آمریکا همراهی نخواهد کرد، و حتی ممکن است بتواند از راه خشکی و از طریق خط لوله نفت را به چین نفت برساند.
چین از جنبههای مختلف شریکی ایدهآل برای جمهوری اسلامی است. ایران هیچ متحد قدرتمندی ندارد که بتواند به آن پناه ببرد. حتی روسیه، که در گذشته در شورای امنیت سازمان ملل جلوی وضع تحریمهای بیشتر علیه ایران را گرفته، به قطعنامه ۱۹۲۹ این شورا رأی مثبت داد. همین قطعنامه بود که مبنای مجموعهای از تحریمهای یکجانبه و ویرانگر آمریکاییها و اروپاییها قرار گرفت. چین هم به این قطعنامه رأی داد، اما از آن زمان بهبعد به شدت با وضع تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا و اروپا مخالفت کرده است.
از سوی دیگر، چین در امور داخلی ایران دخالت نمیکند، و حکومت ایران را برای انجام اصلاحات سیاسی تحت فشار نمیگذارد. رفتار جمهوری اسلامی در داخل یا خارج تأثیری بر روابط تجاری این کشور با چین ندارد. اما این نکته را باید در نظر داشت که مقابله با امپریالیسم یکی از پایههای حکومت انقلابی ایران است.
یک حکومت ضد آمریکایی در تهران توان آن را دارد که وزنهای در مقابل نفوذ آمریکا در منطقه باشد. این مسأله بهخصوص موقعی اهمیت پیدا خواهد کرد که چین در آسیا یا حتی خاورمیانه با آمریکا دچار اختلاف شود.
چینیها با بهره بردن از موقعیت تضعیف شده ایران در عرصه بینالمللی، توانسته اند معاملات نفتی پرسودی با این کشور انجام دهند. اما شرکتهای چینی هرجا که صلاح دیده اند، برای کم کردن فشارهای آمریکا روابطشان را با ایران کم کرده اند. از منظر ایران، منظور چین از تعامل با ایران شاید اهداف مشخص و کوچک باشد، و نه ایجاد رابطهای پایدار که برای هر دو طرف مفید باشد.
روابط ایران و چین ممکن است فعلا مستحکم باقی بماند. چین در اصل با تحریمها علیه ایران مخالف است، و هیچ بعید نیست که اگر شورای امنیت سازمان ملل بخواهد قطعنامهای را به تصویب برساند که در آن استفاده از زور علیه جمهوری اسلامی مجاز شمرده شود، چین آن را وتو کند.
چین و ایران دو قدرت منطقهای مهم هستند که هر یک در منطقه خود مقابل آمریکا میایستند. اما مناسبات میان آنها دچار تنشهای است که اجازه شکل گرفتن یک همکاری استراتژیک واقعی را میان این دو کشور نمیدهد. چین تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمی از ایران فاصله خواهد گرفت، اما اگر به نظر برسد که دولت بعدی آمریکا برخوردی غیردوستانه با چین دارد، آن وقت چین هم در مورد قضیه هستهای ایران سختگیرانهتر عمل خواهد کرد. به نظر می رسد مهمترین چالشی که اژدهای زرد با آن روبروست، ایجاد توازن میان مناسبات تنگاتنگ اقتصادیاش با آمریکا و متحدانش از یکسو، و روابط پرسود ژئوپلیتیکش با جمهوری اسلامی از سوی دیگر است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید