رفتن به محتوای اصلی

اصطلاح رایج "بیت رهبری" که امروزه مسئولین جمهوری اسلامی همه روزه از آن در مکالمات خود استفاده می کنند در حقیقت واژه جدیدی است برای اجتناب ورزیدن از استفاده ی واژه هائی از قبیل دربارخلیفه اسلام و بارگاه امیر المؤمنین . آخوندهای شیاد ومزّور برای فریب عوام و مردم بینوا ، کاخ و قصر و دربار و بارگاه را که می تواند در ذهن شنونده ، پادشاه و خلیفه را تداعی نماید به "بیت رهبری" تنزل داده اند تا این توهّم را در مردم بوجود آورند که گویا "رهبرمسلمین" در خانه ی محقری به رتق و فتق امور مسلمانان مشغول است !!
این منقدین مسئله
شان این نیست که چرا نظر آنها منعکس نمی
شود. رک و راست خواهان بریدن زبان و شکستن قلم دیگران و دگراندیشان
اند.
آن بند که «من بر خلاف میل دیگران بر آنها پادشاهی یا فرمانروائی نمی
کنم.» در استوانة کوروش وجود ندارد و جعل است.
ـ بدون تردید کوروش یک اومانیست به مفهومی که ما امروز می
شناسیم نبوده
است. اما در قضاوت نسبت به او باید به زمانه
اش توجه کرد.
من به این ماجرای داریوش و کمبوجیه و بردیا و گئومات مغ مشکوکم.
آقایان چه دردتان است که نمی
توانید نام فدرالیسم را بشنوید؟
من برخلاف بسیاری از هموطنانم که ممکن است با من همعقیده هم نباشند می دانم که لایه هائی از جامعه ایران همچنان مذهبی است و خاصه در بعضی موارد که سنت هائی وجود دارد نیز نیازمند روحانیونی است که مراسمی را برایشان بانجام برسانند که بیشترینش هم در عقد و درمرگ و عزا خلاصه می شود.
ـ اگر شما زندانیان بلوچ را آزاد نکنید اینها هم این سرهنگ نیروهای انتظامی را سر میبرند.
ـ مهم نیست او شهید میشود!
یک دفعه فریاد افسر انتظامی اسیر شده برخاست:
ـ شما دین دارید ؟ مذهب دارید ؟ اگه شهادت خوبه خودت بیاشهید شو مرتیکه . من نمیخواهم شهید بشوم . والله که اینها صد بار از شما مؤمن تر و مسلمان ترند و...
_ خيلي از اين نکاتي هم که نوشتي واقعيت هر تحول اجتماعي است چه تحول انقلابي چه رفرم. امير کبير براي تحول اصلاح طلبي *مترقي* جان باخت. متأسفانه تاريخ ما بيشتر فداکاري براي کارهاي اکستريم انقلابي مثل کار چريکي مرسوم بوده تا فداکاري براي اصلاح طلبي *مترقي*.
_تروریست های نوار غزه به اندازه کافی از طرف جمهوری اسلامی حمایت می شوند دیگر نیاز به حمایت افرادی امثال شمارا ندارند شما فقط به این سئوال جواب دهید که چرا جمهوری اسلامی تا کنون....
آقایِ محمدِ پروین،_اتهامی که شما به "شواریِ ملی صلح" وارد آوده اید؛ به این گونه که شما این انجمن را در خاستگاه پادویِ رژیم ملاها پایین آورده و بدنام کرده اید. آیا براستی شما باوردارید که برپاییِ این "شواری ملی صلح" برآیند ساخت و پاختِ رژیم بوده است؟ باوردارید که 60 هموند (عضو) آن از خانم شیرین ِعبادی گرفته تا آقایِ دادفر و هموندانِ "جبهه ملی ایران در تهران" همه مزدور رژیم ملاها هستند؟ تنها برایِ اینکه این نامآوران ِایرانی با برپاییِ این انجمن یا شورا میخواهند...
نخست بپردازم به دردی که امروز جانم را کدر کرد: برای نخستین بار از یکی از کسانی که در نشست
های لندن و پاریس حضور داشت، شنیدم که هیئت هماهنگی منتصخب در نشست پاریس، ماهانه چند ده هزار دلاری از آمریکا دریافت می
کند (او از ۶۰ هزار دلار ماهانه سخن گفت.)
و بعد، کدام سخنان تفرقه
انداز، ضد ملی و یکسویه؟
من نوشته
ام اگر به جای کشتن ۲۷ هزار آذربایجانی و بر دار کردن قاضی می
گذاشتند کردستان و آذربایجان فدرالی اداره شوند و...
کسانی با دهن کجی به دستاورد مثبت جوامع بشری ( که ساکینیش را نژادهای مختلف تشکیل میدهند) و با چسبیدن به افکارمنجمد، کهنه و ازموده شده خود، قادر به درک اهمیت مبارزه رفع تبعیض ملل غیر فارس برای دمکراسی نمیشوند و برای مقابله با "تجزیه ایران" یا به دامن جمهوری اسلامی پناه میبرد و نقش کیانوری دوم را در این بعد تاریخ ایران بازی میکنند و یا با بزرگ کردن خطر "تجزیه ایران" مبارزه با "تجزیه طلبی" را هماهنگ با رژیم در صدر برنامه نود قرار دهد و عملا به مبارزه هماهنگ همه ایرانیان علیه رژیم...
گله ای از عقده ایها ، متعصبین ، پریشان حالها و ثروت اندوزان دور هم جمع شدند تا جنایت خود را تحت عنوان انقلاب و دین توجیه سازند . مرز این ددمنشی بی همتا از چارچوب ایران فراتر رفت و گله ای از گله موجود را که تعدادشان نیز به وفور بود به سراسر گیتی روان ساختند تا انسان ایرانی را که از دستشان فرار کرده بودند شکار کنند و چنین هم کردند . همان گونه که در داخل ایران هزاران انسان را در سکوت و تماشای دیگران سلاخی نمودند به همان ترتیب نیز در خارج از ایران در سایه دلارهای حاصل از نفت و بذل و بخشش آن...
_امیدوارم در تصمیمتان تجدید نظر کنید. به شما اطمینان می
دهم که من یکی هم، نه تنها شعار مرگ بر ایران و ایرانی را برنمی
تابم که شعار مرگ بر گفتن بر هر کشور و ملیتی را یک دشنام به انسان و انسانیت می
دانم. ایران میهن ماست و ایرانی ملیت سیاسی ما. گذشته از این گمان می
کنم این کرمانشاهی همان کرمانشاهی
ای نباشد که پای مقالة من کامنت گذاشته است و احتمالا کسی دارد از نام او سوءاستفاده می
کند.