آقای کرمی گرامی. 1- گویا شما در ایران آموزگار بوده اید. امیدوارم که شاگردان شما، زبان فارسی و فارسی نویسی را از شما یاد نگرفته باشند. نه تنها این مقاله شما، بلکه دیگر نوشته هایتان هم سرشار از نادرستی املایی و انشایی و دستوریست. 2- آنچه که از مجموعه نوشته های شما بر می آید این است: روزگاری ترکان به ایران حمله کرده اند و ایران را ویران ساخته اند و به همین دلیل، ایرانیان باید از ترکان مهاجم متنفر باشند. --- امروز اگر کسی از نوادگان مستقیم و یا غیرمستقیم آن ترکان مهاجم باشد، ترک تبار است و مهاجم و تجاوزگر و ما چون از اجداد مهاجم آنها متنفریم، پس باید از نوادگان ترک تبارشان هم نفرت داشته باشیم. --- 3- اگر منبع شما یک کتاب آلمانی است (من این کتاب را ندیده و نخوانده ام) که دو کلمه "آق قویونلو" و "قرا قویونلو" را نادرست ترجمه کرده است، آیا نباید به بقیه مطالب کتاب شک کرد؟ توجه داشته باشید که
آقای کرمی گرامی. 1- گویا شما
آقای کرمی گرامی. 1- گویا شما
ناشناس
ادعا نمی کنم که بقیه مطالب کتاب هم نادرست است، بلکه منظورم اظهار شک نسبت به "محقق" و احتمالا "شرق شناسی" است که نتوانسته است ترجمه درستی از دو کلمه را ارائه دهد. آیا اساسا می توان چنین کسی را "شرق شناس" نامید؟ --- 4- آیا یک مقاله نویس باید هر آنچه را که نویسنده ای در آلمان بر روی کاغذ آورده است، تکرار کند و آیا کسی که ادعا می کند دوستان ترک تبار زیادی دارد، نباید به یکی از آنها مراجعه کند تا نوشته خود را تدقیق کند و به آن عینیت بخشد؟ آیا واقعا باید تنفر از ترکان مهاجم قرنها پیش، این اندازه ما را کور کند و چشمانمان را بر واقعیتهای موجود قرن بیست و یکم ببندد و ما را اینقدر بی اعتبار کند. آیا وقت آن نرسیده است که لااقل در مورد نوشته های خودمان هم که شده کمی فکر کنیم و آنها را بسنجیم؟ مگر با رنگین کردن مقاله خود، می توانیم دیگران را قانع کنیم؟ عجب زمانه ای شده است که حتا علم و تحقیق را به مسخره می گیرند!!!