رفتن به محتوای اصلی

با سلام جناب قاراداغلی و جناب

با سلام جناب قاراداغلی و جناب
ناشناس

با سلام جناب قاراداغلی و جناب کرمی و جناب لاچین

با سلام جناب قاراداغلی و جناب کرمی و جناب لاچین
در مورد پاسخ جناب قاراداغلی..منظورتان را از "رسمی" شدن نمیدانم. زیرا تدریس زبان و آموزش یک زبان با رسمی شدن آن فرق دارد. برای نمونه بنده زبان بلوچی و کردی را سخت جزو میراث غنی ایران میدانم و نمیخواهم از بین بروند. بنابراین دوست دارم که این دو زبان برای گویشوران و علاقه-مندان آن تدریس شود و از آن پشتیبانی شود و حتی ایرانیان دیگر هم آن را حفظ کنند. زبان طبری و لری را نیز دوست دارم.. اما میدانم که هر ایرانی نمیتواندزبان بلوچی کردی و طبری و لری و سپس فارسی را یادبگیرد. بنابراین یک زبان مشترک رسمی مورد نیاز است. همین حق را در مورد زبان تالشی در آران یا زازا/کرمانجی در ترکیه خواستم. و همچنین زبان ترکی هم به اندیشه من باید برای علاقه-مندان آن تدریس شود. در عین حال, زبان مشترک و رسمی اداری کشور, مانند این هزارسال , به اندیشه من فارسی باشد. اگر فارسی نباشد, یک زبان دیگر ایرانی مانند کردی یا بلوچی یا پهلوی باشد که ماهیت ایرانی تمدن ایرانی حفظ شود. اما در واقع, فارسی امروز تنها گزینه به نظر میرسد زیرا تمامی ایرانیان نیز در اعتلای آن سهیم هستند و از بالکان تا هند ادبیات دارد.


جناب لاچین
مجسمه ساختن, هیچ معنی ندارد. مهم نظر محققان جهان است. یک نگاهی به دانشنامه بریتنیکا و دانشنامه اسلام (چاپ لیدن) در زیر نظامی گنجوی بکنید, کافی است. همانطور که بابک خرمدین ترک نمیشود, نظامی هم که تمامی آثارش به فارسی است و داستانهایش از شاهنامه برگرفته است ..نمیتواند ترک شود. زیرا در آن زمان, مردمان گنجه زبانشان فهلوی بوده است:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/nezamiquickfarsi.htm
در ضمن خود نظامی/ناصر خسرو بارها لغت "تازی" را بکار میبرد و هرگز فحش نیست. این یک تعبیر نوین از واژه تازی است و حتی اگر در یک گویش ایرانی, تازی معنی "سگ" بدهد, ربطی به لغت تازی در معنای قومی آن ندارد. زیرا لغت تازی برگرفته از لغت "تایی" هست. در زبان پارسی میانه, تاژیک شده است که در زبان فارسی "ژ" به "ز" تبدیل شد. من مخالف هرنوع توهین و فحش به هر گروهی هستم.

در مورد پیام جناب کرمی,
آمار سی-آی فاکتبوک و کنگره آمریکا به اندیشه من با آمارهای استانی ایران میخورند. در این دو آمار, شمار ترکزبانان آذری همان شانزده درصد هست و شمار ترکزبانان دیگر (قشقایی/ترکمنان و غیره) همان دو درصد است, که در مجموع میشود هیژده درصد. آمار ایرانی-زبانان ترکیه هم اندکی بیشتر است و حدود 18% جمعیت ترکیه را شامل میشود (ولی ترکیه یک دو ملیون نفر بیشتر از ایران جمعیت دارد).
تنها آماری که من خبر دارم که در ایران انجام شده است و تخیلی نباشد, آمار سال 1365 میباشد:

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13900615000068

یعنی آمار سال 1365 دقیق است و انجام شده است, و تخیلی نیست. یک آمار دیگریست که مهرداد ایزدی به آن اشاره میکند که در سال 2001 انجام شده است, اما من منبع آن را پیدا نکردم:
http://gulf2000.columbia.edu/images/maps/Iran_Languages_lg.jpg
البته بگمانم رشد ایرانی-زبانان ترکیه بیشتر از ترکزبانان ترکیه هست زیرا این جمعیت بسیار فقیرتر است. از هر قیاسی نگاه کنیم, ترکزبانان ایران در ایران در همه رده-ها پیدا میشوند و بسیار با سایر مردمان ایران از لحاظ فرهنگ نزدیک شدند. به هر حال, انها خیلی در جامعه ایران بیشتر پیوستگی پیدا کردند تا ایرانی-زبانان(کرمانج/زازا) ترکیه. خلاصه خواستم این توضیح را در مورد آمار سی-آی فاکبوک بدهم.


یک نکته دیگر هم بیفزایم که بسیاری از ایرانیان امروز دیگر آمیخته از چند استان هستند. برای نمونه بهترین دوست من , مادرش اردبیلی ترکزبان و پدرش اراکی فارسی-زبان هست. شاید ملیونها نفر در ایران اینطور باشند (بویژه در تهران). اینها کجا قرار میگیرند؟

در مورد نبود قوم فارس هم من با شما موافقم:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm

در واقع ما قومیت ایرانی داریم که یکی از زبانهای آن فارسی هست. همانطور که چینیها(هانها) چندزبان دارند ولی یک قوم حساب میشوند. تعریف قوم "فارس" یا "کرد" کاملا مجازی است. برای نمونه زازاها یا لرها یا طبری/کرمانشاهی (مانند من..) کجا جا میگیریم؟ طبری یا لکی را برای نمونه در دوران قجر "فرس قدیم" میدانستند. گویش/زبان مردمان انارک با گلپایگان تفاوت دارد, پس آیا اینها دو قوم جداگانه هستند..؟
در واقع من هم با مدل اینکه در ایران سه گروه اصلی داریم:
ایرانی (فارسی و گویش/زبانهای وابسته ایرانی مانند بلوچی و کرمانجی و هورامی و تالشی..) و ترکی (ترکی آذربایجانی و قشقایی و ترکمنی و خلجی..) و عربی موافقم.

من از برخی از دوستان که پرسیدم تعریف "فارس" چیست.. آنها میگویند کسی که زبان مادریش "فارسی" است. اما روشن نیست که منظور از فارسی, چه هست؟ ایا فارسی تهران؟ یا فارسی انارک؟ یا فارسی سمنان؟ یا طبری.. و غیره؟ و تازه بسیاری از فارسیزبانان شاید دو نسل پیش به یک گویش ایرانی دیگر صحبت میکردند.

تازه اگر تعریف براساس زبان باشد, دیگر در مورد "کرد" باید نیز همین نظر را داد.
در واقع "کرد" هم همین الان اینچنین است و چند زبان ایرانی مانند سورانی/زازا/کرمانجی/هورامی/کلهری و غیره که اگر بخواهیم معیار زبانشناسی را بکار بگیریم, زبان هستند (نه گویش) را زیر یک گروه مینامند "کرد" که بار زبانشناسی ندارد بلکه با جغرافیایی دارد. من در واقع بر این باورم که ما تنها یک پیوستار از قوم ایرانی داریم از سوریه تا پامیر که گویشها به طور پیوسته ادامه دارند. فارسی-دری در شیراز نزدیک میشود به لری..لری نزدیک میشود به لکی..لکی به کلهری..کلهری به سورانی..سورانی به کرمانجی..کرمانجی نزدیک است به تالشی (برای نمونه "از" یا همان من فاعلی بکار میرود و برای سیاه همان "رش" بکار میرود..) و تالشی به گیلکی/زازا/طبری و از آنجا طبری به گویشهای سمنانی و غیره.. پس این را نمیتوان قوم جداگانه دانست. در این مورد اینجا نوشتم:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm

در مورد دین اسلام با شما موافقم نیستم. به هر حال ایرانیان بزرگانی برداشتی از اسلام داشتند (مانند مولانا و حافظ و نظامی و سهروردی و عطار و سنایی و ملاصدرا..) که با اسلام عربستان فرق اساسی دارد. در هر حال, قرآن یک کتاب معجزه است. دویست سیصد سال دیگر, من فکر نکنم دین دیگر وجود داشته باشد ولی همیشه خدا هست و انسان به خدا نیاز دارد. دین به مرور زمان خراب میشود, اما معنویت و خدا بخشی از فرهنگ مردمان جهان خواهد بود. و در این راستا, بزرگان ایرانی در معنویت ایرانی-اسلامی گامهای خوبی برداشتند و بخشی از میراث تمدن ایرانی هست. ایران باستان هم نکته-های مهمی دارد که بخشی از فرهنگ ما است. ما نیازمندیم که بهترین دستاوردهای هر دو دوره را بشناسیم و آثارهای بد را دور بریزیم.


در مورد ترکزبانان آذربایجانی, برخی ایراندوست هستند و برخی در این ده پانزده سال ضد ایران (و ارمنی-ستیز/کرد-ستیز) شدند که تاثیر فرهنگ باکو/انکارا است. شاید اینها اگر کتاب پانترکیسم و ایران بقلم کاوه بیات را بخوانند (که در اینترنت هم رایج است), دیدگاهشان فرق کند.
من لینک این کتاب را اینجا میاورم:
http://archive.org/details/Pan-turkismVaIranpan-turkismAndIran
من قبول نداردم که به ترکزبانان در ایران ظلم شده است زیرا زبان ترکی پیش از دوران پهلوی هم یک زبان مکتبهای سنتی نبود. این دوستان حداقل این کتاب را بخوانند..و ببینند چگونه این ماجرا آغاز شده است.

بخشی از کردها هم در واقع ایراندوست هستند و بخشی هم راه خود را جدا از سایر ایرانی-تباران میدانند (که به ضرر آنها در نهایت تمام میشود). خلاصه ترکزبانان آذربایجانی هم از فرهنگ ایرانی دارند (تمامی عناصر بجز زبان) و هم از فرهنگ ترکان (که زبان مهمترینش هست). من هم وطندوست ایرانی آذربایجانی دیدم و هم کسانی که ضدایران هستند و جزو گروه پانترکیسم.

در مقابل تهدید پانترکیسم, ما ناچاریم که ایرانی-تباران جهان را بیشتر متحد کنیم. ترکیه بارها , مجمع ترکزبانان گوناگون مختلف را در کشورش برگزاری کرده است. حالا حتی کنفرانس برای جدایی آذربایجان نیز آزادانه برپا میکند (اما هرگز چنین همایشی برای نمونه برای کردهای درونی خود نمیگذارد). برای نمونه یک ترک قرقیز هیچ شباهتی با ترکزبان ایرانی آذربایجانی ندارد, اما سعی میکنند که این دو را بهم پیوسته کنند اما در مورد ایران اینطور نیست و یک پیوستار ایرانی وجود دارد. میتوان روی این گروه-های ایرانی کار کرد یعنی تالش/تات/کرد آران و کرد/زازای ترکیه و تاجیکان اوزبکستان همه زیر ستم حکومتهای پانترکیستی هستند. نمیدانم در مورد کردهای ترکیه (که اشتباهاتهای فراوانی کردند مانند همکاری با ترکیه در مقابل ارمنیان/آسوریان) موفق میشویم که آنها خود را دوباره بخشی از ایران بزرگ بدانند. متاسفانه جعلیات فراوانی نیز در این مورد چاپ شده است. اما در مورد زازاها/تالشها/تاجیکها و حتی ارمنیان (که با وجود اینکه قوم ایرانی نیستند) میتوان احساس کرد که ایرانگرایی قوی است. من شخصا این را با زازاها تجربه کردم. اما کردهای ترکیه بسیاریشان ضدایرانی هستند و آنها نیز دشمنی با "فارس"ها (که وجود ندارد و تازه حکومت پهلوی از قفقاز بوده است) را بخشی از هویت خود دارند میکنند و برخی حتی فردوسی را "دزد از فرهنگ کردی" میدانند! این گروه نیز با همکاری با ترکیه در نابود کردن مسیحیان نیز خدمت بزرگی به پانترکیستها کرد. امروز هم ایرانستیزی در برخی از وقتها در کلام برخی از نویسندگان همین سایت که کرد هستند نیز دیده میشود. اما اگر به متون دوران میانه نگاه کنید, اصولا واژه کرد مفهوم قومی ندارد. در هر حال, سیاست بقدری پیچیده است که من چیزی از آن سر درنمیاورم. من فکر میکنم قدم اول همان جذب کردن بیشتر گروه-های ایرانی هست که خود را هنوز وابسته به تمدن ایران میدانند..مانند تالش و تات و تاجیک و زازا. فقط دوست دارم تمدن ایران ادامه یابد و این تمدن در قدیم از دو گروه ترک و تازی مورد تهدید نیز قرار گرفته است و امروز هم به نظرم اینطور است (نابودی تالش/تات/کرد در آران و تاجیک در اوزبکستان و زازا/کرد در ترکیه).


در مورد جدا شدن آذربایجان ایران (که بگمانم اگر واقع بین باشیم, استان آذربایجان شرقی و اردبیل (بجز بخشهای تالش-نشین) و زنجان و بخشهایی از آذربایجان غربی را شامل میشود), من در حال حاضر موافق نیستم. زیرا اکثریت به نظر من خود را هنوز ایرانی میدانند. به اندیشه من فرهنگ آذربایجانیها یک فرهنگ ایرانیست که در زبان ترکی اجرا میشود. اما اگر روزی مبادا همین روحیه ایرانستیزی رشد کند.. باز حداقل اگر بخشی از ایران بخواهد بخاطر ترکزبان شدن در چند سده اخیر جدا شود (و ما میدانیم این بخش در قدیم زبانش شاخه-ای از پارسی بوده است), ما هم باید خواستار آن باشیم که بخشهای کردنشین/زازانشین ترکیه و بخشهای تالش-زبان/ارمنی-زبان آران جدا شوند. زیرا این یک مسئله منطقه-ای هست. ترکیه/آران پشتیبان جدایی آذربایجان هستند(و در نهایت هم آذربایجان جداشده به اینها وصل میشود), ناچار اگر ادامه بدهند, آنها هم باید بخشهای تالش/ارمنی/کرد/زازا نشین خود را جدا کنند. اگر اینطور باشد, تمدن ایرانی نیز ضرری نمیبینید. زیرا همان مساحت (شاید بیشتر باشد) ..

به طور مختصر.
نظر من در رابطه با قوم ایرانی:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/qowmehirani.htm
نظر من در رابطه با دین اسلام:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/howiyatiranisehpaayeh.htm
(چنانکه گفتم.. ما نمیتوانیم خوبیها را انکار کنیم..ولی دین در نهایت بخاطر طرز تفکر بشر در دویست سال دیگر چیزی نمیماند..اما معنویت و خدا میمانند.)
و نظرم در مورد پانترکیسم:
http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/Manabepantorkshekan.htm
به طور خلاصه:..این مسئله به طور صلح آمیز حل شود. هنوز هم یک مسئله مهمی نیست. نباید چند کاربر اینترنتی را جدی گرفت. ولی اگر بقول شما ..تمامی آذربایجانیها پانترکیست شدند, من حاضرم آن مناطق که همواره بخشی از ایران بودند و زبانشان دورانی همان زبان پهلوی بود, جدا شود. اما در همان راستا, باید ترکیه/آران به جدایی بخشهای ارمنی-نشین/تالش-نشین/زازا-نشین/کرد-نشین تن دهند.