رفتن به محتوای اصلی

«همصدایی»

«همصدایی»
 
سینه ام در آتش سرخ
سوخت.
وجودم از ناله های 
جانسوزِ دلِ مردمِ آغشته به غم
سوخت.
جانم در سفر روزگار
از نابرابری ها سوخت.
آتش شد پریشان،
دلش بر من غریب سوخت.
هوای آرزوی دلم
غروب کرد باز !
دلم خواهد چو کوه
بلند و قوی
و تا زنده ام استوار و محکم
میزبان زیبایی ها باشم.
همچو رود آتش شوم
و به هر سو سر کشم 
تا بسوزانم ستمگرها
مستبدان
جانیان..
 
دلم خواهد چو دریا به طغیان
زشتی ها جارو
و باغ ها را پر از گل
و جهان را غرق در شادی کنم.
دلم خواهد
دلم خواهد...
زمان اما سریع است و
ز یک دست
هیچ صدا نیست!
و با ما همصدایی نیست!
 
 
         ‌                                         "شمی صلواتی"

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید