رفتن به محتوای اصلی

آیابرای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی وسازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟

آیابرای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی وسازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟

آیابرای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی وسازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟
جدیت ومیزان واقعی اعتقاد ما در قالب افراد وسازمان ها در مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی ! به میزان پرداختن شبانه روزی و صمیمانه ما بدون پیش داوری ،بدون در نظر گرفتن منافع شخصی وگروهی وعشق به آینده این سرزمین ومردم آن ممکن می گردد.
در تلاش تک تک افراد وجربان های سیاسی برای شکل دادن و واقعیت بخشیدن بیک نیروی متشکل فرا گیر که بتواند یک پارچه از مبارزه مردم وخواسته های آن ها حمایت کند هم پای آن هادر صحنه مبارزه حضور یابد تبارز می یابد!تلاش برای تجمیع تمامی نیروهای اپوزیسیون حکومت اسلامی جهت یافتن راهی واقعی وعینی برای رسیدن به نتیجه مطلوب.
استفاده از تمامی، امکانات ، پتانسیل و توانائی های خود بدون چشم داشت فردی وگروهی صرفا در خدمت به جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی وحرکت برای ایجاد یک هم گامی و اتحاد عمل مشترک است که معیار پای بندی ما را به مردم نشان میدهد.
هر گونه فاصله گرفتن از واقعیت های اجتماعی وبرجسته کردن مسائل جنبی که مارا از پرداختن به مسئله اصلی باز می دارد و در عمل ما را در لابیرنتی اسیر می کند که مرتب دور خود بچرخیم وکلافی تنیده شده ازبخشی واقعیت، بخشی ذهنیت، بخشی پیش داوری، بخشی عادت، بخشی نقش افرادجا افتاده در سیستم تفکر وعادت کرده بیک شیوه مبارزه که سازمان ویا گروه را ملک طلق خود می دانند با حق آب وگل برآن!ما را به بیراهه می برد.
ارزش گذاری های پوپولیستی باقی مانده از دوران انقلابی گری که هرگز عمیقا به نقد آن ننشسته ایم وهنوز آن دوره را در قضاوت نهائی قسمتی قابل توجه از افتخارات خود می دانیم و نا خود آگاه در بر خورد با مسائل بخصوص در ارتباط با دیگر جریان های سیاسی وافراد بهمان شیوه عکس العمل نشان می دهیم نقطه ضعف جدی ما در بر خورد با دیگر جریان های سیاسیست.
نگاهی که هنوزملاک دوری ونزدیکی ما به این یا آن جریان سیاسی واجتماعی را تعین می کند! که حاصل آن در جا زدن ، نهایت دل خوش کردن به گروه یا سازمانی است که به آن تعلق داریم،درآن فعالیت و بگونه ای سلطنت می کنیم!شاید از این روست که در هیچ جبهه ای نمی گنجیم !"ما را! پادشاهی در پوست گردوئی که آن را بخشی از جهان می دانیم کفایت می کند. "
درست است که حزب چپ وسازمان فدائیان اکثریت مانند مجاهدین دیواری از آهن دور خود نکشیده وبساطی از تشیع در قالب رهبر غایب و سلطنت در سیمای رهبر حاضر براه نینداخته وخودرا تافته ای جدا بافته و بالای دیگر جریان ها نمی داند !درست است که پیوسته از دموکراسی درون سازمانی دفاع کرده ، انتقاد از خود ورهبری را تا عالیترین سطح قبول داشته است! اما این آزادی، دمکراسی، وباز بودن که باید خود را در حرکت اجتماعی ، همگامی وگفتگوهای روشن وسازنده در جهت ایجاد یک اتحاد عمل متمرکز نشان دهد! همیشه توسط دیواری نا مرئی پیچیده درقالب تزهای ذهنی افراد قدیمی وتاثیر گذارعملا محدود گردیده وبنوعی به چرخیدن خوش آیند در سایه دمکراسی درون گروهی و بحث های طولانی که سال هاست تکرار می شود!تبدبل گردیده است.
عادت ورضایت گروهی بحث کنندگانی که سخت بر هم می تازند ،بحث وجدل می کنندو فکرمی کنند! بحث های پایان ناپذیر نظری که چندین دهه است در شکل های مختلف در این سازمان ها جریان دارد!تنها بحث های مهم جنبش انقلابی است که سر نوشت انقلاب و ائتلاف ها را روشن می نماید واز استقلال سازمانی آن ها دفاع میکند.
رهبرانیکه در یک ماراتن نیم قرنی بهم نزدیک می شوند ، دور می گردند ! همدیگر را تائید با تکذیب می کنند! دلخور می شوند،با یاد آوری خاطرات و سال ها در کنار هم بودن محبتشان گل می کند.با خوش قلبی بدون کینه همدیگر را در آغوش می کشند ،دور هم می نشینند اندکی استراحت می کنند !اما درنهایت با صرف این همه وقت، نیرو به هیچ نتیجه گیری مشخص!وتاثیر گذار که بتواند عامل وصل کننده ونزدیکی جریان های اپوزیسیون خارج از کشور بهم وجذاب برای نسل جدیدی که باید جای گزین آن ها گردد نمی شوند.
نگاه دور از غرض بر آن چه که طی این چهل سال بدست آوردیم!
تشکیلاتی که متاسفانه گذشت ایام بدنه آن را کوچک و کوچکترکرده زمان نقش خود بر چهره وتوان رهبران پا از هفتاد بیرون نهاده زده است ! توان گرفته بی آن که نیروی جوان ،شاداب وپر تلاشی جایگزین این نسل گردد !نگاه کنیم به یک نواختی نوشته ها ،به نثر یادگار مانده از یک دوران که ما نیز به آن تعلق داریم ،به محافظه کاری شدید در بطن هر نوشته واعلامیه که بصورت شرطی شده در طول چند دهه! خود را بر نوشته ها ونوع نگاهمان به مسائل اجتماعی وسیاسی تحمیل می کند.
بخشی از عدم دل کندن از اصلاح طلبان حکومتی وچشم بستن بر عملکرد آن ها نیز از همین محافظه کاری نشات می گیرد.محافظه کاری که خود را درعدم حمایت از کسانی چون مسیح علی نژادنشان می دهد وبا بد بینی دست مدیای ساخته پرداخته غرب را در پشت سرکسانی چون او جستجو می کند اما اصلاح طلبان بر آمده از کشور در جریان جنبش سبز را معزز می دارد.
از سرنگونی جمهوری اسلامی سخن گفته ومی نویسند اما در هراسند که مبادا کلکشان به گوشه ای از لباس آقای رضا پهلوی بخورد وهمگامی آن را در مبارزه با حکومت اسلامی در کنار او نشان دهد.از همین منظر شعار نه به جمهوری اسلامی چندان خوش آیند مذاقشان نمی شود. "باید دقت کرد!"
رهنمود ها ،اعلامیه ها،فرا خوان ها بی آن که بخواهند بنوعی آغشته به همان تفکر ونوشته فرهنگ سیاسی حزب توده بدل می شوند. فاقد عناصر تازه و منطبق بر واقعیت های جاری در بین مردم ونسل جوان .در آوردن میزان مراجعه کنندگان به ارگان وسایت این جریان های سیاسی میزان اقبال جامعه را بخوبی بیان می کند.
اما چه باک که ما در هر دوره آن چنان سفت وسخت از فکروعمل کرد خود دفاع کردیم که مولای درز آن ها نمی رفت "من خود از مبلغان این دوره ها بودم " تنها گذشت زمان وروند حوادث نادرستی آن ها را ثابت کرد وما را به نقد آن دوره کشید.بی آن که این نقد واقعا کاراکترسیاسی ما را دگرگون کند.
از این رو هر گونه دوری گرفتن اعضا و هوادران سابق از این سازمان ها بمثابه فاصله گرفتن از مبارزه طبقاتی ودل سپردن به غرب و سلطنت طلبان ارزیابی میشود. بی آن که نگاه وتحلیلی که مانع ازدیدن واقعیت های اجتماعی جامعه امروز ایران می گردد مورد توجه قرار گیرد.
هنوز تئوری توطئه،ترس ازتوطئه های امپریالیسم غربی از تندی برخورد های ما در ارتباط با جمهوری اسلامی می کاهد ومانع ازهمگام شدن ما با دیگر جریان های سیاسی حداقل در این دوره معین زمانی که جمهوری اسلامی با تمامی سیمای سرکوب گرخود در صحنه ظاهرشده و چنین بی مهابا کشتار می کند! تخم نا امیدی،یاس وترس دردل مردم می پاشد می گردد.
یکی از راه های امید بخشیدن بمردم و استوار بودن بر دفاع از منافع آن ها تلاش وحرکت کردن در جهت ایجاد یک جبهه متحد از تمامی نیروهای اپوزیسیون تا آن جائی که مقدر است می باشد.
تنها با تشکیل چنین تشکلی است که می توان از تلاش برای مبارزه با رژیم وامید بخشیدن بمردم ودلگرمی آن ها و قدم بمیدان نهادنشان به امید آینده بهترسخن گفت.
هر گونه دامن زدن به عدم این هم گامی و تشکل عملا آب ریختن به آسیاب حکومت است. آبی که در عمل از غلظت خون های ریخته شده می کاهد ومانع از یکپارچگی اپوزیسیون خارج می گردد.
شکل دادن به یک اپوزیسیون هم رای ویکپارچه در همین بازه زمانی معین با توجه بر آن چه که در بطن جامعه طاعون زده بیمار،گرفتار در فقر ، فساد وسرکوب مداوم رژیم می گذرد.مهم ترین وظیفه عاجل ولازم تمامی نیروهای سیاسی مخالف رژیم است .
امروزکمتر کسی است که درطول چهل سال حکومت خشن ،فاسد وجنایتکار حکومت اسلامی صابون این حکومت به تنش نخورده باشد و بگونه ای جدی خواهان سرنگونی آن نباشد. آیا زمان دور ریختن پیشداوری ها ، مفاهیم و تزهائی که سال هاست درعالم انتزاع در ذهن خود ساخته و واقعیت بخشیده ایم بی آن که پای در واقعیت داشته باشد نرسیده است؟ پس کی؟ ودر کدام هنگام زمان حداقل نشستن دورهم نیروهای اپوزیسیون فرا خواهد رسید؟ امرنزدیکی جریان ها وافراد سیاسی خارج از کشورجهت یک اتحاد عمل گسترده که زمینه ساز یک جبهه فرار گیر باشد کی صورت عملی بخود خواهد گرفت ؟
زمانی برای یک گفتگوی آغازین با نشستن رو در رو و تلاش برای نزدیک کردن نقطه نظرها جهت یافتن راه هائی برای یک اتحاد عمل !که سال هاقبل باید صورت می گرفت!
این است وظیفه بزرگی که امروز بر گردن تک تک ماست! ایحاد یک فضای سالم برای گفتگوی میهنی ویافتن راهی جهت شکل دهی بیک تشکل گسترده از نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور برای یک مبارزه جدی وتاثیر گذار! ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید