من دمکراتم.
تقی زاده در کنفرانس" حزب لیبرال دموکرات مشروطهی "غیر داریوش"
ما ایرانیها، هنگامی که به دشواریها و سختی هایی دچار می گردیم و می خواهیم یارگیریهای درستی انجام دهیم و به جای آن یاردلسوز و کارا، به یک ناقص الخلقه برمی خوریم می گوییم:
"ما را بگو که با چه کَسی میخواستیم به سیزده به در برویم"
یا آنجایی که می گویند:
نادرستی سخنان ابلهانهی بسیاری را، از انبوهِ صف کشیدگانِ آن، می توان شناخت.
داستانِ سخنرانی جناب تقی زاده در کنفرانسِ حزبی که دقیقا نمی توان آنرا حزب جناب داریوش همایونِ جاویدان نامید، مصداق هر دو ضرب المثل را به درستی درخود داشت.
درین کنفرانس، حزبی که عنوان "تحلیلگر سیاسی" را نیز به وی داده بودند، نامبرده به راستی دانش علمی و درک از دمو کراسی خود را درعمل نشان داد.
ما را بگو که با شرکت دادن ایشان، می خواستیم "به سیزده به درِ ساختن یک مدیریت و رهبری درست فراگیر" درمیان اپوزسیون کشور و دگر اندیشان سیاسی برویم؟!
ضرب المثل دوم نیز، "مصداق عینی آن جمعیت انبوهی" بود که به آن سخنان جدا غیر سیاسی، تفرقه افکنانه و بسیار سخیف وغیر اخلاقی وی، پیوسته و شادمانه کف می زدند.
جای بسی شگفتی بود، در حزبی که آنرا شخصیتی چون داریوش همایون، بینانگذار گفتگوی آشتی جویانهی نیروهای قهر کردهی سیاسی بوجود آورده بود چگونه در آن، "از سخنانی" با کف زدن استقبال شود که بنیاد همهی آنها، بر پایهی بی ادبی مطلق، تمسخرِچندش آور نیروی سیاسی مخالف، و بد و بیراه گفتن به انها باشد. بویژه برعلیهِ شخصیتی سیاسی که برای نخستین بار، توانسته است بیشترین نیروی سیاسی سراسری و اتنیکهای ایران را یکجا گردآورده و به یک توافق جدی برساند.
این تحلیلگرِسیاسی، مهندس شریعتمداری را که دارای تحصیلات مکتبی وهم دانشگاهی و فلسفی بوده، مترجم و نویسندهی کتابی درتاریخ دموکراسی است واستاد مدرس علمی انجمن غیرانتفاعی دانا می باشد، با دهانی خندان وچه آسان، آن "بچه سقّایی هراتی ای" می نامد که مدارس را بسته است و مکتبخانهی دینی گشوده است؟!
یا نقطهی ضعفِ سیاسی اش را، داشتن پدری بداند که از قضا، تنها شخصیت بزرگ دینی آن روز بوده است و"ولایت فقیه خمینی جلّاد" را رد نموده و بردن اموال مردم را غیر دینی و غیرقانونی اعلام کرده است؟!
به راستی که باید، از روی آن جمعیت کف زدنهای شادمان، به سخیف بودنِ گفتاراین تحیلگر مسایل سیاسی پی برد و به درکشان آفرین گفت.
افسوس و دریغ از آن همه رنجی که داریوش بزرگ و جاویدان، درراه به همرساندن و همدل نمودنِ چپ و راست ما ایرانیان در بیرون از مرزهای کشوربر خود هموار کرد.
۲
به راستی، باید از رهبران کنونی حزب مشروطهی لیبرال دموکرات پرسید:
این بود نتیجهی آن همه تلاش های داریوش بزرگ در راه همدلی و به سازش در آوردنِ نیروهای سیاسی و دگر اندیش که شما با کف زدنهای خود، بر آن سخنان سخیف و تفرقه افکنانه نشان دادید؟
آیا کردار حزبی که سرلوحهی نامش را" لیبرال دمکرات" نهاده است، چنین می باید باشد که درغیابِ آن شخصیت سیاسی جدّی، آنهم درین شرایط که نیروهای سیاسی کشور، ازهر سویی به دنبال همدلی وهمبستگی ملّی خیمه زده اند وسفیران شورای گذار، راهی گفتگو و رایزنی با سران آن حزب در همان روزمی باشند؟!
پذیرفتن و کف زدن، برعلیه شخصیت سیاسی ای که برای نخستین بار، با جناب داریوش همایون اعلامیهی سیاسی مشترک صادر نموده است؟
امّا در آنسوی، باوجودِ آن همه بی مهری و توهین و تحقیر، می بینیم که شورای گذارو جناب شریعتمداری، پس از پایان نِشست، دو تن از برجسته ترین نمایندگان شورا را در نِشست آنان روانه میکند.
با چنین رفتاری، از رهبری حزب آن "جاودان مرد"، سخت در رنجم که علاوه برنبریدن سخنان سخیف چنین مردی، با آن همه بی ادبی سیاسی و اخلاقی، کف زدنهای شادمانه نیز سر می دادند.
افسوس و سَد دریغ.
به راستی که:
" ما میخواستیم با کی به سیزده به در برویم؟!
وهمچنین باید دانست که:
راه و سخن بسیاری را نیز، ازانبوهی پیروان آن، می توان شناخت.
در پایان، که شَورا چو رستم، زهفتخوان برفت.
داریوش جان! بی خردیهای ما را برما ببخشای، آنچنان که می بخشیدی.
ازیز دادیار:
"شیفتهی راه و اندیشهی جاودانمرد سیاست ایران " داریوش همایون
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید